مطهرات
ج۱، مسئله ۱۵۷ . دوازده چیز نجاست را پاک میکند و آنها را «مطهّرات» گویند:
- اوّل: آب؛
- دوّم: زمین؛
- سوّم: آفتاب؛
- چهارم: استحاله؛
- پنجم: انقلاب؛
- ششم: انتقال؛
- هفتم: اسلام؛
- هشتم: تبعیّت؛
- نهم: برطرف شدن عین نجاست؛
- دهم: استبراء حیوان نجاستخوار؛
- یازدهم: غایب شدن مسلمان؛
- دوازدهم: خارج شدن خون از حیوان ذبح شده.
احکام مطهّرات بهطور مفصّل در مسائل آینده بیان میشود.
۱. آب / شرایط تطهیر (پاک کردن) اشیاء با آب
ج۱، مسئله ۱۵۸ . آب با چند شرط، شیء نجس را پاک میکند:
اوّل: مطلق باشد؛ پس آب مضاف مانند آب هندوانه، گلاب و عرق بید مِشک، شیء نجس را پاک نمیکند.
دوّم: پاک باشد.
سوّم: وقتی شیء نجس را میشویند تا قبل از کامل شدن تطهیر، آب، مضاف نشود.[۱]
چهارم: در شستنی که بعد از آن، شستن دیگری لازم نیست، آب، بو یا رنگ یا مزۀ نجاست نگیرد و در غیر آن شستن، تغییر بو یا رنگ یا مزۀ آب به وسیلۀ نجاست اشکال ندارد؛ مثلاً اگر چیزی را با آب کر یا قلیل بشویند و فرض شود دو دفعه شستن در آن لازم باشد، در دفعۀ اوّل هرچند آب با رنگ یا بو یا مزۀ نجاست تغییر نماید، چنانچه در دفعۀ دوّم با آبی تطهیر کند که چنین تغییری نکند، پاک میشود.
پنجم: بعد از آب کشیدن شیء نجس، اجزای کوچک عین نجاست در آن نباشد.
شایان ذکر است، در بعضی از موارد در تطهیر با آب، شرایط دیگری نیز لازم است که در مسائل بعد ذکر خواهد شد.
ج۱، مسئله ۱۵۹ . در تطهیر با آب کر یا جاری یا باران، جدا شدن غُساله لازم نیست. بنابراین، در لباس و فرش و سایر اشیائی که آب در آنها نفوذ میکند و با فشار دادن و مانند آن خارج میشود، چنانچه با آب کر یا جاری یا باران تطهیر شود، خارج کردن آب باقیمانده در آنها با فشار دادن و مانند آن لازم نیست.
ج۱، مسئله ۱۶۰ . در تطهیر با آب قلیل، جدا شدن غساله لازم است و این لزوم در مواردی که غسالۀ آب قلیل بنابر فتوی نجس است، بنابر فتوی میباشد و در مواردی که غسالۀ آب قلیل بنابر احتیاط نجس است، بنابر احتیاط واجب میباشد؛[۲]
بنابراین، در لباس و فرش و سایر اشیائی که آب در آنها نفوذ میکند و با فشار دادن و مانند آن خارج میشود، چنانچه با آب قلیل تطهیر شود، خارج کردن آب باقیمانده در این اشیاء با فشار دادن و مانند آن (بنا بر فتوی یا احتیاط) لازم است.
ج۱، مسئله ۱۶۱ . اگر حصیر نجس را که با نخ بافته شده، در آب کر یا جاری فرو برند، بعد از برطرف شدن عین نجاست پاک میشود.
ولی اگر بخواهند آن را با آب قلیل آب بکشند، باید هر طور ممکن است، هرچند با لگد کردن، فشار دهند تا غسالۀ آن جدا شود.[۳]
ج۱، مسئله ۱۶۲ . اگر فرد، موی سر و صورت را با آب قلیل آب بکشد، چنانچه مو انبوه نباشد، برای جدا شدن غساله لازم نیست فشار دهد، زیرا غساله به مقدار معمول خود به خود جدا میشود.
ج۱، مسئله ۱۶۳ . در تطهیر با آب قلیل، لازم نیست آب بر روی شیء متنجّس ریخته شود، بلکه میتوان آن را در آب فرو برد. بنابراین، چنانچه آن شیء از اشیائی باشد که با یک بار شستن پاک میشود، شیء متنجّس پاک میشود، ولی آب قلیل نجس میگردد.
ج۱، مسئله ۱۶۴ . اگر پارچهای رنگی که به هنگام شستشو رنگ پس میدهد – مثلاً به خون – نجس باشد و با آب کر یا جاری یا باران تطهیر شود، در صورتی که آب، قبل از آنکه به سبب رنگ پارچه مضاف شود، به تمام آن برسد، آن پارچه پاک میشود، هرچند آب بعد از آن به سبب رنگ پس دادن پارچه، مضاف شود و از آن بریزد؛
امّا اگر با آب قلیل شسته شود، چنانچه موقع فشار دادن و گرفتن غسالۀ آن، آب مضاف از آن بیرون نیاید پاک میشود.
کیفیّت و احکام تطهیر اشیاء
اشیاء پیرامون ما که نجس شدهاند، یا ظرفاند یا غیر ظرف؛
حکم تطهیر هر یک در مسائل آینده ذکر میشود:
تطهیر ظرفها
ج۱، مسئله ۱۶۵ . داخل ظرف نجس را با آب قلیل و همین طور بنابر احتیاط واجب با آب کر و جاری و باران، باید سه مرتبه شست.
ج۱، مسئله ۱۶۶ . ظرفی که به شراب نجس شده با هر آبی، باید سه بار شسته شود و احتیاط مستحب است آن را هفت بار بشویند.
ج۱، مسئله ۱۶۷ . ظرفی را که سگ لیسیده یا از آن، آب یا شیء روان دیگری خورده، باید اوّل داخل آن را با خاک پاک، خاکمالی کرد، سپس خاک آن را برطرف نموده و بعد، دو مرتبه با آب قلیل یا کر یا جاری شست؛
همین طور اگر نیمخوردۀ ظرفی را که سگ از آن، آب (یا چیز روان دیگری) خورده، در ظرف دیگر بریزند، آن ظرف نیز در کیفیّت تطهیر، حکم ظرفی را دارد که سگ از آن، آب یا چیز روان دیگری خورده است.
شایان ذکر است، در این موارد باید ابتدا خاکمالی، سپس شستن انجام گردد و اگر به عکس عمل شود، ظرف پاک نمیگردد.
ج۱، مسئله ۱۶۸ . اگر آب دهان سگ در ظرف بریزد، یا عرق یا ادرار یا سایر فضولات سگ به داخل آن اصابت کند، بنابر احتیاط لازم، باید آن را خاکمالی کرد و بعد سه مرتبه با آب شست. همین طور، اگر جای دیگری از بدن سگ مثل دست یا پای سگ با تری سرایت کننده به داخل ظرف برسد، بنابر احتیاط لازم، باید آن را خاکمالی کرد و بعد، سه مرتبه با آب شست.
امّا غیر ظرف مانند دست انسان که سگ لیسیده، حکم ظرف را ندارد و خاک مال کردن آن لازم نیست.
ج۱، مسئله ۱۶۹ . اگر دهانۀ ظرفی که سگ دهن زده تنگ باشد، باید خاک در آن ریخته و به شدّت حرکت دهند تا خاک به همۀ آن ظرف برسد، سپس به ترتیبی که ذکر شد، بشویند.
ج۱، مسئله ۱۷۰ . ظرفی را که خوک لیسیده یا از آن، چیز روان خورده یا اینکه در آن موش صحرایی مرده باشد، با آب قلیل یا کر یا جاری باید هفت مرتبه شست و خاکمالی لازم ندارد.
ج۱، مسئله ۱۷۱ . کوزه یا ظرف دیگری که از گِل نجس ساخته شده یا آب نجس در آن فرو رفته است، اگر در آب کر یا جاری گذاشته شود، به هرجای آن که آب برسد، پاک میشود و اگر بخواهند باطن آن هم پاک شود، باید به قدری در آب کر یا جاری بماند که آب به تمام آن فرو رود و اگر ظرف، رطوبتی داشته باشد که از رسیدن آب به باطن آن مانع باشد، باید خشکش نمایند و بعداً در آب کر یا جاری بگذارند.
ج۱، مسئله ۱۷۲ . ظرف نجس را با آب قلیل، به دو روش میتوان آب کشید:
الف. ظرف را سه مرتبه از آب، پر و خالی کنند؛ ب. سه مرتبه قدری آب در آن بریزند و در هر دفعه آب را طوری در آن بگردانند که به جاهای نجس آن برسد، سپس آب را بیرون بریزند.
ج۱، مسئله ۱۷۳ . اگر ظرف بزرگی مثل پاتیل و خمره نجس شود، چنانچه سه مرتبه آن را از آب پر و خالی کنند، پاک میشود؛
همین طور، اگر سه مرتبه از بالا آب در آن بریزند، طوری که تمام اطراف آن را بگیرد و در هر دفعه آبی که ته آن جمع میشود، بیرون آورند، پاک میگردد و احتیاط مستحب آن است که در مرتبۀ دوّم و سوّم، ظرفی را که با آن آبها را بیرون میآوردند، آب بکشند.
ج۱، مسئله ۱۷۴ . تنور، حوض آب و مانند آن، حکم ظرف را ندارند. بنابراین، با یک مرتبه شستن پاک میشوند و اگر تنور یا حوض آب سوراخ و مجرایی ندارد که آب از آنجا خارج شود و آب در کف آن جمع میشود در صورتی که بخواهند آن را با آب قلیل تطهیر کنند، برای پاک شدن آنجا باید آب جمع شده را با پارچه یا ابر یا ظرف و مانند آن بیرون آورند.
تطهیر اشیای غیر ظرف
ج۱، مسئله ۱۷۵ . اگر شیء نجسی که ظرف نیست را یک مرتبه با آب کر یا جاری یا باران بشویند که آب به تمام جاهای نجس آن برسد، پاک میشود و در فرش و لباس و مانند اینها، فشار یا مانند آن (مثل مالیدن یا لگد کردن) لازم نیست.
البتّه فقط در صورتی که بدن یا لباس متنجّس به ادرار باشد، بنابر احتیاط واجب، باید با آب کر و آب باران دو مرتبه شسته شود؛ ولی در آب جاری با یک بار شستن پاک میشود و این حکم اختصاص به لباس و بدن دارد و شامل فرش، موکت، پارچهای که لباس نیست و مانند آن نمیشود.
ج۱، مسئله ۱۷۶ . اگر نجاست بدن را در آب کر یا جاری برطرف کنند، بدن پاک میشود؛
مگر آنکه بدن به ادرار نجس شده باشد که در این صورت، بنابر احتیاط واجب، با آب کر به یک مرتبه پاک نمیشود؛ ولی بیرون آمدن و دو مرتبه در آب رفتن لازم نیست؛ بلکه اگر در زیر آب به آن محلّ دست بکشند که آب از بدن جدا شود و دو مرتبه آب به بدن برسد کافی است.
ج۱، مسئله ۱۷۷ . اگر بخواهند غیر ظرف را که به ادرار[۴] نجس شده با آب قلیل آب بکشند، چنانچه یک مرتبه آب روی آن بریزند و از آن جدا شود، در صورتی که ادرار در آن شیء نمانده، پاک میشود؛ مگر در لباس یا بدن که باید دو بار شسته شود تا پاک گردد؛
البتّه در هر حال، برای شستن لباس و فرش و مانند اینها با آب قلیل (بنا بر فتوی یا احتیاط واجب)[۵] باید آن را فشار دهند تا غسالۀ آن بیرون آید.
ج۱، مسئله ۱۷۸ . اگر شیئی به ادرار پسر یا دختر شیرخواری که غذاخور نشده، نجس شود، چنانچه یک مرتبه آب – هرچند کم – روی آن بریزند که به تمام قسمتهای نجس آن برسد و نجاست، داخل آب از بین رفته حساب شود، پاک میشود،[۶] ولی احتیاط مستحب آن است که یک مرتبۀ دیگر هم آب روی آن بریزند؛
شایان ذکر است، در لباس و فرش و مانند اینها، فشار دادن لازم نیست و در این حکم، میان تغذیۀ نوزاد با شیر مادر یا شیر خشک یا شیر گاو، فرقی نمیباشد.
ج۱، مسئله ۱۷۹ . اگر شیئی که ظرف نیست، به غیر ادرار نجس شود (مانند خون، مدفوع و منی) چنانچه با برطرف کردن نجاست، یک مرتبه آب قلیل روی آن بریزند و از آن جدا شود، پاک میگردد؛
البتّه لباس و مانند آن را (بنا بر فتوی یا احتیاط)، باید فشار دهند تا غسالۀ آن بیرون آید.
سایر احکام مربوط به تطهیر اشیاء با آب
ج۱، مسئله ۱۸۰ . هر شیء نجس، تا عین نجاست را از آن برطرف نکنند پاک نمیشود؛ ولی اگر بو یا رنگ یا مزۀ نجاست در آن مانده باشد، اشکال ندارد؛
به عنوان مثال، اگر لباسی را که متنجّس به خون است، آب بکشند و عین خون از لباس برطرف شود، ولی رنگ خون در آن بماند، لباس پاک میباشد و چنانچه بتوانند رنگ را با مواد شوینده برطرف کنند، این کار لازم نیست.
ج۱، مسئله ۱۸۱ . در مواردی که برای تطهیر چند بار شستن لازم است، پی در پی بودن دفعات شستن لازم نیست. بنابراین، شیئی که نیاز به دو بار شستن دارد، چنانچه در یک روز یک بار و در روز دیگر بار دیگر شسته شود کافی است.
همین طور، در مواردی که برای خارج نمودن غساله، فشار دادن لازم است (مانند تطهیر لباس متنجّس با آب قلیل)، لازم نیست فشار فوراً و بدون فاصله بعد از شستن انجام شود، امّا این کار به قدری تأخیر انداخته نشود که موجب خشک شدن مقدار قابل توجّهی از آب غساله گردد.
ج۱، مسئله ۱۸۲ . اگر ظاهر برنج و حبوبات و گندم و مانند اینها نجس شود – همانند سایر اشیاء – با ریختن آب بر آن یا فرو بردن در آب، پاک میشود؛
امّا اگر باطن آن نجس شود، چنانچه بخواهند باطن آن هم پاک شود، باید به قدری در آب کر یا جاری بماند که آب به باطن آن برسد و اگر آن شیء رطوبتی داشته باشد که از رسیدن آب به باطن آن مانع میشود، باید آن را خشک نمایند و بعداً در آب کر یا جاری بگذارند.
ج۱، مسئله ۱۸۳ . اگر ظاهر صابون نجس شود، میتوان آن را تطهیر کرد؛ ولی اگر باطن آن نجس شود قابل تطهیر نیست و اگر انسان شک کند که آب نجس به باطن صابون رسیده یا نه، باطن آن پاک میباشد.
ج۱، مسئله ۱۸۴ . غذای متنجّسی که بین دندانها مانده، اگر آب در دهان بگردانند (هر چند آب قلیل باشد) و معلوم شود آب به تمام اجزای غذای نجس رسیده، پاک میشود.
ج۱، مسئله ۱۸۵ . اگر جسم نجسی مانند اجسام فلزی یا پلاستیکی را ذوب کنند و در اثر ذوب کردن، باطن آن هم نجس شود چنانچه پس از منجمد شدن، آن را آب بکشند، ظاهرش پاک میشود.
ج۱، مسئله ۱۸۶ . اگر ظاهر نمک سنگ و مانند آن نجس شود، با آب کشیدن – در صورتی که آب مضاف نگردد – پاک میشود؛ خواه با آب قلیل باشد، یا با آب کر یا آب جاری.
ج۱، مسئله ۱۸۷ . اگر از شکر نجسِ آب شده، قند بسازند، سپس آن را در آب کر یا جاری بگذارند، پاک نمیشود.
ج۱، مسئله ۱۸۸ . اگر فرد شیئی را آب بکشد و یقین کند پاک شده و بعد شک کند که عین نجاست را از آن برطرف کرده یا نه، باید دوباره آن را آب بکشد تا یقین یا اطمینان پیدا کند که عین نجاست برطرف شده است؛ مگر آنکه آن شخص، مبتلا به وسواس باشد که در این صورت به شکّ خویش اعتنا نکند.
ج۱، مسئله ۱۸۹ . اگر فرد لباسی را در آب کر یا جاری آب بکشد و بعد، مثلاً لجن آب در آن ببیند، چنانچه احتمال ندهد که لجن از رسیدن آب جلوگیری کرده، آن لباس پاک است.
ج۱، مسئله ۱۹۰ . اگر فرد، لباس و مانند آن را که نجس میباشد، آب بکشد و بعد از آن، خوردۀ گِل یا صابون یا از این قبیل چیزها در آن مشاهده کند، چنانچه احتمال ندهد آن چیز، از رسیدن آب جلوگیری کرده است، آن لباس پاک محسوب میشود؛
امّا اگر بداند خوردۀ گِل یا صابون و مانند آن مانع از رسیدن آب به محلّ متنجّس شده یا در این مورد شک داشته باشد، آن محل حکم نجس را دارد.
شایان ذکر است، اگر آب نجس به باطن گِل یا صابون رسیده باشد، باطن آنها نجس است، ولی ظاهر گِل و صابونی که بر روی لباس مشاهده میشود، پاک میباشد؛ مگر آنکه بداند در هنگام فشار دادن لباس، قسمت نجسِ گل و صابون که باطن و مخفی بوده، ظاهر شده است.
ج۱، مسئله ۱۹۱ . گوشت و دنبهای که نجس شده، مثل اشیای دیگر آب کشیده میشود و همچنین است اگر بدن یا لباس یا ظرف نجس، چربی کمی داشته باشد که از رسیدن آب به آنها جلوگیری نکند.
ج۱، مسئله ۱۹۲ . اگر ظرف یا بدن، نجس باشد و بعد طوری چرب شود که از رسیدن آب به آنها جلوگیری کند، چنانچه بخواهند ظرف و بدن را آب بکشند، باید چربی را برطرف کنند تا آب به آنها برسد.
ج۱، مسئله ۱۹۳ . زمینی که آب در آن فرو میرود مثل زمینی که روی آن شن یا ماسه باشد، اگر نجس شود با آب قلیل نیز پاک میشود، امّا زیر شن و ماسهها به علّت برخورد با غسالۀ آب قلیل حکم غساله آب قلیل را دارد که در مسألۀ «۴۰» گذشت.
ج۱، مسئله ۱۹۴ . اگر زمین سنگ فرش و آجر فرش و زمین سختی که آب در آن فرو نمیرود، نجس شود با آب قلیل پاک میگردد، ولی باید به قدری آب روی آن بریزند که جاری شود، و چنانچه آبی که روی آن ریختهاند از مجرایی بیرون نرود و در جایی جمع شود، برای پاک شدن آنجا، باید آب جمع شده را با شیء پاکی مثل پارچه یا ظرف بیرون آورند یا با وسیله مکندهای جمع کنند.
۲. زمین
ج۱، مسئله ۱۹۵ . زمین با پنج شرط، کف پا و ته کفش را پاک میکند:
اوّل: زمین پاک باشد؛
دوّم: زمین خشک باشد؛ ولی وجود تری و رطوبتی در زمین که سرایت کننده نیست، اشکال ندارد؛
سوّم: بنابر احتیاط لازم، نجاست از ناحیۀ زمین نجس به ته کفش یا کف پا سرایت کرده باشد؛[۷]
چهارم: اگر عین نجس مانند خون و ادرار، یا متنجّس مثل گِلی که نجس شده در کف پا و ته کفش باشد، با راه رفتن یا مالیدن پا به زمین برطرف شود و چنانچه قبلاً عین نجاست برطرف شده باشد – مثل ته کفشی که آلوده به ادرار گردیده و قبل از تماس با زمین، خشک شده – بنابر احتیاط لازم با راه رفتن یا مالیدن پا به زمین، پاک نمیشود.
پنجم: زمین، خاک یا سنگ یا آجر فرش و مانند اینها باشد. بنابراین، کف پا و ته کفش نجس با راه رفتن روی فرش، حصیر و سبزه و مانند اینها، پاک نمیشود.
ج۱، مسئله ۱۹۶ . کف پا و ته کفش نجس، بنابر احتیاط واجب، با راه رفتن روی آسفالت و روی زمینی که با چوب فرش شده و همین طور با مالیدن و کشیدن به دیوار پاک نمیشود.
ج۱، مسئله ۱۹۷ . برای پاک شدن کف پا و ته کفش، بهتر است مقدار پانزده ذراع[۸] یا بیشتر راه بروند، هرچند نجاست به کمتر از پانزده ذراع یا با مالیدن پا به زمین، برطرف شود.
ج۱، مسئله ۱۹۸ . لازم نیست کف پا و ته کفش تر باشد، بلکه اگر خشک هم باشد با راه رفتن پاک میشود.
ج۱، مسئله ۱۹۹ . بعد از آنکه کف پا یا ته کفش نجس با راه رفتن پاک شد، مقداری از اطراف آن هم که معمولاً به خاک یا گِل آلوده میشود، پاک میگردد.
ج۱، مسئله ۲۰۰ . کسی که با دست و زانو راه میرود، اگر کف دست یا زانوی او نجس شود، بنابر احتیاط واجب با راه رفتن پاک نمیشود؛ این حکم در مورد ته عصا و ته پای مصنوعی و نعل چهار پایان و چرخ موتور، ماشین و مانند اینها نیز جاری است.
ج۱، مسئله ۲۰۱ . اگر بعد از راه رفتن، بو یا رنگ یا ذرّههای کوچکی از نجاست که دیده نمیشود، در کف پا یا ته کفش بماند اشکال ندارد، هرچند احتیاط مستحب آن است که به قدری راه برود که آنها هم برطرف شود.
ج۱، مسئله ۲۰۲ . داخل کفش با راه رفتن پاک نمیشود و کف جوراب نیز بنابر احتیاط واجب، با راه رفتن پاک نمیشود؛ مگر اینکه کف آن از چرم یا مانند آن باشد و راه رفتن با آن روی زمین نیز معمول باشد.
۳. آفتاب
ج۱، مسئله ۲۰۳ . آفتاب، زمین و ساختمان و دیوار را با پنج شرط پاک میکند:
اوّل: شیء نجس، تری سرایت کننده داشته باشد؛ پس اگر خشک باشد، باید به وسیلهای آن را تر کنند تا آفتاب آن را خشک کند، هرچند آن تری با آب مضاف یا آب نجس ایجاد شود؛
دوّم: عین نجاست در آن شیء باقی نمانده باشد؛
سوّم: چیزی از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند. پس اگر آفتاب از پشت پرده یا ابر و مانند اینها بتابد و شیء نجس را خشک کند، آن شیء پاک نمیشود؛ ولی اگر ابر به قدری نازک باشد یا شیشه شفاف باشد که از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند، اشکال ندارد؛
چهارم: آفتاب به تنهایی شیء نجس را خشک کند. پس اگر مثلاً شیء نجس به وسیلۀ باد و آفتاب خشک شود، پاک نمیگردد، ولی اگر طوری باشد که خشک شدن عرفاً به آفتاب نسبت داده شود، اشکال ندارد؛
پنجم: آفتاب، مقداری از بناء و ساختمان را که نجاست به آن فرو رفته، یک مرتبه خشک کند. پس اگر یک مرتبه بر زمین و ساختمان نجس بتابد و روی آن را خشک کند و دفعۀ دیگر زیر آن را خشک نماید، فقط روی آن پاک میشود و زیر آن نجس میماند.
ج۱، مسئله ۲۰۴ . اشیاء منقولی (غیر ثابت) که در اصل از زمین بوده، ولی به صورتی در آمده که در حال حاضر به آن زمین نمیگویند – مانند کوزه و تسبیح و مهر – با آفتاب پاک نمیشود؛
امّا آنچه در حال حاضر جزء زمین شمرده میشود – مانند پاره سنگ – با آفتاب پاک میشود، هرچند منقول و قابل نقل و انتقال باشد؛ امّا اگر عرفاً جزء زمین محسوب نشود با آفتاب پاک نمیشود، مانند آجر یا گچی که روی زمین موزاییکفرش یا سنگفرش یا آسفالت یا قیر شده و… افتاده است.
ج۱، مسئله ۲۰۵ . آفتاب، حصیر و بوریای نجس را پاک میکند؛ ولی اگر با نخ بافته شده باشد، نخها را پاک نمیکند.
ج۱، مسئله ۲۰۶ . درختان و برگها و میوههای آنها، گیاهان و سبزیها، در و پنجره و میخ و چوبهای بکار رفته در ساختمان، بنابر احتیاط واجب، با آفتاب پاک نمیشود.
ج۱، مسئله ۲۰۷ . اگر آفتاب به زمین نجس بتابد و بعد از آن انسان شک کند که زمین موقع تابیدن آفتاب تر بوده یا نه، یا تری آن با آفتاب خشک شده یا نه، یا عین نجاست از آن برطرف شده یا نه، آن زمین، نجس محسوب میشود؛
امّا اگر شک کند چیزی مانع تابش آفتاب بوده یا نه، بنابر احتیاط واجب پاک به حساب نمیآید.
ج۱، مسئله ۲۰۸ . اگر آفتاب به یک طرف دیوار نجس بتابد و به وسیلۀ آن، طرفی که آفتاب به آن نتابیده نیز خشک شود، بعید نیست هر دو طرف پاک شود؛ ولی اگر یک روز ظاهر دیوار یا زمین را و روز دیگر باطن آن را خشک کند، فقط ظاهر آن پاک میشود.
۴. استحاله
ج۱، مسئله ۲۰۹ . اگر حقیقت شیء نجس – عرفاً – طوری عوض شود که به صورت شیء دیگر – که از اعیان نجس[۹] نیست – در آید، پاک میشود. به تعبیر دقیقتر، تبدیل صورت نوعی شیء – عرفاً – به شیء پاک دیگر، استحاله نام دارد. برای استحاله چند مثال ذکر میشود:
۱. چوب نجس بسوزد و خاکستر یا دود گردد.
۲. سگ در نمکزار فرو رود و نمک شود.
۳. گیاه، آب و املاح نجس را جذب نموده و آنها را تبدیل به گل یا برگ یا میوه نماید.
۴. حیوان حلال گوشت، آب نجس یا غذای نجس را بخورد و در بدن او تبدیل به ادرار یا سرگین یا عرق و مانند آن گردد.
امّا اگر تغییر و تبدیل به گونهای باشد که جنس شیء عوض نشود، بلکه تنها اسم یا صفت آن عوض شود، پاک نمیگردد. برای نمونه چند مورد ذکر میشود:
۱. اگر گندم نجس را آرد کنند یا از آن نان بپزند، این تغییر فیزیکی، استحاله محسوب نمیشود و نان یا آرد مذکور نجس است.
۲. اگر آب مطلق یا مضاف نجس یا عین نجس مثل ادرار را تبخیر نموده، سپس بخار مذکور را تقطیر نمایند، مایع پدید آمده نجس است؛ البتّه اگر بخار مذکور قبل از تبدیل شدن به قطرات مایع به بدن یا لباس یا سایر اشیاء برخورد نماید، آنها را نجس نمیکند.
ج۱، مسئله ۲۱۰ . کوزۀ گِلی و مانند آن – که از گِل نجس ساخته شده – نجس است و امّا زغالی که از چوب نجس درست شده، چنانچه هیچ یک از خواص چوب در آن نباشد، پاک است و اگر گِل نجس بر اثر آتش تبدیل به سفال یا آجر شود، بنابر احتیاط واجب، نجس میباشد.
ج۱، مسئله ۲۱۱ . شیء نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه، نجس است.
۵. انقلاب
ج۱، مسئله ۲۱۲ . اگر خمر (شرابی که از انگور تهیّه شده)، خود به خود یا با ریختن چیزی مثل سرکه و نمک در آن سرکه شود، پاک میگردد و آن را انقلاب گویند.
ج۱، مسئله ۲۱۳ . شرابی که از انگور نجس و مانند آن به دست آید، یا نجاست دیگری به آن برسد، با سرکه شدن پاک نمیشود.
ج۱، مسئله ۲۱۴ . سرکهای که از انگور و کشمش و خرمای نجس به دست آید، نجس است.
ج۱، مسئله ۲۱۵ . اگر پوشال ریز انگور داخل دانههای انگور باشد و بخواهند سرکه درست کنند، اشکال ندارد. همین طور، اضافه نمودن شیء پاکی که به باعث شود سرکه زودتر ساخته شود، اشکال ندارد، بلکه ریختن خیار، هویج و بادنجان و مانند اینها هنگام تهیّۀ سرکه به همراه دانههای انگور اشکال ندارد؛
البتّه چنانچه در فرآیند سرکهسازی، انگور یا آب انگور به جوش آمده و مسکر و مست کننده شده باشد، نجس میگردد و صیفیجات مذکور نیز به تبعیّت نجس میشوند، ولی پس از تبدیل شدن انگور یا آب انگور به سرکه، آنها نیز به تبعیّت پاک میشوند.
ج۱، مسئله ۲۱۶ . آب انگوری که به وسیلۀ آتش یا خود به خود جوش بیاید، خوردن آن حرام میشود و اگر آن قدر بجوشد که دو قسمت آن (دو سوّم آن) کم شود و یک قسمت آن (یک سوّم) باقی بماند، حلال میشود و اگر ثابت شود که مست کننده است (چنانچه بعضی گفتهاند در صورتی که آب انگور خود به خود جوش بیاید، مسکر و مست کننده میشود) تنها با سرکه شدن حلال میگردد.
شایان ذکر است، همان طور که در مسألۀ «۱۳۲» گذشت، آب انگور با به جوش آمدن نجس نمیشود؛ مگر آنکه شراب شود.
ج۱، مسئله ۲۱۷ . اگر دو قسمت (دو سوّم) آب انگور بدون جوش آمدن کم شود، چنانچه باقیماندۀ آن جوش بیاید، در صورتی که عرفاً به آن آب انگور بگویند – نه شیره – بنابر احتیاط لازم حرام است.
ج۱، مسئله ۲۱۸ . آب انگوری که معلوم نیست جوش آمده یا نه، خوردن آن حلال است، ولی اگر جوش بیاید، تا انسان یقین نکند که دو قسمت آن (دو سوّم آن) کم شده، حلال نمیشود.
ج۱، مسئله ۲۱۹ . اگر دانۀ انگور در مایع یا غذایی که با آتش میجوشد، بیفتد و بجوشد و طوری در آن مخلوط نشود که از بین رفته حساب گردد، فقط خوردن آن دانه، بنابر احتیاط لازم حرام است.
ج۱، مسئله ۲۲۰ . اگر بخواهند در چند دیگ شیره بپزند، جایز است کفگیری را که در دیگ جوش آمده زدهاند، در دیگی که جوش نیامده بزنند.
ج۱، مسئله ۲۲۱ . آب غوره حکم آب انگور را ندارد. بنابراین، اگر به جوش آید، پاک و حلال است و چیزی هم که معلوم نیست غوره است یا انگور، چنانچه جوش بیاید حلال میباشد.
همین طور، اگر مثلاً در یک خوشۀ غوره، مقداری انگور باشد، چنانچه به آبی که از آن خوشه گرفته میشود آب انگور نگویند و آن آب بجوشد، خوردنش حلال است.
۶. انتقال
ج۱، مسئله ۲۲۲ . اگر حیوانی که عرفاً خون ندارد، خون بدن انسان یا خون حیوانی که خون جهنده دارد را بمکد – طوری که خون مکیده شده، در معرض آن باشد که جذب بدن آن حیوان گردد – مانند پشهای که از بدن انسان یا حیوانی خون میمکد، آن خون مکیده شده، پاک میشود و این را «انتقال» میگویند؛
امّا خونی که زالو از انسان برای معالجه میمکد، چون معلوم نیست جزء بدن او میشود یا نه، نجس است.
ج۱، مسئله ۲۲۳ . اگر کسی پشهای را که به بدنش نشسته، بکُشد و خونی را که پشه مکیده از او بیرون بیاید، آن خون پاک است، زیرا در معرض آن بوده که غذای پشه شود، هرچند فاصلۀ میان مکیدن خون و کشتن پشه بسیار کم باشــد؛ ولی احتیــاط مستحب آن اسـت که در این صورت، احکام خون نجس در مورد آن جاری شود.
۷. اسلام
ج۱، مسئله ۲۲۴ . اگر کافر شهادتین بگوید، یعنی به یگانگی خدای متعال و نبوّت خاتم الأنبیاءˆ شهادت بدهد، به هر زبانی که باشد، مسلمان میشود و چنانچه قبلاً حکم نجس را داشته، بعد از مسلمان شدن، بدن و آب دهان و بینی و عرق او پاک است؛
البتّه اگر هنگام مسلمان شدن، عین نجاست به بدن او بوده، باید آن را برطرف کند و جایش را آب بکشد، بلکه اگر قبل از مسلمان شدن عین نجاست برطرف شده باشد، احتیاط واجب آن است که جای آن را آب بکشد.
ج۱، مسئله ۲۲۵ . اگر فردی که کافر غیر اهل کتاب بوده، در زمان کافر بودن، لباس او با رطوبت به بدنش رسیده باشد، چه آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او باشد یا نه، بنابر احتیاط واجب باید آن لباس را برای اموری که پاک بودن در آن شرط است، تطهیر نماید.
ج۱، مسئله ۲۲۶ . اگر کافر شهادتین بگوید و انسان نداند قلباً مسلمان شده یا نه، مسلمان محسوب میشود. همین طور، اگر کافر شهادتین را بگوید و انسان بداند قلباً مسلمان نشده، ولی چیزی که با اظهار شهادتین ناسازگار باشد از او سر نزند، در حکم مسلمان میباشد.
۸. تبعیّت
ج۱، مسئله ۲۲۷ . تبعیّت، آن است که شیء نجسی به سبب پاک شدن شیء دیگر پاک شود. تبعیّت در موارد خاصّی، باعث پاک شدن چیز نجس میشود که عمدۀ موارد آن در مسائل بعد ذکر میشود.
ج۱، مسئله ۲۲۸ . اگر شراب سرکه شود، ظرف آن هم تا جایی که شراب هنگام جوش آمدن به آنجا رسیده، پاک میگردد و پارچه و چیزی هم که معمولاً روی آن میگذارند اگر با آن نجس شده، پاک میگردد؛ ولی اگر به علّت جوشش، پشت ظرف به آن شراب آلوده شود، بنابر احتیاط واجب با تبعیّت پاک نمیشود.
ج۱، مسئله ۲۲۹ . بچّۀ کافر در دو مورد با تبعیّت پاک میشود که توضیح آن به صورت ذیل است:
۱. کافری که مسلمان میشود، طفل او در پاک بودن تابع اوست. همچنین، اگر پدربزرگ طفل یا مادر یا مادربزرگ او مسلمان شوند، ولی حکم به پاک بودن در این مورد، مشروط به آن است که:
الف. پیش از این، بچّۀ نابالغ به تبعیّت از فرد تازه مسلمان (پدر یا مادر یا…) محکوم به نجاست باشد؛[۱۰]
ب. بچّه، همراه آن تازه مسلمان و تحت سرپرستی او باشد.
ج. کافری نزدیکتر از او، همراه آن بچّـه نباشد.
۲. طفل کافری که به دست مسلمانی اسیر میگردد و پدر یا یکی از اجدادش همراه او نباشد، در پاک بودن تابع آن مسلمان است و در این مورد، پاک شدن طفل با تبعیّت، مشروط به این است که طفل در صورت ممیّز بودن،[۱۱] اظهار کفر ننماید.
ج۱، مسئله ۲۳۰ . تخته یا سنگی که روی آن، میّت را غسل میدهند و پارچهای که با آن عورت میّت را میپوشانند و دست کسی که او را غسل میدهـد، تمامــی این موارد – به مقداری که معمولاً موقع غسل، با میّت و آبهایی که بر او ریخته، در تماس است – بعد از تمام شدن غسل، پاک میشوند و پارچهای که با آن عورت میّت را میپوشانند، فشار دادن نیاز ندارد.
امّا لباس و بدن غسّال و سایر وسایل غسل دادن – حتّی بنابر احتیاط واجب در مواردی که معمولاً هنگام غسل میّت نجس میشوند – به تبعیّت پاک نمیشود و نیاز به شستن جداگانه دارد.
ج۱، مسئله ۲۳۱ . کسی که شیء نجسی را آب میکشد، بعد از پاک شدن آن شیء، دست او هم که وسیلۀ شستن شیء بوده – به مقداری که معمولاً موقع شستن، با شیء نجس و یا آبهایی که از آن میریزد در تماس است – پاک میشود؛
همین طور، در تطهیر لباس با ماشینهای لباسشویی، چنانچه لباس مطابق با دستور شرعی شسته شده باشد، بعد از پاک شدن لباس، محفظۀ گردان ماشین و قسمت داخلی درب ماشین هم (که عرفاً وسیله شستشو به حساب میآیند) با تبعیت پاک میشوند و نیاز به آب کشیدن ندارند.
ج۱، مسئله ۲۳۲ . اگر جایی از بدن یا لباس با آب قلیل آب کشیده شود، از آنجا که غسالۀ آب قلیل نجس میباشد،[۱۲] ممکن است در بعضی از موارد، اطراف آن محلّ به سبب برخورد با این غسالۀ نجس، نجس شده باشد؛ در چنین مواردی برای پاک شدن اطراف – که متّصل به قسمت نجس است و معمولاً موقع آب کشیدن، آب به آنها سرایت میکند – لازم نیست تطهیر جداگانه صورت گیرد؛ بلکه پس از ریخته شدن آب بر قسمت نجس و جدا شدن غساله و پاک شدن آن، اطراف آن هم – بر فرض نجس شدن با غسالۀ نجس – پاک میشود.
این حکم، در مواردی که چیز پاکی را کنار چیز نجس گذاشته و روی هر دو آب بریزند نیز جاری است. بنابراین، اگر برای آب کشیدن انگشت نجس، روی همۀ انگشتان آب بریزند، طوری که آب از انگشت نجس روی انگشتان دیگر بریزد، نیاز به شستن جداگانۀ انگشتان دیگر نیست؛ بلکه با جدا شدن غساله و پاک شدن انگشت نجس، آنها نیز – که محلّ عبور آب بودهاند – پاک میشوند.
ج۱، مسئله ۲۳۳ . اگر لباس و مانند آن را با آب قلیل آب بکشند و به اندازۀ معمول فشار دهند تا آبی که با آن شسته شده جدا شود، آب کمی که پس از پاک شدن آن شیء در آن میماند، پاک است.
ج۱، مسئله ۲۳۴ . اگر ظرف نجس را با آب قلیل آب بکشند، بعد از آنکه سه مرتبه، هر بار مقداری آب در ظرف ریخته و آن را گردانده و بیرون ریختند (یا آنکه ظرف را سه مرتبه پر کرده و خالی نمودند) و ظرف پاک شد، آب کمی که در ظرف میماند پاک است.
ج۱، مسئله ۲۳۵ . اگر ظاهر برنج و گوشت و چیزی مانند اینها نجس شده باشد، چنانچه آن را در کاسۀ پاک و مانند آن بگذارند و یک مرتبه آب روی آن بریزند و خالی کنند (هرچند آب قلیل باشد)، پاک میشود و ظرف آن هم به تبعیّت پاک میگردد و چند بار شستن لازم نیست؛
امّا اگر آن را در ظرف نجس بگذارند، با آب قلیل و بنابر احتیاط واجب با آب کر یا جاری، باید سه مرتبه این کا ر را انجام دهند و در این صورت ظرف هم پاک میشود.
۹. برطرف شدن عین نجاست
ج۱، مسئله ۲۳۶ . اگر بدن حیوان به عین نجس مثل خون، یا متنجّس مثل آب نجس آلوده شود، چنانچه آنها برطرف شوند، بدن آن حیوان پاک میشود و نیاز به شستن نیست.
بنابراین، اگر مثلاً سطح بدن حیوان مجروح شده و آغشته به خون گردد یا بچّۀ حیوان هنگام تولّد، بدنش آلوده به خون باشد، با برطرف شدن عین خون و رطوبت آن، پاک میشود و نیز، اگر منقار مرغ آلوده به مدفوع گردد یا بدنش آلوده به ادرار گردد، با برطرف شدن مدفوع و ادرار و خشک شدن رطوبت آن، پاک میشود و نیاز به شستن نیست.
ج۱، مسئله ۲۳۷ . باطن غیر محض در بدن انسان، مثل داخل دهان و بینی و گوش و چشم، با برخورد به نجاستی از بیرون نجس میشود و با از بین رفتن آن پاک میگردد.
بنابراین، اگر فرد انگشت آلوده به خون را داخل فضای دهان نموده و با این کار داخل دهان نجس شود، با برطرف شدن عین خون، دهان پاک به حساب میآید و نیاز به شستن آن نیست.
ج۱، مسئله ۲۳۸ . باطن غیر محض در بدن انسان، مثل داخل دهان و بینی و گوش و چشم، با برخورد به نجاست داخلی، نجس نمیشود. بنابراین، خونی که از لثه بیرون میآید، موجب نجس شدن دندانها یا لثه نمیشود.
ج۱، مسئله ۲۳۹ . باطن محض مثل معده یا روده یا رگهای بدن در انسان یا حیوانات، با برخورد به نجاستی از داخل یا بیرون نجس نمیشود.
بنابراین، فردی که غذای نجس میخورد یا آب نجس میآشامد،[۱۳] معده و رودۀ او نجس نمیشود. همین طور مدفوع موجود در رودۀ بزرگ، موجب نجاست روده نمیشود و نیز خون موجود در قلب و رگها باعث نجاست آنها نمیگردد.
ج۱، مسئله ۲۴۰ . مقداری از لبها و پلک چشم که موقع بستن روی هم میآید، حکم باطن را دارد؛ پس چنانچه با نجاستی از بیرون برخورد کند، آب کشیدن آن لازم نیست.
ج۱، مسئله ۲۴۱ . جایی را که انسان نمیداند از ظاهر بدن است یا باطن غیر محض، اگر با نجاستی از بیرون برخورد کند، لازم است آن را آب بکشد و چنانچه با نجاست داخلی برخورد نماید، آب کشیدن آن لازم نیست.
ج۱، مسئله ۲۴۲ . جایی را که انسان نمیداند از ظاهر بدن است یا باطن محض، اگر با نجاست چه داخلی و چه از بیرون برخورد کند، آب کشیدن آن لازم نیست.
ج۱، مسئله ۲۴۳ . مسائلی که ذکر شد (۲۳۷ تا ۲۴۲)، دربارۀ پاک شدن و نجس شدن خودِ باطن بدن بود؛
امّا اگر شیء پاکی در باطن بدن با شیء نجسی برخورد کند، حکم نجس شدن یا نجس نشدن شیء پاک، به این صورت است:
۱. اگر برخورد در باطن محض مثل معده یا روده باشد، نجاست از شیء نجس به شیء پاک منتقل نمیشود و فرقی نمیکند:
الف. شیء پاک و نجس هر دو از داخل بدن باشند، مثل برخورد «ودی»[۱۴] که در باطن با ادرار برخورد کرده باشد.
ب. هر دو از بیرون بدن باشند، مثل هستۀ خرمای بلعیده شده که با آب نجس آشامیده شده در باطن برخورد کرده باشد.
ج. یکی از داخل و دیگری از بیرون باشد، مثل آمپولی که در رگ، با خون برخورد کرده یا اسباب اماله یا آبِ آن، که در مخرج مدفوع، با مدفوع برخورد کرده باشد. پس در تمام این موارد، شیء پاک – که با شیء نجس در باطن برخورد کرده – در صورتی که موقع بیرون آمدن آلوده به نجاست نباشد، پاک میباشد.
۲. اگر برخورد در باطن غیر محض، مانند داخل دهان یا بینی باشد، چند صورت دارد:
الف. هر دو از داخل بدن باشند، مانند آب دهان یا بینی که با خونی از باطن بدن، برخورد کرده؛
ب. شیء پاک از بیرون و نجاست از داخل باشد، مانند دندان عاریهای که در دهان با خون بیرون آمده از بین دندانهای دیگر برخورد کند و یا انگشتی که در دهان با خون مربوط به لثه برخورد کرده یا غذای بین دندانها که با خون مربوط به بین لثهها برخورد کرده؛
در این دو صورت (الف و ب)، نجاست از شیء نجس به شیء پاک سرایت نمیکند؛ البتّه به شرطی که موقع بیرون آمدن، شیء پاک آلوده با آن نجاست – مثلاً خون – نباشد.
ج. نجاست، خارجی باشد و شیء پاک داخلی باشد، مثل آب دهان یا بینی؛
در این صورت، نجاست مذکور موجب نجس شدن آب دهان یا بینی میشود و با برطرف شدن خون، آب دهان یا بینی، پاک میگردد.
د. شیء پاک و نجس هر دو از بیرون باشند و در داخل بدن با هم برخورد کنند، مثل دندان عاریهای که در دهان با غذایی که با نجاستی از بیرون نجس شده برخورد کرده؛
در این صورت، نجاست از شیء نجس به شیء پاک سرایت کرده و آن را نجس میگرداند.
۱۰. استبراء حیوان نجاستخوار
ج۱، مسئله ۲۴۴ . ادرار و مدفوع حیوان حلال گوشتی که به خوردن مدفوع انسان عادت کرده، به گونهای که عرفاً تنها غذای او به حساب میآید، نجس است و خوردن گوشت و شیر آن هم حرام میباشد و حکم عرق آن در مسألۀ «۱۳۵» ذکر شد؛
ادرار و مدفوع چنین حیوانی، در صورتی پاک میشود که آن را «استبراء» کنند؛ یعنی تا مدّتی نگذارند نجاست بخورد و غذای دیگری به آن بدهند که بعد از آن مدّت، دیگر به آن حیوان «نجاستخوار» نگویند و احتیاط مستحب آن است که شتر نجاستخوار را چهل روز، گاو را بیست روز، گوسفند را ده روز، مرغابی را پنج یا هفت روز و مرغ خانگی را سه روز، از خوردن نجاست جلوگیری کنند، هرچند قبل از گذشت این مدّت، به آنها نجاستخوار گفته نشود.
ج۱، مسئله ۲۴۵ . غذایی که در مدّت استبراء به حیوان میدهند، لازم نیست پاک باشد و غذای متنجّس یا عین نجاست غیر مدفوع انسان – مثل خون – هم کافی میباشد.
۱۱. غایب شدن مسلمان
ج۱، مسئله ۲۴۶ . اگر بدن یا لباس یا شیء دیگری مانند ظرف و فرش که در اختیار مسلمان بالغ – یا نابالغ ممیّزی که طهارت و نجاست را تشخیص میدهد – است، نجس شود و آن مسلمان غایب گردد، مثلاً بدنش نجس شده و از خانه بیرون رفته باشد، چنانچه انسان احتمال معقول دهد که او آن را آب کشیده، آن شیء پاک محسوب میشود.
بنابراین، اگر انسان بعداً با آن مسلمان یا اشیائی که او بعد از غایب شدن با تری سرایت کننده با آنها برخورد کرده، سر و کار داشته باشد، وی و آن اشیاء، پاک به حساب میآیند؛ بلکه این حکم در مورد بچّۀ نابالغی که ممیّز نیست هم جاری میشود، زیرا رسیدگی به امور این طفل مربوط به متولّی امر اوست.
شایان ذکر است، تاریکی و کوری، در حکم غایب شدن است. بنابراین، اگر بدن یا لباس مسلمان نجس شود و فرد، تطهیر آن را به جهت کوری یا تاریکی نبیند، چنانچه احتمال عقلایی دهد که او آن چیز را آب کشیده، حکم به پاکی آن شیء میشود.
۱۲. خارج شدن خون به مقدار معمول هنگام ذبح شرعی حیوان
ج۱، مسئله ۲۴۷ . هر گاه حیوان حلال گوشت (غیر شتر) را طبق دستور شرع سر ببُرند یا شتر را طبق دستور شرع نحر نمایند و خون آن به مقدار معمول بیرون آید، خونی که در بدنش میماند – همان طور که در مسألۀ «۱۱۴» ذکر شد – پاک است، و این حکم بنابر احتیاط واجب در حیوان حرام گوشت، جاری نیست.
[۱] برای این مورد، در مسألۀ «۱۶۴» مثال ذکر شده است.
[۲] نجاست موارد غساله، در مسألۀ «۴۰» ذکر شده است.
[۳] لزوم این امر در مورد آب قلیل در بعضی از موارد که غساله بنابر احتیاط نجس است، بنابر احتیاط واجب میباشد.
[۴] ادرار انسان یا حیوان حرام گوشتی که خون جهنده دارد.
[۵] توضیح آن در مسألۀ «۱۶۰» ذکر شد.
[۶] حکم مذکور اختصاص به لباس و بدن و فرش نداشته و شامل سایر اشیاء از جمله زمین، اثاث منزل، ظروف و غیر آن نیز میشود.
[۷] احتیاط لازم آن است که در تطهیر نجاستی که از غیر زمین به کف پا یا ته کفش رسیده، به راه رفتن روی زمین اکتفا نشود
[۸] ۱۵ ذراع حدوداً برابر با ۷ متر است.
[۹] «اعیان نجس»، یعنی چیزهایی که عین نجس هستند.
[۱۰] بنابراین، اگر بچّۀ نابالغ ممیّز باشد و با اختیار خویش اظهار کفر نماید، با مسلمان شدنِ مثلاً پدرش، پاک محسوب نمیشود.
[۱۱] معنای ممیّز در مسألۀ «۴» ذکر شد.
[۱۲] در بعضی از موارد بنابر فتوی و در برخی از موارد، بنابر احتیاط واجب.
[۱۳] البتّه خوردن یا آشامیدن عمدی شیء نجس، برای فرد مکلّف جایز نیست.
[۱۴] «ودی» یکی از ترشحات پاک بدن است که گاهی بعد از ادرار خارج میشود.