ج۱، مسئله ۳۶۳ . شیئی که با آن زخم یا دُمَل یا شکستگی را میبندند مانند باند، گچ، پارچه، آتِل، دوا و مَرهَمی که روی زخم و مانند آن میگذارند، «جبیره» نامیده میشود.
شرایط وضوی جبیره
در وضوی جبیره، رعایت شرایطی لازم است که در مسائل بعد به ذکر آن پرداخته میشود.
شرط اوّل: در اعضای وضو، زخم یا دمل یا شکستگی یا مرهم وجود داشته باشد
ج۱، مسئله ۳۶۴ . وضوی جبیرهای، وقتی انجام میشود که در اعضای وضو، زخم یا جراحت یا دُمَل یا شکستگی یا مَرهَم وجود داشته باشد.
ج۱، مسئله ۳۶۵ . سوختگی که موجب پیدایش زخم و آبله و تاول در سطح پوست شده، در احکام جبیره مانند زخم و جراحت است.
همین طور، دوا و مرهمی که به علّت درد یا ورم یا رگ به رگ شدن و مانند آن برای معالجه روی عضو قرار میدهند، احکام جبیره را دارد، هرچند آن عضو زخم یا دُمَل یا شکستگی نداشته باشد.
امّا اینکه از بند در رفتگی، حکم شکستگی را داشته باشد، محلّ اشکال است؛ پس بنابر احتیاط واجب باید طوری عمل شود که مقتضای احتیاط رعایت گردد؛ مگر آنکه در محلّ از بند در رفتگی به جهت بهبودی و درمان، مرهم و دوا قرار داده باشند که در این صورت، حکم جبیره را دارد.
ج۱، مسئله ۳۶۶ . اگر در اعضای وضوی فرد، زخم یا جراحت یا شکستگی و دوا و مرهم وجود نداشته، ولی به جهت دیگری آب برای آن ضرر داشته باشد، مثل بعضی از بیماریهای پوستی یا ورم اعضای وضو و مانند آن، باید تیمّم کند.
ج۱، مسئله ۳۶۷ . اگر زخم یا دُمَل یا شکستگی در مکان دیگری غیر از قسمتهای مربوط به وضو باشد، امّا طوری است که استعمال آب در مواضع وضو، برای موضع صدمه دیده که خارج از اعضای وضو است ضرر داشته باشد، در این صورت فرد باید تیمّم نماید.
همین طور، اگر زخم یا دُمَل یا شکستگی در قسمتی از مواضع وضو باشد، ولی طوری باشد که شستن جزء دیگر برای قسمت صدمه دیده اتّفاقاً ضرر دارد – نه اینکه معمولاً این طور باشد – مثل اینکه زخم در انگشت دست باشد، ولی با شستن قسمت بالای ساعد به زخم انگشت آسیب برسد، در چنین موردی فقط تیمّم کافی است.
ج۱، مسئله ۳۶۸ . هر گاه در اعضای وضو، چیزی مانند رنگ، چسب، قیر چسبیده باشد که برداشتن آن ممکن نیست یا سختی فوقالعادهای دارد که معمولاً قابل تحمّل نیست، وظیفۀ مکلّف تیمّم است؛
مگر آنکه آن چیز در مواضع تیمّم باشد که در این صورت، باید هم وضو بگیرد و هم تیمّم نماید و در هنگام وضو در صورت امکان، بنابر احتیاط واجب مانند وضوی جبیره، بر مانع مسح نماید؛
امّا اگر مانع تنها در قسمتی از کف دست[۱] باشد و در پشت دستها و پیشانی مانع نباشد، طوری که با قسمت باقیمانده بدون مانع بتواند مسح را انجام دهد، تیمّم کافی است.
شایان ذکر است، «آنژیوکت»[۲] که به علّت ضرورت به بدن بیمار متّصل میشود و این در حالی است که در محل، زخم یا دُمَل یا شکستگی وجود ندارد، حکم مانع را دارد.
شرط دوّم: آب برای موضع آسیب دیده ضرر داشته یا باز کردن جبیره، ضرری یا فوقالعاده سخت باشد
ج۱، مسئله ۳۶۹ . وضوی جبیره در مواردی انجام میشود که آب برای قسمت آسیب دیده ضرر قابل توجّه داشته یا باز کردن جبیرهای که بر قسمت صدمه دیده گذاشته شده، مضرّ بوده یا همراه با سختی فوقالعاده زیاد (حَرَج) باشد، هرچند آب برای محلّ، ضرر نداشته باشد مثل شکستگی که روی آن گچ گرفته شده و آب برای آن ضرر ندارد، ولی رساندن آب به زیر آن بدون برداشتن گچ ممکن نیست و از طرفی، باز کردن گچ برای قسمت آسیب دیده مضرّ بوده یا برداشتن آن با سختی زیادی همراه است که معمولاً قابل تحمّل نیست.
ج۱، مسئله ۳۷۰ . در مورد ضرری که سبب وضوی جبیرهای میشود، فرقی بین این نیست که آب به مقدار شستن وضویی، برای آن ضرر قابل توجّه داشته باشد یا اینکه ضرر قابل توجّه، به علّت تطهیر نجاست قسمت صدمه دیده باشد؛
پس اگر در اعضای وضو، زخم یا دُمَل یا شکستگی باشد که آب به مقدار شستن وضویی برای آن ضرر ندارد، ولی موضع آسیب دیده نجس و آلوده به خون بوده و برطرف کردن خون از آن، نیاز به ریختن آب فراوان داشته باشد و ریختن آب زیاد برای موضع صدمه دیده ضرری باشد، چنین موردی نیز از موارد وضوی جبیرهای است.
شایان ذکر است، یقین یا اطمینان یا گمان به ضرر لازم نیست، بلکه اگر فرد احتمال عقلایی ضرر بدهد، طوری که چنین احتمالی موجب ترس ضرر برایش شود[۳] کافی است؛
امّا در مورد حَرَج (سختی فوقالعادهای که معمولاً قابل تحمّل نیست)، یقین یا اطمینان لازم است و ترس از آن کافی نمیباشد.
ج۱، مسئله ۳۷۱ . تا زمانی که برای انسان یقین یا اطمینان یا گمان یا ترس از ضرر – به توضیحی که در مسألۀ قبل ذکر شد – باقی باشد، حکم جبیره جاری میشود، هرچند فرد احتمال بهبودی موضع صدمه دیده را بدهد؛
امّا اگر ترس از ضرر برطرف شود و یقین یا اطمینان داشته باشد که آب ضرر ندارد، در صورت امکان، برداشتن جبیره برای وضو لازم است.
ج۱، مسئله ۳۷۲ . هر گاه در یکی از اعضای وضو زخم یا دُمَل یا شکستگی باشد، چنانچه روی قسمت آسیب دیده، باز بوده و آب برای آن ضرر نداشته باشد یا روی آن بسته باشد، ولی باز کردن آن، بدون سختی فوقالعاده امکانپذیر بوده و آب هم برای آن بیضرر باشد، فرد باید بهطور معمول وضو بگیرد.
همین طور، اگر بتواند زیر جبیره را با فرو بردن جبیره در آب، به صوررت ارتماسی بشوید، همین کار را انجام میدهد و در صورتی که این روش را انجام دهد، لازم نیست عضو را از بالا به پایین بشوید. بنابراین، در هیچ یک از صورتهای این مسأله، وضوی جبیرهای انجام نمیشود.
ج۱، مسئله ۳۷۳ . اگر آب برای عضو، ضرر داشته باشد، ولی به وسیلۀ گرم کردن آب یا کم آب ریختن (طوری که شستن بر آن صدق کند)، ضرر برطرف میشود، باید این کار را انجام دهد و وضو بگیرد.
ج۱، مسئله ۳۷۴ . اگر آب برای عضو ضرر ندارد، خواه عضو سالم باشد یا آنکه زخم یا شکستگی داشته باشد، امّا نجس بوده و تطهیر آن ممکن نباشد، هرچند عدم امکان تطهیر، به علّت تنگی وقت یا کمی آب باشد یا اینکه تطهیر آن ممکن بوده، ولی سختی فوقالعاده داشته باشد که معمولاً قابل تحمّل نیست، در تمام این موارد، وظیفۀ فرد تیمّم است.
شرط سوّم و چهارم: روی جبیره مسح شود و هنگام مسح، عضو جبیرهدار ثابت باشد
ج۱، مسئله ۳۷۵ . روی جبیره را فقط باید مسح کرد و شستن روی جبیره کافی نیست[۴] و نیز عضوی که جبیره دارد، هنگام مسح کشیدن – حتّی بنابر احتیاط واجب اعضاء شستنی (صورت و دستها) – باید ثابت باشد.
ج۱، مسئله ۳۷۶ . مسح کردن روی جبیره در اعضای شستنی (صورت و دستها) لازم نیست با دست انجام شود و با هر چیزی کافی است و استفادۀ مکرّر از آب برای مسح صورت و دستها به نیّت وضوی جبیره، مانعی ندارد و این حکم در غسل جبیره نیز جاری است.
ج۱، مسئله ۳۷۷ . اگر جبیره در اعضای مسحی (سر و پاها) باشد، باید با تری باقی مانده در دست، روی جبیره را مسح نمود و نمیتوان از آب دیگری برای مسح استفاده نمود.
شرط پنجم: جبیره در اعضای مسحی، خشک باشد
ج۱، مسئله ۳۷۸ . جبیره در اعضای مسحی (روی سر و پاها) باید خشک باشد یا رطوبت آن به قدری ناچیز باشد که آب مسح بر آن غلبه کند و آن رطوبت عرفاً از بین رفته به حساب آید.
امّا جبیرهای که در اعضای شستنی (صورت و دستها) است، خشک بودن روی آن هنگام مسح بر آن لازم نیست.[۵]
شرط ششم و هفتم: جبیره پاک و غیر غصبی باشد
ج۱، مسئله ۳۷۹ . جبیره باید پاک باشد و اگر نجس باشد باید آن را شسته یا عوض نمود یا اینکه چیز پاکی مانند پارچه یا پلاستیک روی جبیره نجس بست به گونهای که کاملاً به جبیره چسبیده و عرفاً جزء آن حساب آید و اگر روی جبیره، پاک بوده و لایههای زیرین جبیره، نجس باشد، اشکال ندارد.
ج۱، مسئله ۳۸۰ . جبیره نباید غصبی باشد و اگر انسان بر جبیرۀ غصبی مسح نماید، معصیت کرده و وضوی او، بنابر احتیاط واجب باطل است.
ج۱، مسئله ۳۸۱ . جبیره، شرط نیست از چیزهایی باشد که نماز در آن صحیح است. بنابراین، اگر جبیره از جنس ابریشم یا طلا یا از اجزای پاک حیوان حرام گوشت باشد، به وضوی فرد ضرر نمیزند؛ آنچه به صحّت وضوی جبیره ضرر وارد مینماید، نجاست ظاهر جبیره یا غصبی بودن آن است، که حکم آن، در مسائل قبل ذکر شد.
شرط هشتم: جبیره به مقدار معمول باشد
ج۱، مسئله ۳۸۲ . جبیره باید به مقدار معمول باشد و اگر بیشتر از مقدار معمول بوده و برداشتن مقدار اضافه بدون سختی فوقالعاده ممکن باشد، باید مقدار اضافی را بردارد.
امّا اگر برداشتن مقدار اضافی ممکن نبوده یا سختی فوقالعاده داشته که معمولاً تحمّل نمیشود یا برای قسمت سالم ضرر داشته باشد، چنانچه جبیره خارج از مواضع تیمّم (پیشانی و دستها) باشد، وظیفۀ فرد تیمّم است و اگر جبیره در اعضای تیمّم باشد، فرد باید بنابر احتیاط واجب، هم وضوی جبیرهای بگیرد و هم تیمّم نماید؛
البتّه اگر برداشتن مقدار اضافی، ضرر قابل توجّه برای خود قسمت آسیب دیده دارد، وضوی جبیره کافی است، هرچند جبیره در موضع تیمّم باشد.
ج۱، مسئله ۳۸۳ . اگر جبیرهای که روی جراحت قرار دارد، به صورت معمول باشد، سبک کردن آن لازم نیست؛
همین طور، قرار دادن شیء دیگر – به صورت معمول – روی جبیره، چنانچه عرفاً بعد از قرار گرفتن، جزء جبیره به حساب آید، اشکال ندارد.
شرط نهم: ترتیب رعایت گردد
ج۱، مسئله ۳۸۴ . همچنان که در وضوی معمولی، دست و همین طور، بنابر احتیاط واجب صورت از بالا به پایین شسته میشود، در وضوی جبیرهای هم باید روی جبیرهای که روی این اعضا میباشد را از بالا به پایین، با رعایت ترتیب مسح نمود.
بنابراین، کسی که مچ دست او جبیره دارد و قسمت بالا و پایین آن باز است، ابتدا قسمت بالا را که باز است میشوید و بعد، روی مچ را که جبیره دارد با مراعات ترتیب مسح میکند، سپس قسمت پایین مچ را که باز است، میشوید.
ج۱، مسئله ۳۸۵ . اگر در صورت یا دستها چند جبیره باشد، باید بین آنها را با رعایت ترتیب بشوید.
[۱] کف دست همان طور که قبلاً ذکر شد، شامل انگشتان نیز میشود.
[۲] آنژیوکت، قطعهای پلاستیکی است که به بدن بیمار متّصل میگردد تا وصل سرم یا تزریق آمپول به بدن از طریق آن صورت گیرد
[۳] به عبارتی، احتمال معقول ضرر را بدهد، طوری که منشأ خوف برایش شود
[۴] اکتفا به شستن اطراف جبیره بدون مسح روی جبیره، بنابر احتیاط واجب جایز نیست و بنابر این مبنا، روی جبیره باید مسح شود و شستن آن کافی نیست
[۵] هرچند رعایت این امر در اعضای شستنی (صورت و دستها) مطابق با احتیاط مستحب است