احکام کفن میّت
ج۱، مسئله ۷۵۸ . میّت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ و پیراهن و سرتاسری میگویند، کفن نمایند که آنها را «قطعات واجب کفن» مینامند.
ج۱، مسئله ۷۵۹ . سه پارچۀ اصلی مخصوص کفن، عبارتند از:
- ۱. «لنگ»؛ بنابر احتیاط واجب، باید از ناف تا زانو، تمام اطراف بدن را بپوشاند و بهتر آن است که از سینه تا روی قدم پا را بپوشاند.
- ۲. «پیراهنی»؛ بنابر احتیاط واجب، باید از سر شانه تا نصف ساق پا، تمام بدن را بپوشاند و بهتر آن است که تا روی قدم پا را نیز فرا گیرد.
- ۳. «سرتاسری»؛ باید به اندازهای باشد که تمام بدن را بپوشاند و احتیاط واجب آن است که از نظر طول به قدری باشد که بستن دو سر آن ممکن باشد و از نظر عرض به اندازهای باشد که یک طرف آن روی طرف دیگر بیاید.
ج۱، مسئله ۷۶۰ . واجب است مجموع سه پارچۀ کفن با هم، طوری باشد که بدن نما نبوده و بدن میّت از سر تا قدم پا از زیر آنها نمایان نباشد؛ بلکه احتیاط مستحب آن است که هر یک از سه پارچۀ کفن به تنهایی به قدری نازک نباشد که بدن میّت از زیر آن پیدا باشد.
ج۱، مسئله ۷۶۱ . هر یک از قطعات واجب کفن باید یک تکّه باشد. بنابراین، اگر پارچهای که میخواهند آن را مثلاً سرتاسری قرار دهند کوچک باشد، قرار دادن پارچۀ دیگر در کنار آن – که با هم بدن میّت را بپوشاند – کافی نیست؛ مگر آنکه دو پارچه را با دوختن و مانند آن، به یکدیگر متّصل نمایند به گونهای که عرفاً یک قطعه محسوب شود و تمام بدن میّت را بپوشاند، که در این صورت کافی است.
ج۱، مسئله ۷۶۲ . تماس مستقیم پارچۀ کفن با بدن میّت لازم نیست. بنابراین، اگر بدن میّت را در پلاستیک قرار داده سپس کفن نمایند، این کار به خودی خود، اشکال ندارد.
ج۱، مسئله ۷۶۳ . در کفن کردن میّت، قصد قربت شرط نیست، هرچند مطابق با احتیاط مستحب است.
ج۱، مسئله ۷۶۴ . مقدار واجب کفن که در مسائل «۷۵۸ و ۷۵۹» ذکر شد، از اصل مال میّت برداشته میشود؛ بلکه مقدار مستحب کفن را نیز – در حدود معمول و متعارف، با در نظر گرفتن شأن میّت – میتوان از اصل مال او برداشت، هرچند احتیاط مستحب آن است که بیشتر از مقدار واجب کفن را از سهم وارثی که بالغ نشده یا مجنون یا سفیه است برندارند.
بنابراین، اگر میّت وصیّت نکرده باشد کفن وی را از ثلث مال او بردارند و بخواهند از اصل مال بردارند، نباید زیادتر از مقدار فوق، از اصل مال بردارند؛ امّا برداشتن مقدار اضافی از سهم ورثۀ بالغ و رشید با اجازۀ آنان اشکال ندارد.
ج۱، مسئله ۷۶۵ . سایر مخارج تجهیز و دفن میّت مثل سدر و کافور، آب غسل، اجرت حمل و نقل میّت و حفر قبر، قیمت مکان قبر (جا قبر) را نیز در حدود معمول، با در نظر گرفتن شأن میّت میتوان از اصل مال میّت برداشت، هرچند نسبت به آن وصیت نکرده باشد؛
امّا اگر بخواهند بیشتر از قیمت معمول برای سایر مخارج تجهیز مثل دفن میّت بپردازند، نباید زیادی آن را از اصل مال بردارند و برداشتن از سهم ورثۀ بالغ و رشید با اجازۀ آنان اشکال ندارد.
ج۱، مسئله ۷۶۶ . اگر مقدار واجب یا مستحب در حدود معمول و متعارف با در نظر گرفتن شأن میّت در کفن و سایر مخارج تجهیز که از اصل مال برداشته میشود، مصادیق متعدّدی داشته باشد، احتیاط واجب آن است که در بین مصادیق مذکور، فقط موردی از اصل مال برداشته شود که کمترین قیمت را دارد.
بنابراین، اگر مثلاً قیمت بازاری کفنهای متعارف و مناسب شأن میّت بین ۳۰۰ هزار تومان تا ۶۰۰ هزار تومان باشد، احتیاط واجب آن است که از اصل مال، فقط ۳۰۰ هزار تومان برای تهیّۀ کفن برداشته شود.
همچنین، اگر دفن در بعضی از مکانهایی که متعارف و مناسب شأن میّت است، مجّانی باشد و در جاهای دیگر، نیاز به پرداخت مال داشته باشد، هزینۀ دفن در غیر مکانی که مجّانی است، بنابر احتیاط واجب از اصل مال کسر نشود؛ البتّه از سهم ورثۀ بالغ و رشید، با اجازۀ آنان میتوانند میّت را در مکانی که نیاز به پرداخت مال است، دفن نمایند.
ج۱، مسئله ۷۶۷ . اگر فردی کفن یا سایر مخارج تجهیز را در حدّ معمول و متعارف، با در نظر گرفتن شأن میّت بهطور مجّانی میپردازد، نمیتوان چیزی از اصل مال برای کفن یا سایر مخارج تجهیز برداشت.
ج۱، مسئله ۷۶۸ . اگر کسی وصیّت کرده باشد مقدار مستحب کفن را از ثلث مال او بردارند، یا وصیّت کرده باشد ثلث مال را به مصرف خود او برسانند، ولی مصرف آن را معیّن نکرده باشد، یا فقط مصرف مقداری از آن را معیّن کرده باشد، میتوانند مقدار مستحب کفن را هرچند بیش از مقدار معمول باشد، از ثلث مال او بردارند.[۱]
ج۱، مسئله ۷۶۹ . کفن زن بر عهدۀ شوهر است، هرچند زن نابالغ یا دیوانه باشد یا به او دخول نشده باشد یا غنی بوده و از خود مال داشته باشد و یا عقد موقّت بوده یا ناشزه و نافرمان بوده و از شوهرش اطاعت نمیکرده است.
شایان ذکر است، اگر زن را با توضیحی که در جلد چهارم فصل طلاق ذکر میشود، طلاق رجعی بدهند و قبل از تمام شدن عدّه بمیرد، شوهرش باید کفن او را بدهد. همین طور، چنانچه شوهر بالغ نباشد یا دیوانه باشد، ولیّ شوهر باید از مال او، کفن همسرش را بدهد.
ج۱، مسئله ۷۷۰ . در واجب بودن کفن زن بر شوهر، شرط است که فوت زن همزمان یا بعد از فوت شوهر نباشد و فرد دیگری مجّاناً کفن زوجه را نداده باشد و دادن کفن بر زوج سختی فوقالعاده که معمولاً تحمّل نمیشود، نداشته باشد.
بنابراین، اگر شوهر برای کفن دادن مجبور شود قرض بگیرد یا مالش را از گرو آزاد کند و انجام این امور بر او سختی فوقالعادهای – که معمولاً قابل تحمّل نیست – نداشته باشد، انجام این کار بر او واجب است؛
البتّه اگر زن وصیّت نموده از مال خودش کفن تهیّه شود و به وصیّت او عمل شود، کفن از عهدۀ شوهر برداشته میشود.
ج۱، مسئله ۷۷۱ . کفن میّت بر خویشاوندان او واجب نیست، هرچند از کسانی باشد که مخارج او در حال زندگی بر آنان واجب بوده است.
ج۱، مسئله ۷۷۲ . اگر میّت، مالی برای تهیّه کفن نداشته باشد، جایز نیست برهنه دفن شود؛ بلکه بنابر احتیاط، بر مسلمانان واجب است او را کفن کنند و جایز است هزینۀ آن را از زکات مال حساب نمایند.
ج۱، مسئله ۷۷۳ . کفن کردن با پارچۀ غصبی و مانند آن – هرچند پارچه یا شیء دیگری هم پیدا نشود – جایز نیست و چنانچه کفن میّت، غصبی باشد و صاحب آن، راضی نباشد باید آن را از تنش بیرون آورند هرچند او را دفن کرده باشند؛ مگر در بعضی موارد که توضیح آن در کتابهای مفصّلتر آمده است.
ج۱، مسئله ۷۷۴ . کفن کردن میّت با پارچۀ نجس – هرچند دارای نجاستی باشد که در نماز مورد عفو است – جایز نیست. همچنین، کفن کردن میّت با پارچۀ ابریشمی خالص جایز نیست، هرچند میّت زن یا بچّۀ نابالغ باشد و کفن کردن میّت با پارچهای که با طلا بافته شده است، بنابر احتیاط واجب جایز نمیباشد، ولی در حال ناچاری اشکال ندارد.
ج۱، مسئله ۷۷۵ . کفن کردن با پوست مردار نجس در حال اختیار، جایز نیست؛ بلکه کفن کردن با پوست مردار پاک و همچنین با پارچهای که از پشم یا موی حیوان حرام گوشت تهیّه شده، بنابر احتیاط واجب، در حال اختیار جایز نیست؛ ولی اگر کفن از مو و پشم حیوان حلال گوشت باشد، اشکال ندارد، هرچند احتیاط مستحب آن است که با این دو هم میّت را کفن ننمایند.
ج۱، مسئله ۷۷۶ . اگر کفن میّت به نجاست خود او یا به نجاست دیگری نجس شود – هر چند نجاستی که در نماز مورد عفو است – باید مقدار نجس را بشویند یا چنانچه کفن ضایع نمیشود بِبُرند، هرچند بعد از گذاشتن در قبر باشد و اگر شستن یا بریدن آن ممکن نیست، در صورتی که عوض کردن آن ممکن باشد، باید عوض نمایند.
همچنین، اگر بدن میّت به نجاست خود او یا به نجاست دیگری نجس شود، هرچند نجاستی که در نماز مورد عفو است و بخشیده شده، در صورتی که تطهیر بدن بدون مشقّت زیاد – که معمولاً قابل تحمّل نیست – ممکن باشد و مستلزم هتک هم نباشد، باید بدن را بشویند؛
البتّه چنانچه نجس شدن بدن میّت بعد از گذاشتن در قبر باشد، واجب بودن تطهیر بدن میّت، بنابر احتیاط لازم میباشد.
ج۱، مسئله ۷۷۷ . اگر کسی که برای حج یا عمره احرام بسته بمیرد، باید مثل دیگران کفن شود و پوشاندن سر و صورتش اشکال ندارد.
مستحبات کفن
ج۱، مسئله ۷۷۸ . موارد ذیل به عنوان مستحبات کفن شمرده شده است که بعضی از آنها، مشترک بین مذکّر و مؤنّث و برخی، مختصّ هر کدام از آنهاست؛ مستحبات مشترک عبارتند از:
- ۱. لفّافۀ بالای سرتاسری: با این پارچه، تمام بدن میّت پوشانده میشود و بهتر است برد یمانی باشد؛
- لفّافۀ دیگری نیز (لفّافۀ سوّم)، خصوصاً برای زنان مستحب است.
- ۲. کمربند؛ پارچهای است که با آن وسط میّت را ببندند. این کمربند، زیر همۀ قطعات کفن چسبیده به بدن بسته میشود.
- ۳. ران پیچ؛ پارچهای است که آن را دور کمر میّت میبندند و محکم بر رانهای او میپیچند تا به زانو برسد، طوری که چیزی از دو ران، نمایان نباشد، سپس سر پارچه را از زیر پا در جانب راست فرو میبرند.[۲] بهتر است عرض آن یک وجب یا بیشتر باشد و طول آن به اندازهای باشد که دو ران را با هم کاملاً بپوشاند.
- ۴. بندهای کفن؛ دو طرف و میانۀ کفن با آن بسته میشود.
ج۱، مسئله ۷۷۹ . قطعات مستحب اختصاصی مردان و زنان عبارت است از:
الف. قطعۀ مستحب اختصاصی مردان: «عمامه» میباشد و بهتر است به اندازهای باشد که دور سر میّت بپیچند و دو طرف آن را از زیر گردن میّت رد نمایند و طرف راست را به طرف چپ سینه و طرف چپ را طرف راست سینه اندازند (حالت ضربدری).
ب. قطعات مستحب اختصاصی زنان:
- ۱. مقنعه یا روسری برای زنان به جای عمامه.
- ۲. سینهبند برای زنان که روی پستانهای زن بگذارند و دو طرف آن را به پشت ببندند.
ج۱، مسئله ۷۸۰ . مستحبّات دیگر مربوط به کفن کردن میّت عبارتند از:
- ۱. مقداری پنبه ما بین پاهای میّت بگذارند، طوری که عورتین را بپوشاند و مقداری حنوط بر آن بپاشند و اگر احتمال بدهند که از منافذ بدن (مثل دُبُر، قُبُل، بینی، دهان) چیزی بیرون آید، مقداری پنبه داخل آنها کنند.
- ۲. کفن مرغوب و خوب باشد؛ در حدیث است که اموات به کفن خوب در قیامت به هم فخر و مباهات میکنند و با همان کفن خوب محشور میشوند.
- ۳. کفن از پنبه باشد.
- ۴. کفن سفید باشد نه رنگین؛ البتّه «بُرْد» از این حکم استثنا میشود که اگر سرخ باشد اشکال ندارد.
- ۵. از حلالترین و پاکترین مال که از هر شبههای خالی است، تهیّه شود و تهیّه کفن از مال حرام یا غصبی جایز نیست.
- ۶. لباس احرام یا لباسی که در آن نماز میخوانده، باشد.
- ۷. قدری کافور بر آن بریزند.
- ۸. با تربت حضرت امام حسین سیّد الشهداء ارواحنا فداه و نیز مالیدن آن به ضریح آن حضرت† یا ضریح سایر ائمّۀ هدی(علیهم السلام) بعد از شستن با آب فرات یا زمزم، متبرّک شود.
- ۹. اگر جایی از کفن محتاج به دوختن باشد، با رشتۀ نخهای خودِ کفن بدوزند.
- ۱۰. بر حاشیۀ پارچههای کفن حتّی مثل عمامه، اسم میّت و پدرش را بنویسند؛
- اگر میّت مرد است، بنویسند: فُلانُ بْنُ فُلان (و به جای آن نام فرد و پدر او ذکر میشود) «یَشْهَدُ أَنْ لااِلهَ إِلاّ اللُه وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَأَنَّ عَلیّاً و الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَعَلیّاً وَمُحَمَّداً وَجَعْفَراً وَمُوْسَی وَعَلیّاً وَمُحَمَّداً وَعَلیّاً و الْحَسَنَ وَالْحُجَّةَ القائِمَ أَوْلیاءُ اللِه وَأَوْصیاءُ رَسُوْلِ اللّهِ وَأَئِمَّتی وَأَنَّ الْبَعْثَ وَالثَّوابَ وَالْعِقابَ حَقٌّ».
- و اگر میّت زن است، بنویسند: فُلانةُ بِنْتُ فُلان (و به جای آن نام فرد و پدر او ذکر میشود) تَشْهَدُ… .
- ۱۱. تمام قرآن یا قسمتی از آن، دعای جوشن صغیر و دعای جوشن کبیر را بر کفن بنویسند.
- ۱۲. حدیث معروف «سلسلة الذَّهَب» امام رضا(علیه السلام) با ذکر سند آن بر کفن نوشته شود.[۳]
- ۱۳. بر نگین انگشتر عقیق، شهادتین و اسماء ائمّۀ اطهار(علیهم السلام) و اقرار به امامتشان را بنویسند، بلکه هر چه نفع در آن باشد – بدون قصد ورود – پسندیده است.[۴]
- البتّه اگر نوشتن دعاهای مذکور با تربت حضرت امام حسین سیّد الشهداء(علیه السلام) باشد یا قدری تربت با مرکّب مخلوط نمایند، بهتر است و اگر نباشد با تربت سایر ائمّۀ اطهار(علیهم السلام) بنگارند.
- ۱۴. شخص، کفن و نیز سدر و کافوری را که در تجهیز میّت از آن استفاده میشود، قبل از مرگ در حال سلامتی آماده کند؛ در حدیث نقل شده است که هر کس کفنش را مهیّا کند، او را از غافلین ننویسند و هر زمان به آن نظر کند برایش حسنه مینویسند. همچنین، بذل کفن میّت مؤمن مستحب میباشد.
- ۱۵. میّت را در وقت کفن کردن مثل حال احتضار، رو به قبله بخوابانند و بهتر است او را مانند حال نماز قرار دهند.
- ۱۶. کفن کننده پاک از حَدَث باشد، یعنی با غسل یا وضو (حسب وظیفه) باشد.
ج۱، مسئله ۷۸۱ . آیات کریمۀ قرآن و اسماء محترمه باید در قسمتهایی نوشته شود که از نجس شدن یا آلوده شدن در امان باشد و باید از نوشتن آنها در قسمتهایی از کفن که بعد از متلاشی شدن بدن مورد اصابت نجاست واقع میشود، پرهیز گردد.
همین طور، عبارات مذکور نباید در محلهایی از کفن که عرفاً خلاف ادب و احترام است و اهانت به اسماء متبرّکه محسوب میشود، نوشته شود؛ بلکه در قسمتهایی مثل حاشیۀ سرتاسری یا برد یمانی از طرف سر میّت یا جلوی پیراهنی نوشته شود و اگر رجاءً قرآن و دعاها را بر پارچهای بنویسند و بالای سینه یا بالای سر میّت بگذارند نیز مطلوب است.
[۱] همچنین، اگر وصیّت کرده واجبات و مستحبات کفن، هر دو را از ثلث مالش بردارند و ثلث مال متوفّی برای عمل به وصایای او کافی باشد، وصیت صحیح است و باید مطابق آن عمل شود
[۲] پیچیدن پارچۀ ران پیچ بر هر یک از دو ران پا، به صورت جداگانه صحیح نیست
[۳] به عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، باب۳۷، ص۱۳۴ مراجعه شود و نیز نوشتن دعایی که مرحوم کفعمی در البلد الامین و الدرع الحصین، ص۳۵۰ آن را ذکر کرده، رجاءً بر کفن پسندیده است
[۴] سید بن طاووس رحمة اللّه علیه در فلاح السائل میگوید: جدّم ورّام بن ابی فارس قدّس اللّه رُوحَه، وصیّت نمود که بعد از وفاتش، در دهانش نگین عقیقی که اسماء ائمّه(علیهم السلام) حکّ بود، قرار دهند. من هم بر نگین عقیق نقش کردم «اللّهُ رَبّی وَمُحَمّدٌ نَبیّی وَعَلیٌّ والْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ وَعَلیٌّ وَمُحَمّدٌ وَجَعْفَرٌ وَمُوْسی وَعَلیٌّ وَمُحَمّدٌ وَعَلیٌّ وَالْحَسَنُ وَالْحُجّةُ الْقائِمُ أئِمَّتی وَوَسیلَتی» و وصیّت میکنم آن را بعد از مرگ در دهانم گذارند تا إن شاء اللّه جواب ملَکَین در قبر، هنگام سؤال آسان