معنای نیابت و موارد آن
ج۱، مسئله ۲۱۳۶ . بعد از مرگ انسان، میشود نماز و عبادتهای دیگری را که در زمان حیاتش بهجا نیاورده، شخص دیگری بهجا آورد که به او «نایب» میگویند و عمل او را «نیابت» مینامند و فردی که عمل به نیابت از او انجام میشود «مَنوبٌ عَنْه» نامیده میشود.
همچنان که نیابت تبرّعی (بهطور مجانی) صحیح است، نیابت با اجاره یا جُعاله یا شرط ضمن عقد و مانند آن نیز صحیح میباشد. بنابراین، بعد از وفات انسان، میشود برای نماز و عبادتهای دیگر او که در زندگی بهجا نیاورده، دیگری را اجیر کنند، یعنی به او اجرت بدهند که آنها را بهجا آورد که به چنین نماز یا عبادتی، «نماز استیجاری» یا «عبادت استیجاری» گفته میشود.
ج۱، مسئله ۲۱۳۷ . نیابت از اموات در واجبات و مستحبات جایز است، مانند اینکه فرد به نیابت از پدرش یا مادرش یا شخص دیگری که از دنیا رفته، نماز قضا یا مستحبی بخواند یا روزۀ قضا یا مستحبی بگیرد یا حجّ واجب یا مستحبی یا عمره بهجا آورد یا به نیابت آنها قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و قبور ائمّه هدی(علیهم السلام) را زیارت نماید.
ج۱، مسئله ۲۱۳۸ . نیابت از افراد زنده در واجبات جایز نیست، هرچند فرد مورد نیابت، از انجام عمل عاجز باشد؛ مگر در حج، به تفصیلی که در جلد دوم فصل حج، احکام مربوط به حجّ نیابتی خواهد آمد.
ج۱، مسئله ۲۱۳۹ . نیابت از افراد زنده، در بعضی از مستحبات عبادی، مانند حج و عمره و طواف و نماز مربوط به آن از طرف کسی که در شهر مکّه حضور ندارد و زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و قبور امامان(علیهم السلام) و نماز زیارتی که بعد از آن خوانده میشود جایز است؛ بلکه نیابت از افراد زنده در همۀ مستحبات – رجاءً و بدون قصد ورود – جایز میباشد.
ج۱، مسئله ۲۱۴۰ . در مواردی که نیابت از طرف افراد زنده جایز است، فرقی نیست که نیابت، تبرّعی و بهطور مجانی باشد یا با اجاره یا جُعاله یا مانند آن باشد. بنابراین، انسان میتواند برای انجام بعضی از کارهای مستحبی مثل حج و عمره و زیارت از طرف زندگان در مقابل دریافت اجرت، اجیر شود.
ج۱، مسئله ۲۱۴۱ . اهدای ثواب عمل در مستحبات و واجبات به مؤمنین و مؤمنات، ارحام – خصوصاً والدین – و غیر ارحام، به صورت فردی یا گروهی – مثلاً شهدا، علما – جایز، بلکه مستحب است و نیز انسان میتواند کار مستحبی یا واجب را برای خودش انجام دهد، سپس ثواب آن عمل را برای مردگان یا زندگان هدیه نماید. این حکم، شامل اهدای ثواب عمل به حضرات معصومین(علیهم السلام) نیز میشود.
شایان ذکر است، اهدای ثواب موجب نمیشود واجباتی که بر عهدۀ مردگان یا زندگان بوده، از عهده و ذمّۀ آنان ساقط شود.
شرایط اکتفا به نیابت در نماز قضا
نماز قضای نیابتی چنانچه دارای شرایط ذیل باشد، میتوان به آن اکتفا کرد و باعث میشود نماز از عهده و ذمّۀ کسی که نماز قضا داشته، ساقط گردد.
شرط اوّل، دوّم و سوّم: نایب، شیعۀ دوازده امامی و عاقل و بنابر احتیاط واجب بالغ باشد
ج۱، مسئله ۲۱۴۲ . نایب باید شیعۀ دوازده امامی و عاقل باشد و چنانچه جنون ادواری (گاه به گاه) داشته باشد، نیابت وی در وقت جنون صحیح نیست.
ج۱، مسئله ۲۱۴۳ . نایب بنابر احتیاط واجب باید بالغ باشد. بنابراین، کافی بودن نیابت یا استیجار بچّۀ نابالغ ممیّز – هرچند با اذن ولیّش – برای خواندن نمازهای قضای میّت محلّ اشکال است.[۱]
شرط چهارم: نایب در عمل قصد نیابت داشته باشد
ج۱، مسئله ۲۱۴۴ . در صورتی میتوان به عمل نایب اکتفا نمود که وی قصد نیابت داشته و عمل را به قصد فارغ شدن و پاک شدن ذمّۀ منوب عنه (مثلاً میّت) انجام دهد. بنابراین، اگر فرد تنها عمل را انجام داده و ثوابش را به فرد مورد نظر هدیه کند، کافی در نیابت نیست.
شرط پنجم: نایب هنگام انجام عمل، منوب عنه را – هرچند اجمالاً – معیّن نماید
ج۱، مسئله ۲۱۴۵ . نایب برای تعیین منوب عنه لازم نیست اسم او را بداند؛ بلکه مثلاً اگر نیّت کند از طرف کسی نماز میخوانم که برای او اجیر شدهام، کافی است و لازم نیست اسم یا فامیل آن میّت را بداند یا نامش را بر زبان بیاورد.
شرط ششم: نایب گیرنده اطمینان به انجام اصل عمل توسط نایب داشته باشد
ج۱، مسئله ۲۱۴۶ . شرط ششم در اکتفا به عمل نیابتی آن است که فرد اطمینان به انجام اصل عمل توسط نایب داشته باشد. بنابراین، اگر نایب خبر دهد که نماز را از طرف منوب عنه (مثلاً میّت) بهجا آورده است، امّا نایب گیرنده اطمینان به انجام عمل نداشته باشد، بنابر احتیاط واجب نمیتواند به گفته او اکتفا کند.[۲]
شرط هفتم: نایب عمل را بهطور صحیح انجام دهد
ج۱، مسئله ۲۱۴۷ . ذمّۀ منوب عنه (مثلاً میّت) وقتی بری و پاک میشود که نایب، عمل را بهطور صحیح انجام دهد؛
بر این اساس، نایب باید احکام نماز که محلّ ابتلای اوست و در صحّت نماز نقش دارد به گونهای که ندانستن آنها موجب باطل شدن نماز میگردد را بداند هرچند این امر با تعلیم و ارشاد دیگری در هنگام انجام هر عمل باشد؛ امّا دانستن احکامی که در نماز محلّ ابتلای او نیست، مثل بعضی از شکّیات و سهویّات یا مبطلات لازم نیست.
ج۱، مسئله ۲۱۴۸ . اگر بفهمند کسی را که برای نمازهای میّت اجیر کردهاند، عمل را بهجا نیاورده یا باطل انجام داده، باید دوباره اجیر بگیرند.
ج۱، مسئله ۲۱۴۹ . هر گاه فرد بداند نایب، نماز را بهجا آورده، ولی شک داشته باشد که آن را بهطور صحیح انجام داده است یا نه، میتواند بنای بر صحیح بودن عمل او بگذارد.
بنابراین، در مورد استیجار نایب باید شخصی را اجیر کنند که اطمینان داشته باشند عمل را انجام میدهد و احتمال عقلایی بدهند عمل را بهطور صحیح انجام میدهد.[۳]
ج۱، مسئله ۲۱۵۰ . کسی که برای نماز قضای میّت نایب شده است، باید یا مجتهد باشد و به نظر اجتهادی خویش نماز قضای نیابتی را بخواند یا آنکه عمل به احتیاط کند (در صورتی که موارد احتیاط را کاملاً بداند) یا اگر مجتهد نیست و نمیخواهد احتیاط نماید یا آشنا به موارد احتیاط نیست، باید نماز را بر طبق فتوای مجتهدی که تقلید از او صحیح است، انجام دهد.
در این حکم، فرقی نیست که نایب اجیر باشد یا به سبب جُعاله یا شرط ضمن عقد، نیابت نماید یا نیابت او تبرّعی و بهطور مجّانی باشد.
ج۱، مسئله ۲۱۵۱ . اگر با اجیر قید کنند که عمل را بهطور مخصوصی انجام دهد، طوری که اجیر کننده تنها همان کیفیّت خاص از عمل را بخواهد و یا بدون آنکه قید کنند، معلوم باشد که تنها کیفیّت خاصّی از عمل را از او میخواهند، اجیر باید عمل را همان طور بهجا آورد؛
مثلاً اگر مستأجر در قرارداد اجاره از اجیر خواسته تسبیحات اربعه را سه بار بگوید یا در صورت شک در تعداد رکعات، هرچند شک از شکهای صحیح باشد نماز را دوباره بخواند، اجیر باید مطابق خواستۀ مستأجر رفتار نماید.
البتّه، اگر اجیر بداند عمل به آن کیفیّت باطل است، در این صورت، عقد اجاره باطل میباشد؛ مثل آنکه موضوع عقد اجاره تنها نماز با تیمّم باشد، در حالی که وظیفۀ اجیر انجام وضو برای نماز است.
ج۱، مسئله ۲۱۵۲ . اگر با اجیر هیچ قید یا شرطی نکنند که عمل را بهطور مخصوصی انجام دهد، در آن عمل باید به تکلیف خود رفتار نماید و طبق فتوای مرجع تقلید خویش عمل کند و احتیاط مستحب آن است که از وظیفۀ خودش و میّت و ولیّ او (در صورتی که انجام نماز، وظیفۀ ولیّ مثل پسر بزرگتر باشد) هر کدام که به احتیاط نزدیکتر است، به همان عمل کند؛ مثلاً اگر وظیفۀ میّت گفتن سه مرتبه تسبیحات اربعه بوده و تکلیف او یک مرتبه است، سه مرتبه تسبیحات اربعه بگوید.
ج۱، مسئله ۲۱۵۳ . اگر مورد عقد اجاره عمل صحیح در نزد میّت یا ولیّ او باشد و با او کیفیّت خاصّی از عمل شرط نشده باشد، یعنی مستأجر در قرارداد اجاره، مثلاً نماز صحیح در نزد میّت یا ولیّ او را که موجب فراع ذمّۀ متوفّی گردد از اجیر بخواهد، باید اجیر مطابق با نظر متوفّی یا ولیّ او نماز را انجام دهد، مگر اینکه بداند نماز به آن صورت باطل است؛ البتّه در این صورت، اگر اجیر آنچه را که خلل به آن از جاهل قاصر در نزد میّت یا ولیّ او بخشیده شده، ترک نماید اشکال ندارد؛
مثلاً اگر متوفّی یا ولیّ او – از روی اجتهاد یا تقلید – گفتن سه بار تسبیحات اربعه را واجب بداند (واجب غیر رکنی) و اجیر حسب اجتهاد یا تقلید خویش گفتن یک بار را کافی بداند، اجیر در فرض مسأله میتواند به گفتن یک بار تسبیحات اربعه اکتفا نماید.[۴]
ج۱، مسئله ۲۱۵۴ . اگر با اجیر بهطور صریح شرط نکنند که نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند، باید مقداری از مستحبات نمازهای یومیّه را که معمول است بهجا آورد؛ مگر آنکه قرینه یا نشانۀ اطمینانآوری باشد که بفهماند منظور مستأجر، بیش از مقدار واجب نماز نیست یا آنکه منظور، انجام همۀ مستحبات معمول نمازهای یومیّه نیست؛ بلکه منظور، تعداد معیّنی از مستحبات است.
شرط هشتم: نایب، بنابر احتیاط واجب، از انجام بعضی از شرایط و کارهای اختیاری نماز ناتوان نباشد
ج۱، مسئله ۲۱۵۵. اگر فردی که از انجام بعضی از شرایط و کارهای اختیاری نماز ناتوان است _ حتّی به صورت مجّانی و بدون اجرت، به نیابت از دیگری عمل را به جا آورد _ بنابر حتیاط واجب نمی توان به عمل او اکتفا کرد.
بنابراین، مثلاً نیابت کسی که به علّت عذری، با تیمّم یا نشسته یا با بدن یا لباس نجس نماز می خواند یا توانایی اصلاح حمد و سوره اش را ندارد، یا دائم الحَدَث بوده وبی اختیار از او ادرار یا مدفوع خارج می شود یا زن مستحاضه یا فردی که نقص عضو داشته و یکی از اعضای سجده مثل دست یا پا را نداشته باشد، بنابر احتیاط واجب کافی نیست ؛ ولی نیابت و اجیر گرفتن کسی که وظیفۀ او وضو یا غسل جبیره ای است وبا چنین وضو یا غسلی نماز می خواند، اشکال ندارد.
احکام دیگر نیابت
ج۱، مسئله ۲۱۵۶ . مرد میتواند برای زن و زن نیز میتواند برای مرد، در خواندن نماز قضا، نایب شود و نایب، در بلند یا آهسته خواندن نماز باید به تکلیف خود عمل نماید و فرق ندارد که نایب، اجیر شده باشد یا به عنوان دیگری نیابت را انجام دهد.
ج۱، مسئله ۲۱۵۷ . در قضای نمازهای میّت، رعایت ترتیب واجب نیست؛ مگر در نمازهایی که ادای آنها ترتیب دارد؛ مثل نماز ظهر و عصر از یک روز یا نماز مغرب و عشاء از یک شب همچنان که قبلاً ذکر شد؛
ولی اگر او را اجیر کرده باشند که طبق فتوای مرجع میّت، یا ولیّ او عمل کند و آن مرجع، ترتیب را لازم بداند، باید ترتیب را رعایت نماید.
ج۱، مسئله ۲۱۵۸ . اگر انسان چند نفر را برای خواندن نماز قضای میّت اجیر کند، بنا بر آنچه در مسألۀ «۱۸۳۵» ذکر شد، لازم نیست برای هر کدام آنها وقتی را معیّن نماید، مگر در نمازهایی که ادای آنها ترتیب دارد مثل نماز ظهر و عصر از یک روز یا نماز مغرب و عشاء از یک شب که در این صورت، چنانچه قرار باشد نماز ظهر را یک اجیر و نماز عصر همان روز را اجیر دیگری بهجا آورد یا نماز مغرب را یک اجیر و نماز عشای همان شب را اجیر دیگری بهجا آورد، لازم است برای هر کدام از آنها وقتی را معیّن نماید تا ترتیب رعایت شود.
ج۱، مسئله ۲۱۵۹ . اگر مستأجر جهت خواندن نماز قضا برای اجیر مدّتی را مشخّص نماید، ولی اجیر در مدّت معیّن شده تمام نمازها یا قسمتی از آنها را انجام نداده باشد، جایز نیست که آنها را بعد از آن مدّت انجام دهد، مگر آنکه مستأجر اذن بدهد و چنانچه اجیر بعد از سپری شدن مدّت بدون اذن مستأجر نمازها را بهطور صحیح بخواند، نسبت به نمازهای مذکور، مستحقّ اجرت نیست، ولی ذمّۀ منوب عنه (میّت) از نماز قضا فارغ و پاک میشود.
ج۱، مسئله ۲۱۶۰ . کسی که اجیر شده تا نماز قضای میّتی را بهجا آورد، اگر سهواً نماز را نسبت به برخی از اجزاء یا شرایط غیر رکنی یا مستحبات متعارفی که انجام آنها – حسب آنچه در مسألۀ «۲۱۵۴» ذکر شد – لازم است، ناقص بهجا آورد و محلّ تدارک آنها در نماز بگذرد، نماز قضای بهجا آورده شده صحیح است، ولی اینکه اجیر مستحقّ اجرت باشد دو صورت دارد:
۱. اجاره برای بهجا آوردن نماز صحیح یا بریء الذمّه شدن میّت واقع شده باشد؛
در این صورت، اجیر مستحقّ تمام اجرت قراردادی میباشد.
۲. اجاره بر بهجا آوردن اجزاء و شرایط نماز واقع شده، طوری که مورد اجاره خودِ اجزاء و شرایط باشد؛
در این فرض، چنانچه نقص به صورت متعارف و معمول بوده – مثلاً قسمتی از ذکر واجب سجده را سهواً در حال سر برداشتن از سجود گفته یا قنوت را فراموش کرده باشد – باز هم اجیر مستحقّ تمام اجرت است؛ امّا اگر نقص بیشتر از مقدار متعارف باشد:
الف. چنانچه کامل بودن اجزاء، قید عمل مورد اجاره باشد، یعنی مستأجر فقط عمل دارای اجزای کامل را خواسته است و عمل بدون اجزای کامل، مورد اجاره نبوده، اجیر بابت آن عمل مستحقّ هیچ مزدی نمیباشد.
ب. چنانچه کامل بودن اجزاء، شرط عمل مورد اجاره باشد، اجاره صحیح است، ولی مستأجر میتواند اجاره را فسخ نماید، که در این صورت اجیر تنها مستحقّ اجرت المثل اعمال انجام داده خواهد بود.
البتّه در صورت عدم فسخ، اگر تصریح یا نشانهای باشد که از آن فهمیده شود بخشی از اجرت در ازای همان قسمت از عمل قرار گرفته، به همان نسبت از اجرت قراردادی کم میشود.[۵]
ج۱، مسئله ۲۱۶۱ . اگر کسی را اجیر کنند که مثلاً در مدّت یک سال نمازهای میّت را بخواند، ولی وی پیش از تمام شدن سال بمیرد، باید برای نمازهایی که میدانند بهجا نیاورده، دیگری را اجیر نمایند و نیز اگر احتمال میدهند که آنها را بهجا نیاورده، بنابر احتیاط واجب باید دوباره برای آنها اجیر بگیرند.
ج۱، مسئله ۲۱۶۲ . اگر فردی شخصی را برای نمازهای قضای میّت اجیر کند، چنانچه اجیر پیش از تمام کردن نمازها بمیرد و اجرت همۀ آنها را گرفته باشد، دو صورت دارد:
الف. اجیر کننده قید کرده باشد[۶] تمام نمازها را خود اجیر بخواند، طوری که اجیر کننده تنها نمازی که خود اجیر بخواند را از او خواسته؛
در این صورت، اجاره نسبت به ما بعد فوت اجیر باطل است و اجیر کننده بین دو کار مخیّر است:
یا آنکه اجارۀ مقدار گذشته را فسخ نکند و مقداری از اجرت قراردادی را که در برابر نمازهای باقیمانده قرار میگیرد، پس بگیرد و یا آنکه اجارۀ مقدار گذشته را نیز فسخ کرده و اجرت المثل[۷] مقداری را که اجیر بهجا آورده کسر نموده و مقدار باقیمانده را پس بگیرد.
ب. اجاره کننده شرط کرده باشد تمام نمازهای قضا را خود اجیر بخواند طوری که اجیر کننده دو چیز را از اجیر خواسته است، یکی انجام نمازها و دیگری آنکه خود اجیر آنها را بخواند؛
در این صورت، اجیر کننده میتواند اجاره را فسخ نماید و اجرت المثل مقداری را که اجیر بهجا آورده کسر نموده و مقدار باقیمانده را پس بگیرد یا آنکه اجاره را فسخ نکرده و اجرت المثل نمازهای باقیمانده را که اجیر انجام نداده بگیرد.
ج. اجاره کننده شرط یا قید نکرده باشد که اجیر خودش نمازها را بخواند؛
در این صورت، باید ورثهاش از مال او برای نمازهای باقیمانده اجیر بگیرند؛ امّا اگر میّت مال نداشته باشد، بر ورثۀ او چیزی واجب نیست و ذمّۀ میّت از عمل یا مال، فارغ و پاک نمیشود.
ج۱، مسئله ۲۱۶۳ . اگر اجیر پیش از تمام کردن نمازهای میّت بمیرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد، بعد از عمل به حکمی که در مسأله قبل ذکر شد، اگر چیزی از مال او زیاد آمد، در صورتی که میّت وصیّت به اجیر گرفتن برای نمازهای قضای خودش کرده باشد و اجرت نمازهای او به اندازۀ ثلث یا کمتر باشد، باید برای تمام نمازهای او اجیر بگیرند؛
امّا چنانچه اجرت نمازهای او بیش از مقدار ثلث مالش باشد و ورثۀ بالغ و رشید، از سهم خودشان مقدار بیشتر از ثلث را اجازه بدهند، باید برای تمام نمازهای او اجیر بگیرند و اگر اجازه ندهند، ثلث اموال میّت را به مصرف نماز او برسانند.
[۱] . البتّه اگر فرد، وصیّت به اجیر گرفتن برای نمازهای قضایش نموده باشد و وصیّت کننده – از روی اجتهاد یا تقلید – اجیر گرفتن بچّۀ نابالغ ممیّز را کافی بداند، برای وصیّ جایز است بچّۀ نابالغ ممیّز را که شرایط دیگر را نیز دارا است، با اذن ولیّ او اجیر نماید، مگر آنکه وصیّت از چنین موردی انصراف داشته باشد.
[۲] . این حکم، در مورد نایب گرفتن برای روزه یا حج نیز جاری است.
[۳] . همان.
[۴] . زیرا تسبیحات اربعه از واجبات غیر رکنی است که خلل به آن از روی عذر، اشکال ندارد.
[۵] . شایان ذکر است، چنانچه قرارداد اجاره طوری باشد که شامل دوبارهخواندن نماز فاقد اجزاء، با رعایت اجزای کامل میشود، بر اجیر واجب است در مدت باقیمانده از اجاره، نماز مذکور را که بهطور کامل انجام نشده دوباره بخواند و با این کار مستحق تمام اجرت قراردادی میشود.
[۶] . فرق قید و شرط و نیز توضیحات بیشتر در مورد مسأله، در جلد سوّم، فصل «اجاره» ذکر میشود.
[۷] . منظور از اجرت المثل، ارزش کار در نزد عرف است.