[۱] [۲] [۳] [۴] [۵] [۶] [۷] [۸] [۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲] [۱۳] [۱۴] [۱۵] [۱۶] [۱۷]
تعریف روزه
ج۲، مسئله ۱ . روزه آن است که انسان برای تذلل و اظهار بندگی در پیشگاه خداوند متعال، از اذان صبح تا مغرب، از نه موردی که بعداً گفته می شود، خودداری نماید.[۱]
شایان ذکر است، در مورد تشخیص مغرب (برای پایان روزه)، توضیحی که در وقت مغرب در مورد نماز مغرب در جلد اول مسئله (۹۵۷) ذکر شد، جاری می باشد.
ج۲، مسئله ۲ . بر هر انسانی واجب است در صورتی که شرایط ذیل وجود داشته باشد، ماه مبارک رمضان را روزه بگیرد.
شرط اوّل: بالغ باشد
ج۲، مسئله ۳ . روزه بر فردی واجب است که بالغ باشد و اگر بچۀ نابالغ قبل از اذان صبح ماه رمضان، بالغ شود، باید روزه بگیرد و اگر بعد از اذان صبح بالغ شود، روزۀ آن روز بر او واجب نیست؛ ولی اگر قصد روزۀ ماه رمضان کرده باشد، احتیاط مستحب این است که آن را تمام کند.
ج۲، مسئله ۴ . مستحب است پسران را هنگامی که به هفت سال قمری رسیدند، بر حسب طاقتشان امر به روزه نمایند، به این صورت که برای مدّت نصف روز یا کمتر یا بیشتر امساک نمایند تا تدریجاً توانایی روزه گرفتن کامل پیدا نموده و عادت به روزه گرفتن نمایند؛
این امر در مورد دختران نیز به همین کیفیّت مستحب میباشد، ولی برای آنان سنّ خاصّی ثابت نشده است.
شرط دوم: عاقل باشد
ج۲، مسئله ۵ . روزه بر فردی واجب است که عاقل باشد. بنابراین، کسی که قبل از اذان صبح نیّت روزه نداشته، سپس مجنون شده و بعد از اذان مغرب عاقل شده است روزۀ آن روز بر وی واجب نبوده و بعداً نیز لازم نیست قضای آن را انجام دهد؛
امّا اگر فرد پیش از اذان صبح نیّت روزه کند، سپس مجنون شود و در بین روز عاقل گردد، بنابر احتیاط لازم، باید روزۀ آن روز را تمام نماید و چنانچه تمام نکرد، قضای آن را بهجا آورد.
شرط سوّم: بیهوش نباشد
ج۲، مسئله ۶ . اگر فرد بی اختیار بیهوش شود و به این دلیل نتواند نیّت لازم در روزه را داشته باشد، روزه بر او واجب نیست؛ مثلاً فردی که قبل از اذان صبح نیّت روزه نداشته، سپس بیاختیار بیهوش شده و بعد از اذان مغرب به هوش آمده است، روزۀ آن روز بر وی واجب نبوده و بعداً نیز لازم نیست قضای آن را انجام دهد.
ج۲، مسئله ۷ . اگر فرد پیش از اذان صبح نیّت روزه کند، سپس بدون اختیار بیهوش شود و در بین روز به هوش آید، بنابر احتیاط لازم، باید روزۀ آن روز را تمام نماید و اگر تمام نکرد، قضای آن را بهجا آورد؛
امّا در مورد بیهوشی که مقدّمات آن اختیاری بوده (مثل فردی که برای عمل جراحی، خود را در اختیار دکتر بیهوشی قرار میدهد) احتیاط واجب آن است که روزه را تمام نموده و قضای آن را هم بهجا آورد.
شرط چهارم: چنانچه روزهدار زن است، از حیض و نفاس پاک باشد
ج۲، مسئله ۸ . بر زنی که حائض یا نفساء است روزه واجب نیست، هرچند حیض یا نفاس در قسمتی از روز باشد و بعد از برطرف شدن عذر واجب است آنها را قضا نماید.
شرط پنجم: روزه گرفتن، ضرر یا سختی فوقالعاده نداشته باشد
ج۲، مسئله ۹ . اگر انسان یقین یا اطمینان یا گمان داشته باشد که روزه برایش ضرر قابل توجّهی دارد (ضرری که معمولاً تحمّل نمیشود) یا اینکه احتمال عقلائی ضرر مذکور را بدهد طوری که چنین احتمالی موجب ترس ضرر برایش شود،[۲] واجب نیست روزه بگیرد؛
بلکه اگر آن ضرر موجب هلاکت و مرگ یا ضرر شدید (ضرر فوقالعاده و مهمّ) – مثل نقص عضو – شود، روزه گرفتن برای او حرام است و در واجب نبودن روزه فرقی نیست که روزه موجب پیدایش بیماری و ضرر قابل توجّه گردد یا موجب شدیدتر شدن آن یا طولانی شدن دورۀ درمان آن گردد.
ج۲، مسئله ۱۰ . دخترانی که تازه به سنّ بلوغ رسیدهاند و نیز افراد دیگر، چنانچه روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان برای آنان ضرر قابل توجّه دارد و موجب مریض شدن آنان میشود یا میترسند مریض شوند، احکام مریض در مورد آنان جاری میشود؛
امّا اگر روزه گرفتن برای آنان ضرر ندارد، ولی مثلاً به علّت طولانی بودن روز یا شدّت گرما، تمام کردن روزه برای آنان سختی فوقالعادهای دارد که معمولاً قابل تحمّل نیست (حَرَج)، باید به قصد قربت مطلقه[۳] روزه بگیرند و هنگامی که به علّت ضعف شدید یا احساس تشنگی زیاد، ادامۀ روزۀ ماه مبارک رمضان بر آنان فوقالعاده سخت شد (حَرَج)، میتوانند آب بیاشامند یا غذا بخورند؛ ولی بنابر احتیاط واجب در خوردن و آشامیدن، تنها به مقدار ضرورت اکتفا نمایند و بنابر احتیاط واجب در بقیّۀ روز از انجام کاری که روزه را باطل میکند پرهیز نمایند،[۴] هرچند در هر صورت، با خوردن یا آشامیدن، روزۀ آنان باطل میشود.
البتّه اگر این افراد میتوانند با استفاده از راههای معمول و متعارف برای تقویت، مثل سحری مقوّی خوردن یا کاهش فعالیّت بدنی در طیّ روز یا استراحت بیشتر بدون داشتن ضرر قابل توجّه و سختی فوقالعاده (حَرَج) روزۀ ماه مبارک رمضان را بگیرند، انجام این کار لازم است.
ج۲، مسئله ۱۱ . کسی که میداند یا اطمینان دارد روزه برای او ضرر قابل توجّهی ندارد، هرچند پزشک بگوید ضرر دارد، باید روزه بگیرد و کسی که یقین یا اطمینان یا گمان دارد که روزه برایش ضرر قابل توجّهی دارد (ضرری که معمولاً تحمّل نمیشود) یا احتمال عقلایی ضرر مذکور را میدهد طوری که چنین احتمالی موجب ترس ضرر برایش شود،[۵] هرچند پزشک بگوید ضرر ندارد، واجب نیست روزه بگیرد و جایز است افطار نماید؛
بلکه اگر ضرر مورد احتمال یا مورد اطمینان در حدّ حرام باشد، واجب است روزه نگرفته و افطار نماید و در غیر صورت ضرر حرام، فرد میتواند رجاءً روزه بگیرد و چنانچه بعد معلوم شود که روزه برای او ضرر قابل توجّه نداشته، روزهاش صحیح است.
ج۲، مسئله ۱۲ . اگر فرد بیمار در بین روز ماه رمضان قبل از اذان ظهر، خوب شود و تا آن وقت، کاری که روزه را باطل میکند انجام نداده باشد، بنابر احتیاط واجب باید نیّت روزه کند و آن روز را روزه بگیرد و چنانچه بعد از اذان ظهر، خوب شود، روزۀ آن روز بر او واجب نیست و باید آن را قضا کند.
ج۲، مسئله ۱۳ . ضررهای خفیف و مختصر، باعث نمیشود افطار روزه جایز گردد و با وجود این گونه ضررها روزه بر فرد واجب است.
بنابراین، اگر روزه باعث میشود مختصری تغییر در مزاج فرد ایجاد شود یا اندکی دمای بدنش افزایش یابد یا احساس ضعف و سستی در بدنش نماید یا باعث کاهش نور چشم به مقدار معمول گردد، به گونهای که یکی دو ساعت بعد از افطار این موارد به کلّی برطرف گردد و نیز سایر ضررهای خفیف مانند اینها، که افراد عاقل از آن پرهیز نمیکنند و عرف مردم معمولاً آن را تحمّل مینمایند، چنین مواردی عذر شرعی محسوب نشده و روزه بر این افراد واجب است.
شرط ششم: روزه گرفتن، منع شرعی دیگری نداشته باشد
ج۲، مسئله ۱۴ . اگر روزه، بر جان فردی که میخواهد روزه بگیرد ضرری ندارد، امّا وی میترسد ضرر قابل توجّهی به آبرو یا مالش برسد (ضرری که معمولاً تحمّل نمیشود) و برای پیشگیری از آن، هیچ راه معقولی جز ترک روزه و افطار آن نداشته باشد، روزه بر او واجب نیست، ولی بعداً باید قضای آن را بهجا آورد.
ج۲، مسئله ۱۵ . اگر روزه گرفتن فرد، باعث از بین رفتن واجبی که از نظر اهمیّت، مساوی با روزه یا مهمتر از آن باشد و برای پیشگیری از آن، راهی غیر از ترک روزه و افطار آن نباشد، روزه بر او واجب نیست؛
مثل آنکه بترسد با روزه گرفتن او، ضرر قابل توجّهی بر جان یا آبرو یا مال فرد دیگری که حفظ جان یا آبرو یا مال آن فرد بر وی شرعاً واجب میباشد، برسد و برای پیشگیری از آن هیچ راهی جز ترک روزه و افطار آن نباشد، ولی بعداً باید قضای آن را بهجا آورد.
شرط هفتم: فرد از جمله کسانی نباشد که رخصت در افطار دارند
ج۲، مسئله ۱۶ . بر چهار گروه روزه گرفتن واجب نیست، بلکه در بعضی از موارد آن جایز نیست:
الف. پیرمرد و پیر زنی که روزه گرفتن به علّت پیری، برای آنان ممکن نیست یا سختی فوقالعادهای دارد که معمولاً تحمّل نمیشود.
ب. کسی که به بیماری عطش مبتلا است، یعنی زیاد تشنه میشود و نمیتواند تشنگی را تحمّل کند یا برای او سختی فوقالعادهای دارد که معمولاً تحمّل نمیشود.
ج. زن حاملهای که به خاطر حمل، روزه گرفتن برای خودش یا بچّهاش ضرر دارد.
د. زن شیردهی که به علّت شیر دادن، روزه گرفتن برای خودش یا نوزاد شیرخوارش ضرر دارد.
توضیح احکام این چهار گروه در مبحث «کفّارههای روزه»، دستۀ چهارم، «فدیۀ روزانه» ذکر میشود.
شرط هشتم: مسافر نباشد
ج۲، مسئله ۱۷ . مسافری که باید نمازهای چهار رکعتی را در سفر دو رکعت بخواند، نباید روزه بگیرد و مسافری که نمازش را تمام میخواند، مثل کسی که شغلش مسافرت یا سفر او سفر معصیت است، واجب است در سفر روزه بگیرد.
شایان ذکر است، مکانهای تخییر، همان طور که در جلد اول، فصل نماز مسافر مسألۀ «۱۸۱۵» ذکر شد، اختصاص به نماز دارد و در روزه جاری نیست و سایر احکام مربوط به روزۀ مسافر در مبحث «احکام روزۀ مسافر» ذکر میشود.
[۲] . به عبارتی، احتمال معقول ضرر را بدهد، طوری که منشأ خوف برایش شود و ملاک در این مورد خوف شخصی است، نه خوف نوعی. بنابراین، اگر فرد خودش از روزه گرفتن خوف ضرر ندارد باید روزه بگیرد، هرچند این امر معمولاً منشأ خوف برای اهل عرف محسوب شود
[۳] . یعنی خصوص روزۀ واجب را نیّت نکند؛ بلکه از مبطلات روزه پرهیز کند و قصدش از این کار بهطور کلّی، قربةً إلی اللّه باشد
[۴] . البتّه، در این فرض اگر فرد به احتیاط عمل نکند، بنابر احتیاط واجب مرتکب معصیت شده، ولی کفّاره بر او واجب نمیشود
[۵] . به عبارتی، احتمال معقول ضرر را بدهد، طوری که منشأ خوف برایش شود.