مدت زمان مطالعه 16 دقیقه
توضیح المسائل آقای سیستانی

کفاره‌های روزه

[۱۶۵] [۱۶۶] [۱۶۷] [۱۶۸] [۱۶۹] [۱۷۰] [۱۷۱] [۱۷۲] [۱۷۳] [۱۷۴] [۱۷۵] [۱۷۶] [۱۷۷] [۱۷۸] [۱۷۹] [۱۸۰] [۱۸۱] [۱۸۲] [۱۸۳] [۱۸۴] [۱۸۵] [۱۸۶] [۱۸۷] [۱۸۸] [۱۸۹] [۱۹۰] [۱۹۱] [۱۹۲] [۱۹۳] [۱۹۴] [۱۹۵] [۱۹۶] [۱۹۷] [۱۹۸] [۱۹۹] [۲۰۰] [۲۰۱] [۲۰۲] [۲۰۳] [۲۰۴] [۲۰۵] [۲۰۶] [۲۰۷] [۲۰۸] [۲۰۹] [۲۱۰]

در این مبحث، به بیان احکام مربوط به کفّاره‌های روزه پرداخته می‌شود.

اقسام کفّاره‌های روزه

کفّاره‌های مربوط به روزۀ ماه مبارک رمضان را می‌‌توان به چهار دسته تقسیم نمود، که در مسائل بعد به توضیح آن پرداخته می‌شود.[۱]

دستۀ اوّل از اقسام کفّاره: کفّارۀ افطار عمدی در ماه مبارک رمضان

ج۲، مسئله ۱۶۵. کفّارۀ افطار عمدی در ماه مبارک، اختصاص به فردی دارد که عمداً روزۀ خود را با ارتکاب یکی از مواردی که در مسألۀ «۱۵۶» ذکر شد، باطل نموده است.

ج۲، مسئله ۱۶۶. در کفّارۀ افطار عمدی روزۀ ماه رمضان، فرد باید یک بنده آزاد کند، یا به دستوری که بعداً گفته می‌شود[۲] دو ماه روزه بگیرد، یا شصت فقیر را سیر کند یا به هر کدام یک مُدّ که تقریباً «۷۵۰ گرم» است، طعام یعنی گندم یا جو یا نان و مانند اینها بدهد.

ج۲، مسئله ۱۶۷. اگر در کفّارۀ افطار عمدی روزۀ ماه رمضان انجام هیچ کدام از سه مورد ذکر شده در مسألۀ قبل برای فرد ممکن نباشد، باید به هر تعداد فقیری که می‌تواند، یک مُدّ طعام بپردازد و اگر آن هم ممکن نیست، استغفار نماید و احتیاط واجب آن است که در این دو صورت (صدقه و استغفار)، هر وقت در آینده برایش توانایی حاصل گردید، کفّاره را بپردازد یا آن را کامل نماید.

ج۲، مسئله ۱۶۸. کسی که کفّارات متعدّد عمد از ماه مبارک رمضان بر عهده دارد و فعلاً از اینکه همۀ آنها را به‌طور کامل پرداخت کند ناتوان است، ولی می تواند در آینده تدریجاً کفّارات را بپردازد، مثلاً در طی چند سال آنها را ادا نماید، لازم است این کار را انجام دهد و در این صورت، نوبت به اینکه به هر تعداد فقیری که می‌تواند، یک مُدّ طعام بدهد نمی‌رسد.

شایان ذکر است، در فرضی که فرد برای همیشه ناتوان است و در آینده هم به تدریج نمی‌تواند کفّارات را بپردازد، باید به هر تعداد فقیری که می‌تواند، یک مُدّ طعام بدهد و لازم است مقدار طعامی را که تمکّن از اعطای آن به فقرا دارد، بر تعداد روزهایی که افطار عمدی کرده، توزیع نماید با رعایت اینکه به هر فقیر کمتر از یک مُدّ داده نشود و چنانچه طعام با توزیع به صورت مذکور برای تمام ایّام کافی نباشد، برای مقداری که کافی نیست استغفار نماید؛ مثلاً اگر فرد ۶۰ کفّارۀ عمد ماه مبارک رمضان بر عهده دارد و فقط تا آخر عمر توانایی پرداخت ۳۰۰ مُدّ طعام را دارد، باید برای کفّارۀ هر روز، پنج مُدّ طعام لحاظ نماید و هر مُدّ را به یک فقیر بپردازد.

ج۲، مسئله ۱۶۹. کسی که باید برای کفّارۀ یک روز، به شصت فقیر طعام بدهد، اگر به تمام شصت نفر دسترسی دارد، نمی‌تواند به جای آنکه به شصت فقیر، شصت طعام بدهد، به تعداد کمتری فقیر، طعام بیشتری بدهد که در مجموع همان شصت طعام بشود؛ مثلاً جایز نیست به سی نفر هر کدام دو مُدّ طعام بدهد و به آن اکتفا کند؛

ولی می‌تواند برای هر فرد از عیال و خانوادۀ فقیر – هرچند نابالغ باشند- یک مُدّ به آن فقیر بدهد و فقیر می‌‌تواند به وکالت از عائله و خانواده یا ولایت بر آنها – اگر نابالغ باشند – قبول نماید؛

البتّه اگر فرد نتواند شصت نفر فقیر را پیدا کند و مثلاً فقط سی نفر را پیدا نماید، می‌تواند به هر کدام دو مُدّ طعام بدهد، ولی بنابر احتیاط واجب، هر گاه در آینده توانایی پیدا کرد، به سی نفر فقیر دیگر نیز یک مُدّ طعام بدهد.

ج۲، مسئله ۱۷۰. اگر فرد روزۀ خود را با شیء حرام یا عمل حرام باطل کند، چه خود آن شیء یا عمل، در اصل حرام باشد مثل شراب، زنا و استمناء، یا به جهتی حرام شده باشد، مانند خوردن غذای حلالی که برای انسان ضرر کلّی و مهم دارد و نزدیکی کردن با همسر خود در حال حیض، یک کفّاره که توضیح آن در مسألۀ «۱۶۶ و ۱۶۷» ذکر شد، کافی است؛

ولی احتیاط مستحب آن است که «کفّارۀ جمع» بدهد؛ یعنی یک بنده آزاد کند[۳] و دو ماه روزه بگیرد و شصت فقیر را سیر کند یا به هر‌کدام آنها یک مُدّ گندم یا جو یا نان و مانند اینها بدهد؛ توضیح بیشتر در مورد کفّارۀ جمع در فصل «کفّارات»، مسألۀ «۱۱۰۶» ذکر می‌شود.

ج۲، مسئله ۱۷۱. اگر روزه‏دار دروغی را به خداوند متعال و پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) عمداً نسبت دهد، کفّاره ندارد، ولی احتیاط مستحب آن است که کفّاره بدهد.

ج۲، مسئله ۱۷۲. اگر روزه‌دار در یک روز ماه رمضان مفطراتی که باعث کفّاره می‌شود را بیش از یک بار انجام دهد، چه اینکه یکی از آنها را چند بار تکرار کند، یعنی چند مرتبه بخورد یا بیاشامد یا چند مرتبه جماع یا چند مرتبه استمناء نماید و چه اینکه چند مفطر مختلف را انجام دهد، مثلاً آب خورد و بعد جماع یا استمناء نماید، یک کفّاره برای همۀ آنها کافی است و لازم نیست کفّاره‌های متعدّد بدهد.

همین طور اگر فرد، روزۀ واجب ماه رمضان را عمداً نگیرد و نیّت روزه نداشته باشد و در روز چند بار مفطر انجام دهد – هرچند جماع یا استمناء باشد – باز هم پرداخت یک کفّاره کافی است.

ج۲، مسئله ۱۷۳. اگر روزه‏دار در ماه رمضان با زن خود که روزه‏دار است جماع کند، چنانچه زن را اکراه کرده باشد، باید کفّارۀ روزه خودش و بنابر احتیاط واجب، کفّارۀ دیگری بابت اکراه زن بدهد و بر زن کفّاره واجب نیست، امّا اگر زن به جماع راضی بوده، بر هر کدام یک کفّاره واجب می‌شود.

ج۲، مسئله ۱۷۴. اگر زنی، شوهر روزه‏دار خود را بر جماع اکراه نماید، بابت افطار روزۀ خودش یک کفّاره بر او واجب می‌شود، ولی واجب نیست به علّت اکراه مرد، کفّارۀ دیگری بدهد و در این صورت (حالت اکراه)، بر شوهر او نیز کفّاره واجب نیست.

ج۲، مسئله ۱۷۵. اگر روزه‏دار در ماه رمضان، زن خود را بر جماع اکراه کند و در بین جماع زن راضی شود، بر هر کدام یک کفّاره واجب می‌شود، هرچند احتیاط مستحب آن است که مرد دو کفّاره بدهد.

ج۲، مسئله ۱۷۶. اگر روزه‏دار در ماه مبارک رمضان با زن روزه‏دار خود که خواب است جماع نماید، یک کفّاره بر او واجب می‌شود و روزۀ زن صحیح است و کفّاره هم بر او واجب نیست.

ج۲، مسئله ۱۷۷. اگر مرد، زن خود را یا زن، شوهر خود را اکراه کند که غیر جماع کار دیگری که روزه را باطل می‌کند مثل خوردن و آشامیدن یا ملاعبه‌‌ای که موجب خارج شدن منی می‌شود، به‌جا آورد، بر هیچ یک از آنها از بابت اکراه طرف مقابل کفّاره واجب نیست و چنانچه مفطری که مرتکب شده کفّاره دارد، کافی است کفّاره افطار عمدی مربوط به خود را بدهد.

ج۲، مسئله ۱۷۸. کسی که به علّت مسافرت یا بیماری روزه نمی‌گیرد، نمی‌تواند زن روزه‏دار خود را اکراه بر جماع کند، ولی اگر او را اکراه نماید، کفّاره بر مرد واجب نیست.

ج۲، مسئله ۱۷۹. کسی که عمداً روزۀ خود را باطل کرده، اگر بعد از اذان ظهر مسافرت کند، یا قبل از ظهر برای فرار از کفّاره سفر نماید، کفّاره از او ساقط نمی‌شود؛ بلکه اگر قبل از اذان ظهر مسافرتی برای او پیش بیاید نیز، کفّاره بر او واجب است.

ج۲، مسئله ۱۸۰. اگر فردی، عمداً روزۀ خود را باطل کند و بعد عذری مانند حیض یا نفاس یا مرض برای او پیدا شود، احتیاط مستحب آن است که کفّاره بدهد، مخصوصاً اگر به وسیله‏ای مانند دارو، حیض یا مرضی را به وجود بیاورد.

ج۲، مسئله ۱۸۱. اگر انسان شک کند مغرب شده یا نه، نمی‌تواند افطار کند و چنانچه در ماه مبارک رمضان افطار نماید، علاوه بر اینکه باید قضای روزه را انجام دهد، با توضیحی که در مسألۀ «۱۵۵» ذکر شد، کفّاره هم بر او واجب می‌شود.

ج۲، مسئله ۱۸۲. اگر روزه‏دار به گفته کسی که می‌گوید: «مغرب شده» و گفتۀ او شرعاً معتبر نیست، افطار کند و بعد بفهمد مغرب نبوده یا شک کند که مغرب بوده است یا نه، قضا و کفّاره بر او واجب می‌شود؛

امّا اگر معتقد بوده گفتۀ او حجّت است یا آنکه به طریق عقلایی دیگری برای وی اطمینان حاصل شده، فقط قضا لازم می‌باشد و کفّاره واجب نیست.

ج۲، مسئله ۱۸۳. اگر انسان یقین یا اطمینان کند که روز اوّل ماه رمضان است یا دو مرد عادل به عنوان بیّنه شهادت دهند که روز اول ماه رمضان است امّا وی عمداً روزۀ خود را باطل کند، بعد معلوم شود که آخر ماه شعبان بوده، کفّاره بر او واجب نیست.

ج۲، مسئله ۱۸۴. اگر انسان شک کند آخر ماه رمضان است یا اوّل شوّال (عید فطر) و عمداً روزۀ خود را باطل کند، بعد معلوم شود اول شوّال بوده، کفّاره بر او واجب نیست.

دستۀ دوّم از اقسام کفّاره: فدیۀ سالانه

ج۲، مسئله ۱۸۵. اگر انسان به علّت بیماری، روزۀ ماه رمضان را نگیرد و بیماری او تا ماه رمضان سال بعد طول بکشد، به گونه‌‌ای که در تمامی ایّام سال نتواند روزه بگیرد، قضای روزه‏هایی را که نگرفته بر او واجب نیست؛ ولی باید برای هر ‌روز یک مُدّ (تقریباً ۷۵۰ گرم) طعام، یعنی گندم یا جو یا نان یا برنج و مانند اینها به فقیر بدهد که آن را «فدیۀ سالانه» هم می‌نامند.[۴]

ج۲، مسئله ۱۸۶. پرداخت کفّارۀ مذکور در مسألۀ قبل (فدیۀ سالانه)، قبل از فرا رسیدن ماه رمضان سال بعد، در بین سال – قبل از گذشتن زمان قضای روزه –[۵] صحیح نیست؛[۶] بلکه لازم است به مقداری صبر نماید تا زمان قضای روزه بگذرد.

مثلاً کسی که سی روز کفّاره (فدیه) از ماه رمضان قبل به عهده دارد، می‌تواند با اتمام روز پانزدهم ماه شعبان، کفّارۀ پانزده روز را بپردازد، و نیز کسی که کفّارۀ ده روز به عهدۀ اوست، با اتمام روز بیست و پنجم ماه شعبان، می‌تواند کفّارۀ پنج روز را بپردازد.

ج۲، مسئله ۱۸۷. برای پرداخت کفّارۀ مورد مذکور در مسألۀ «۱۸۶» (فدیۀ سالانه) و همین طور موارد ذکر شده در مسائل بعدی، سیر کردن فقیر کافی نیست و لازم است یک مُدّ طعام را به عنوان اینکه مال و ملک فقیر باشد به وی بپردازد.

ج۲، مسئله ۱۸۸. اگر فردی که بیماری مستمرّ دارد و روزه نمی‌گیرد، به جهت ندانستن مسأله، کفّاره روزه‌اش را در سال‌های متعدّد، بعد از ماه رمضان، قبل از فرا رسیدن زمان وجوب کفّاره (فدیه) پرداخت می‌ کرده، می‌تواند آنچه را هر سال بابت کفّارۀ مریضی همان سال پرداخته، برای سال یا سال‌های گذشته‌اش حساب نماید و اگر آنچه را تا کنون پرداخته به تعداد کفّارات مریضی سال‌های گذشته بوده است، کفّارات سال‌های گذشته ادا شده است و در این صورت، تنها لازم است کفّارۀ سال اخیر را بعد از فرا رسیدن زمان آن، پرداخت نماید.[۷]

ج۲، مسئله ۱۸۹. اگر بیماری انسان چند سال طول بکشد، بعد از آنکه در بین سال آخر خوب شد، باید قضای ماه رمضان سال آخر را بگیرد و قضای روزۀ سال‌‌های قبل که به علّت بیماری، نگرفته بر او واجب نیست؛ ولی باید برای هر روز از سال‌‌های قبل یک مُدّ طعام به فقیر بدهد.[۸]

ج۲، مسئله ۱۹۰. اگر انسان به سبب بیماری ماه رمضان روزه نگیرد و بیماری او بعد از ماه رمضان نیز استمرار پیدا کند و در بین همان سال، قبل از فرا رسیدن زمان وجوب کفّاره (فدیه)[۹] – مثلاً بعد از گذشت شش ماه از ماه رمضان قبل – فوت نماید، روزه‌هایی که نگرفته قضا و کفّاره ندارد؛

بلکه اگر زمان مذکور نیز سپری شده، مثلاً بعد از فرا رسیدن ماه رمضان سال بعد فوت نماید، روزه-هایی که نگرفته قضا ندارد و نسبت به کفّارۀ روزه‌اش چنانچه وصیّت به ادای آنها نموده، واجب است از ثلث مالش پرداخت شود و اگر وصیت نکرده بر ورثۀ وی چیزی واجب نیست.[۱۰]

ج۲، مسئله ۱۹۱. اگر انسان به علّت عذر دیگری غیر از بیماری روزه نگرفته باشد و عذر او تا ماه رمضان بعد باقی بماند، روزه‏هایی را که نگرفته باید قضا کند و احتیاط واجب آن است که برای هر روز یک مُدّ طعام به فقیر بدهد.

ج۲، مسئله ۱۹۲. اگر فرد به علّت بیماری، روزۀ ماه رمضان را نگیرد و بعد از ماه رمضان، بیماری او برطرف شود ولی عذر دیگری پیدا کند که نتواند تا ماه رمضان بعد قضای روزه را بگیرد، باید روزه‏هایی را که نگرفته قضا نماید و بنابر احتیاط واجب، برای هر روز یک مُدّ طعام نیز به فقیر بدهد؛

همین طور، اگر در ماه رمضان به جز بیماری، عذر دیگری داشته باشد و بعد از ماه رمضان آن عذر برطرف شود و تا ماه رمضان سال بعد به علّت بیماری نتواند روزه بگیرد، باید روزه‏هایی را که نگرفته قضا نماید و بنابر احتیاط واجب، برای هر روز یک مُدّ طعام نیز به فقیر بدهد.

دستۀ سوّم از اقسام کفّاره: کفّارۀ تأخیر

ج۲، مسئله ۱۹۳. اگر انسان در ماه رمضان به علّت عذری روزه نگیرد و بعد از ماه رمضان، عذر او برطرف شود و تا ماه رمضان آینده عمداً قضای روزه را نگیرد، باید روزه را قضا کند و برای هر روز یک مُدّ (تقریباً ۷۵۰ گرم) طعام، یعنی گندم یا جو یا نان یا برنج و مانند اینها به فقیر بدهد؛ کفّارۀ مذکور که بابت تأخیر در انجام روزۀ قضا است، «کفّارۀ تأخیر» نامیده می‌شود.[۱۱]

برای پرداخت کفّارۀ مذکور در این مسأله (کفّارۀ تأخیر) و همین طور موارد ذکر شده در مسائل بعدی، سیر کردن فقیر کافی نیست و لازم است یک مُدّ طعام را به عنوان اینکه مال و ملک فقیر باشد به وی بپردازد.

ج۲، مسئله ۱۹۴. اگر انسان در ماه رمضان بدون عذر روزه نگیرد و تا ماه رمضان آینده عمداً قضای روزه را هم به‌جا نیاورد، باید روزه را قضا کند و بنابر احتیاط واجب، برای هر روز یک مُدّ طعام هم بابت کفّارۀ تأخیر به فقیر بدهد.

شایان ذکر است، از آنجا که فرد عمداً روزۀ ماه رمضان را نگرفته، باید در مواردی که در مسألۀ «۱۵۶» ذکر شد، کفّارۀ افطار عمدی را نیز بپردازد.

ج۲، مسئله ۱۹۵. اگر انسان در ماه رمضان به علّت عذری روزه نگیرد و بعد از ماه رمضان، عذر او برطرف شود و از روی عمد یا سهل‌انگاری، قضای روزه را نگیرد تا آنکه وقت قضای روزۀ ماه رمضان قبل نسبت به زمان فرا رسیدن ماه رمضان جدید کم باشد، مثلاً اگر یک هفته روزۀ قضا از ماه رمضان سال قبل دارد یک هفته به ماه رمضان جدید باقی باشد و در این فاصلۀ زمانی نیز عذر پیدا کند، باید قضا را بعد از برطرف شدن عذر بگیرد و برای هر روز یک مُدّ طعام بابت کفّارۀ تأخیر به فقیر بدهد.

ج۲، مسئله ۱۹۶. اگر انسان در ماه رمضان به علّت عذری روزه نگیرد و بعد از ماه رمضان، عذر او برطرف شود و بعد از برطرف شدن آن عذر تصمیم داشته باشد که روزه‏های خود را قضا کند، ولی قبل از آنکه قضا نماید، در کمی وقت – به معنایی که در مسألۀ قبل بیان شد – عذر دیگری پیدا کند، باید قضا را بعد از برطرف شدن عذر بگیرد و نیز لازم است – حتّی بنابر احتیاط واجب اگر عذر عرفی برای تأخیر در انجام قضای روزه تا زمان پدید آمدن عذر جدید داشته باشد – برای هر روز یک مُدّ طعام بابت کفّارۀ تأخیر به فقیر بدهد.

ج۲، مسئله ۱۹۷. اگر فردی به سبب ندانستن حکم شرعی معتقد بوده که روزۀ ماه رمضان بر او واجب نیست و روزه نگرفته و قضای روزه‌ها را نیز تا سال بعد به‌جا نیاورده، لازم است قضای روزه را انجام دهد و در صورتی که نسبت به واجب بودن قضای روزه، جاهل قاصر بوده، پرداخت کفّارۀ تأخیر لازم نیست.

ج۲، مسئله ۱۹۸. اگر کسی می‌دانسته روزۀ قضا دارد، ولی نمی‌دانسته تأخیر در انجام روزۀ قضا تا ماه رمضان سال بعد، موجب ثابت شدن کفّارۀ تأخیر می‌شود، کفّارۀ تأخیر از وی ساقط نمی‌شود.

دستۀ چهارم از اقسام کفّاره: فدیۀ روزانه

بر چهار گروه، با توضیحی که در این مبحث ذکر می‌شود، روزه گرفتن واجب نیست، بلکه در بعضی از موارد آن جایز نیست. این چهار گروه با شرایطی که ذکر می‌شود، باید کفّاره (فدیۀ روزانه) پرداخت نمایند[۱۲] و احکام آن در مسائل بعد ذکر می‌شود.

گروه اوّل از موارد فدیۀ روزانه

ج۲، مسئله ۱۹۹. بر پیرمرد یا پیرزنی که روزه گرفتن به سبب پیری، برای وی ممکن نیست یا سختی فوق‌العاده‌‌ای دارد که معمولاً تحمّل نمی‌شود، روزه واجب نیست و در صورت دوّم (سختی فوق‌العاده) باید برای هر روز یک مُدّ طعام (تقریباً ۷۵۰ گرم) گندم یا جو یا نان و مانند اینها به فقیر بدهد.[۱۳]

ج۲، مسئله ۲۰۰. برای پرداخت کفّاره (فدیه) در مورد مسألۀ قبل و همین طور مواردی که در مسائل بعد ذکر می‌شود، سیر کردن فقیر کافی نیست و لازم است یک مُدّ طعام را به عنوان اینکه مال و ملک فقیر باشد به او بدهد.

ج۲، مسئله ۲۰۱. کسی که به سبب پیری روزه نگرفته، چنانچه بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگیرد، احتیاط مستحب آن است که قضای روزه‏هایی را که نگرفته، به‌جا آورد.

ج۲، مسئله ۲۰۲. پیرمرد یا پیرزنی که علاوه بر عذر پیری و کهولت سنّ، مبتلا به مریضی مستمرّ در طول سال می‌باشد و روزه برایش ضرر دارد، روزه بر وی واجب نیست و لازم نیست آن را قضا نماید و چنانچه پیری وی طوری باشد که اگر مریض هم نبود، روزه گرفتن برای وی به جهت کهولت سنّ سختی فوق‌العاده‌ای که معمولاً تحمّل نمی‌شود داشت، پرداخت فدیۀ روزانه جهت پیری کافی است و لازم نیست جهت مریضی فدیۀ دیگری بپردازد، بلکه در این صورت اگر از انجام روزه عاجز و ناتوان باشد، اصلاً تکلیفی بابت فدیه ندارد.

گروه دوّم از موارد فدیۀ روزانه

ج۲، مسئله ۲۰۳. اگر انسان مبتلا به بیماری باشد که زیاد تشنه می‌شود و نمی‌تواند تشنگی و عطش را تحمّل کند یا برای او سختی فوق‌العاده‌ای دارد که معمولاً تحمّل نمی‌شود،[۱۴] روزه بر او واجب نیست، ولی در صورت دوم (سختی فوق‌العاده)، باید برای هر روز یک مُدّ طعام به فقیر بدهد و فرد مذکور در صورتی که بعد بتواند روزه بگیرد، واجب نیست قضا نماید.

البتّه این حکم، اختصاص به بیماری استسقاء ندارد و شامل هر مرضی که مانند آن باشد و موجب احساس عطش و تشنگی شدید در فرد گردد نیز می‌‌باشد؛ امّا این حکم شامل بیماران کلیوی[۱۵] و مانند آنکه روزه برای آنان ضرر دارد نمی‌شود.

گروه سوم از موارد فدیۀ روزانه

ج۲، مسئله ۲۰۴. زنی که وقت زایمان او نزدیک است و روزه برای خودش یا بچّه‌‌اش ضرر دارد،[۱۶] روزه بر او واجب نیست؛ بلکه در موارد ضرر حرام، نباید روزه بگیرد و باید برای هر روز یک مُدّ طعام به فقیر بدهد و در هر دو صورت باید بعداً‌ روزه‏هایی را که نگرفته، قضا نماید و قضای روزه، به دلیل حاملگی از او ساقط نمی‌‌شود.

شایان ذکر است، این حکم (پرداخت مُدّ) اختصاص به زن حامله‌‌ای دارد که وقت زایمان او نزدیک است[۱۷] مثل اینکه وارد ماه نهم حاملگی شده است و شامل زن حامله‌‌ای که زمان زایمان او نزدیک نیست، نمی‌‌شود.

گروه چهارم از موارد فدیۀ روزانه

ج۲، مسئله ۲۰۵. زنی که بچّه شیر می‌دهد و شیر او کم است، چه مادر بچّه یا دایۀ او باشد، یا بدون اجرت شیر دهد، چنانچه روزه برای خودش یا بچّه‏ای که شیر می‌دهد ضرر داشته باشد، روزه بر او واجب نیست، بلکه در موارد ضرر حرام، نباید روزه بگیرد و باید برای هر روز یک مُدّ طعام به فقیر بدهد و در هر دو صورت، روزه‏هایی را که نگرفته باید بعداً قضا نماید و قضای روزه به سبب شیر دادن از او ساقط نمی‌‌شود.

شایان ذکر است، بنابر احتیاط واجب، این حکم اختصاص به موردی دارد که شیر دادن بچّه، تنها همین راه را داشته باشد، امّا اگر راه دیگری برای شیر دادن بچّه باشد، مثلاً چند زن در شیر دادن او شرکت کنند، یا بتواند از شیرهای جایگزین مثل شیر خشک، کمک بگیرد، بنابر احتیاط واجب روزه نگرفتن برای چنین زنی جایز نیست؛

البتّه اگر دایۀ دیگری غیر مادر نباشد و خوردن شیر خشک (و مانند آن) برای کودک هرچند در آینده موجب ضرر قابل توجّه باشد، مانند نوزادی که در ماه‌های اول شیرخواریش باشد و خوردن شیر خشک سبب شود بعد از ماه رمضان از خوردن شیر مادر امتناع ورزد و این امر برای نوزاد ضرر قابل توجّه داشته باشد، در این صورت همانند حالت اوّل روزه نگرفته و به جایش قضا و فدیه ثابت می‌شود.

ج۲، مسئله ۲۰۶. اگر زن حامله یا زن شیرده که در مسائل «۲۰۴ و ۲۰۵» ذکر شد، به جهت عذر حیض یا سفر به حدّ مسافت شرعی واجب نباشد روزه بگیرد، پرداخت فدیه بر وی لازم نیست و فقط قضای روزه بر او واجب است.

احکام دیگر کفّاره روزه

ج۲، مسئله ۲۰۷. کسی که باید برای هر روز یک مُدّ طعام به فقیر به عنوان کفّارۀ تأخیر یا فدیه بدهد، می‌تواند کفّاره یا فدیۀ چند روز را به یک فقیر بدهد.

ج۲، مسئله ۲۰۸. اگر کفّاره یا فدیه بر انسان واجب شود و چند سال آن را به‌جا نیاورد، چیزی بر آن اضافه نمی‌شود.

بنابراین، اگر فرد قضای روزۀ ماه رمضان را چند سال به تأخیر بیندازد، باید قضا را بگیرد و به علّت تأخیر در سال اوّل – با توضیحی که قبلاً بیان شد – برای هر روز یک مُدّ طعام به فقیر بدهد و امّا برای تأخیر چند سال بعدی، چیزی بر او واجب نیست و کفّارۀ تأخیر مکرّر نمی‌شود.[۱۸]

ج۲، مسئله ۲۰۹. انسان نباید در به‌جا آوردن کفّاره‌های روزه کوتاهی و سهل‌انگاری کند، ولی لازم نیست فوراً آنها را انجام دهد.

ج۲، مسئله ۲۱۰. اگر انسان نذر کند که روز معیّنی را روزه بگیرد، چنانچه در آن روز عمداً روزۀ خود را باطل کند، باید کفّاره بدهد و کفّارۀ آن در فصل «احکام نذر» و فصل «کفّارات» خواهد آمد.

[۱] . توضیحات تکمیلی در مورد احکام کفّارات روزه، در فصل «کفّارات» ذکر می‌شود.
[۲] . به فصل «کفّارات»، مسائل «۱۱۱۸ تا ۱۱۲۱»مراجعه شود.
[۳] . شایان ذکر است، چون امروزه آزاد کردن بنده میسّر نیست، احتیاط آن است که به جای آن استغفار نماید.
[۴] . توضیح بیشتر پیرامون احکام فدیۀ سالانه، در فصل «کفّارات» ذکر می‌شود.
[۵] . به عبارتی قبل از زمان واجب شدن فدیه.
[۶] . هرچند بداند بیماری او تا ماه رمضان بعد ادامه دارد و نمی‌تواند قضای روزه‌ها را به‌جا آورد.
[۷] . مشابه حکم مذکور، در مورد فردی که کفّاره‌های تأخیر روزه قضای خویش را زودتر از زمان وجوب آن پرداخت می‌کرده نیز جاری است
[۸] . مثلاً فردی ‌که به جهت بیماری، سه سال پی ‌در پی ‌روزه نگرفته و قبل از فرا رسیدن ماه رمضان سال چهارم، در اوّل ماه رجب، بیماری ‌او بر طرف شده. در این صورت، قضای ‌روزه‌‌های ‌سال اوّل و دوّم از او ساقط است و باید برای ‌هر روز از آن دو سال، کفّاره (فدیه) پرداخت نماید و امّا نسبت به سال سوّم، باید قضای ‌روزه‌‌های ‌آن سال را انجام دهد و در صورتی ‌که قضای ‌روزه‌‌های ‌سال سوّم را تا قبل از فرا رسیدن ماه رمضان سال چهارم به‌جا آورد، پرداخت فدیه و کفّارۀ تأخیر بابت سال سوّم بر او واجب نیست.
[۹] . زمان واجب شدن کفّاره بابت مریضی مستمرّ، در مسألۀ «۱۸۶» ذکر شد.
[۱۰] . هرچند احتیاط مستحب است ورثۀ بالغ رشید (غیر محجور)، کفّارات متوفّی را از سهم خویش بپردازند.
[۱۱] . توضیح بیشتر پیرامون کفّارۀ تأخیر، در فصل «کفّارات» ذکر می‌شود.
[۱۲] . این چهار گروه، در مبحث «شرایط واجب شدن روزه» به‌طور اجمالی ‌ذکر شد.
[۱۳] . کفّارۀ مذکور در این مسأله و مسائل بعد را، «فدیه» یا «فدیۀ روزانه» می‌نامند.
[۱۴] . مانند اینکه به مرض «استسقاء» مبتلا شده و برای رفع تشنگی ناچار است زیاد آب بنوشد.
[۱۵] . شایان ذکر است، این بیماران احساس عطش و تشنگی شدید نمی‌کنند، ولی به جهت سنگ‌ساز بودن کلیه یا ابتلای به قُلنج کلیه و مانند آن، لازم است در طول روز زیاد آب بیاشامند
[۱۶] . در این مسأله و مسألۀ بعد، احتمال عقلایی ضرر قابل توجّه، طوری که چنین احتمالی موجب خوف (ترس) ‌شود، کافی است.
[۱۷] . وی را در لغت عربی «حامل مُقْرِب» نامند.
[۱۸] . مثلاً فردی ‌که یک روز روزۀ قضا داشته و انجام آن را پنج سال به تأخیر انداخته است، پرداخت یک کفّارۀ تأخیر (یک مُدّ طعام) بر او واجب است و لازم نیست به علّت تأخیر پنج ساله، پنج کفّارۀ تأخیر بپردازد