[۸۷۰] [۸۷۱] [۸۷۲] [۸۷۳] [۸۷۴] [۸۷۵] [۸۷۶] [۸۷۷] [۸۷۸] [۸۷۹] [۸۸۰] [۸۸۱] [۸۸۲] [۸۸۳] [۸۸۴] [۸۸۵] [۸۸۶] [۸۸۷] [۸۸۸] [۸۸۹] [۸۹۰] [۸۹۱] [۸۹۲] [۸۹۳] [۸۹۴] [۸۹۵] [۸۹۶] [۸۹۷] [۸۹۸] [۸۹۹] [۹۰۰] [۹۰۱] [۹۰۲] [۹۰۳] [۹۰۴] [۹۰۵] [۹۰۶] [۹۰۷] [۹۰۸] [۹۰۹] [۹۱۰] [۹۱۱] [۹۱۲] [۹۱۳] [۹۱۴]
کسی که مالک «گندم» یا «جو» یا «خرما» یا «انگور» میباشد، در صورت دارا بودن شرایط عمومی که در مسائل قبل ذکر شد و شرایط اختصاصی که در ادامه خواهد آمد، باید زکات آنها را بپردازد.
شرایط اختصاصی تعلّق زکات به گندم، جو، خرما و انگور (کشمش)
شرط اوّل: غلّات مذکور، در زمان تعلّق زکات، در ملکیّت فرد باشد
ج۲، مسئله ۸۷۰. اگر فردی مالک گندم یا جو یا خرما یا انگور (کشمش) باشد و زکات در ملکیّت او به آن تعلّق بگیرد، باید زکاتش را بپردازد و فرق ندارد مالکیّت مذکور از راه کشت و زراعت حاصل شده باشد یا از طریق خرید یا قبول بخشش یا ارث و مانند آن، پدید آمده باشد؛
امّا اگر غلّات مذکور قبل از زمان تعلّق زکات به آنها، از ملکیّت فرد خارج شده و به ملک فرد دیگری درآید و در ملک فرد جدید متعلّق زکات گردد، پرداخت زکات آن بر عهدۀ مالک اوّل نیست و مالک دوّم باید زکات را بپردازد.
شرط دوم: غلّات مذکور، به حدّ نصاب معیّن برسد
ج۲، مسئله ۸۷۱. زکات گندم، جو، خرما و انگور (کشمش) وقتی واجب میشود که به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها «۳۰۰ صاع» است که گفته شده تقریباً «۸۴۷ کیلوگرم» میباشد.[۱]
ج۲، مسئله ۸۷۲. معیار در تعیین مقدار نصاب (حجم یا وزن) غلّات چهارگانه، هنگام خشک شدن آنها میباشد. بنابراین، اگر غلّات مذکور بعد از خشک شدن در وقت وجوب پرداخت زکات (که خواهد آمد) به حدّ نصاب برسد، پرداخت زکات آن واجب میباشد؛
امّا اگر محصولات مذکور در حالی که تر و مرطوب است به حدّ نصاب رسیده باشد، ولی بعد از خشک شدن در وقت وجوب پرداخت زکات، از مقدار نصاب کمتر شود، زکات ندارد.
همچنین، تطبیق کیل و پیمانه بر حسب وزن به صورت یک ضابطه و معیار عام که در همۀ غلّات مورد استفاده قرار گیرد، امکانپذیر نمیباشد، زیرا غلّات از نظر سبکی و سنگینی (وزن حجمی) بر حسب طبیعتشان و عوامل دیگر متفاوت هستند؛ به عنوان مثال، پیمانهای که ۱۰۰۰ سانتیمتر مکعّب حجم دارد، چنانچه آن را از گندم پر نمایند، وزن آن بیشتر از هنگامی است که آن را از جو پر نمایند، همچنان که اگر پیمانۀ مذکور را از خرما بهطور غیر فشرده پر کنند، وزن آن کمتر از هنگامی است که آن را از گندم پر نمایند، زیرا خرما و گندم در شکل و حجم با هم متفاوت هستند و منافذ و فضاهای خالی واقع بین خرماهای موجود در پیمانه، بیشتر از منافذ و فضاهای خالی بین دانههای گندم است؛ بلکه گاه افراد یک نوع هم با هم تفاوت دارند و دارای صنفهای مختلف میباشند؛ مثلاً میزان رطوبت در یک صنف، بیشتر از صنف دیگر است؛
ولی آنچه امر را آسان میکند این است که هنگامی که مکلّف نتواند رسیدن محصول زکویاش را به حدّ نصاب احراز نماید، پرداخت زکات آن واجب نیست، ولی با رسیدن وزن غلات به مقدار نقل شده در متن (۸۴۷ کیلو گرم)، یقین یا اطمینان حاصل میشود که مال زکوی به حدّ نصاب رسیده است.
زمان تعلّق زکات به گندم، جو، خرما و انگور
ج۲، مسئله ۸۷۳. زمان تعلّق زکات به گندم و جو، هنگامی است که محصول به حدّی از رشد رسیده باشد که عرفاً به آنها «گندم»[۲] و «جو»[۳] گفته شود و زکات انگور و کشمش وقتی واجب میشود که عرفاً به آن «انگور»[۴] بگویند و نیز زکات خرما، هنگامی واجب میشود که عرف عربزبانان به آن «تَمْر» (خرمای خشک) بگویند.
اقسام خرما
ج۲، مسئله ۸۷۴. خرما غالباً به سه شکل مورد استفاده قرار میگیرد:
۱. خرما را در حالی که خشک شده و به آن «تَمْر» (خرمای خشک) میگویند، مورد استفاده قرار دهند.
۲. خرما را در حالی که نرم و تازه است و به آن «رطَب» میگویند، مصرف نمایند.
۳. خرما را در حالی که نارس میباشد و به آن «خَلال» یا «خارَک» میگویند، استفاده کنند.
خرمای خشک (تَمْر)، مشمول زکات میباشد و حکم آن در مسائل قبل ذکر شد. خرمای تازه (رطَب)، مشمول زکات نمیباشد؛ امّا چنانچه به گونهای باشد که خشک آن به مقدار نصاب برسد، احتیاط مستحب آن است که زکات آن را بدهند. همچنین، خرمای نارس (خلال یا خارک)، زکات ندارد.
اقسام انگور
ج۲، مسئله ۸۷۵. بهطور کلّی، انگور دو قسم است:
۱. انگورهایی که قابل کشمش شدن میباشد و میتوان آن را خشک نمود و از کشمش آن استفاده کرد؛
چنین انگورهایی، با فراهم شدن تمامی شرایط تعلّق زکات، مشمول زکات هستند.
۲. انگورهایی که قابل کشمش شدن نمیباشد و آن را در حالی که تازه است استفاده میکنند یا اگر هم خشک شود، کشمش آن عرفاً قابل استفاده نیست؛
چنین انگورهایی، زکات ندارند.
زمان وجوب پرداخت زکات غلّات چهارگانه و احکام مربوط به آن
ج۲، مسئله ۸۷۶. زمان وجوب پرداخت زکات در «گندم و جو»، هنگام تصفیۀ آنها و جدا کردن دانههای گندم و جو از کاه و پوستههای آنها میباشد.
ج۲، مسئله ۸۷۷. زمان وجوب پرداخت زکات در «خرمای خشک» (تَمْر)، هنگامی است که چیدن و جمعآوری خرمای خشک (تَمْر) در آن زمان متعارف میباشد.
شایان ذکر است، چنانچه خرما را قبل از خشک شدن بچینند، سپس آن را با پهن کردن زیر نور و حرارت آفتاب و مانند آن خشک کنند، در این صورت زمان وجوب پرداخت زکات هنگامی است که خرمایی را که خشک نمودهاند، جمعآوری نمایند.
ج۲، مسئله ۸۷۸. زمان وجوب پرداخت زکات در «انگور»، هنگام جمعآوری کشمش آن است. بنابراین، در صورتی که انگور بر روی درخت تبدیل به کشمش شده، هنگامی که متعارف است کشمش را میچینند و آن را جمعآوری مینمایند، زمان وجوب پرداخت زکات میباشد؛
امّا چنانچه انگور را قبل از کشمش شدن بچینند و بعد از چیدن، آن را به روشهای طبیعی یا مصنوعی خشک نموده و تبدیل به کشمش کنند، در این صورت، زمان وجوب پرداخت زکات، هنگام جمعآوری کشمش تولید شده میباشد.
ج۲، مسئله ۸۷۹. فرد در زمانی که باید زکات غلّات چهارگانه را بپردازد، یا باید اقدام به پرداخت زکات به مستحقّین آن بنماید یا اینکه آن را از مال خود جدا کرده و کنار بگذارد (عزل نماید) و بعد از جدا کردن زکات، اگر برای غرض عقلایی پرداخت زکات را تأخیر بیندازد، اشکال ندارد که توضیح آن در مسألۀ «۱۰۱۴» خواهد آمد.
ج۲، مسئله ۸۸۰. کسی که از طرف حاکم شرع مأمور جمعآوری زکات است، موقع تصفیه و جداسازی گندم و جو از کاه و هنگام جمعآوری خرمای خشک و کشمش، میتواند زکات را مطالبه کند و اگر مالک ندهد و مالی که زکات آن واجب شده از بین برود، باید عوض آن را بپردازد.
امّا مطالبۀ آن توسط مأمور جمعآوری زکات، قبل از فرا رسیدن زمان مذکور جایز نیست؛ مگر آنکه مالک خود بخواهد زکاتی را که به غلّاتش تعلّق گرفته، زودتر بپردازد.
ج۲، مسئله ۸۸۱. واجب نیست فرد صبر نماید تا جو و گندم به زمان برداشت و جداسازی گندم و جو از کاه برسد یا انگور تبدیل به کشمش شده و زمان جمعآوری آن فرا برسد یا خرمای خشک شده (تَمْر) از نخل چیده شود و آن گاه زکات را بپردازد.
بنابراین، همین که زکات به آن تعلّق گرفت میتواند زکات را بپردازد، همچنان که جایز است مقدار زکات را قیمت نموده و به عنوان زکات، قیمت آن را از نقد رایج بدهد.
ج۲، مسئله ۸۸۲. اگر زکات به انگور تعلّق بگیرد و فرد بخواهد زکات آن را قبل از کشمش شدن بپردازد، چنانچه به قصد زکات از انگور مذکور به قدری به مصرف زکات برساند که اگر خشک شود به اندازۀ زکاتی باشد که بر او واجب است، اشکال ندارد و کافی میباشد.
مقدار زکات غلّات چهارگانه
ج۲، مسئله ۸۸۳. مقدار زکات غلّات چهارگانه به طریقۀ «آبیاری» آنها بستگی دارد:
– اگر برای آبیاری گندم، جو، خرما و انگور از «آب باران یا نهر یا قنات» استفاده گردد یا مثل زراعتهای مصر از «رطوبت زمین» استفاده شود (که در آنها آبیاری نیاز به عِلاج[۵] ندارد)، زکات آن «یک دهم» (۱۰ درصد) است؛
– اگر با «آب چاه» (چاه عمیق یا نیمه عمیق یا کم عمق) به وسیلۀ پمپ آب همان طور که معمول است آبیاری شود یا به وسیله «دَلْو» (سطل)، «تلمبه» و مانند آن از چاه یا رودخانه آب بکشند و زراعت یا محصول زکوی را آبیاری نمایند (که در این صورت، آبیاری با آنها نیاز به علاج دارد)، زکات آن، «یک بیستم» (۵ درصد) میباشد.
ج۲، مسئله ۸۸۴. کشاورزی که زمینش آب و پمپ آب ندارد و برای آبیاری آن، آب قنات را از دیگری خریداری میکند و در شیوۀ آبیاری با قنات، نه مالک اوّلیۀ آب و نه کشاورز از علاج – مانند پمپ آب استفاده – نمیکنند، چنانچه محصول کشاورز به حدّ نصاب برسد، زکات آن «یک دهم» میباشد.
ج۲، مسئله ۸۸۵. کشاورزی که زمینش آب و پمپ آب ندارد و برای آبیاری آن، آب چاه را از دیگری خریداری میکند و در این شیوه تنها مالک اولیّه از علاج استفاده کرده و آب چاه را با پمپ آب استخراج میکند و در ازای دریافت مبلغی آن را در اختیار کشاورز قرار میدهد، چنانچه محصول کشاورز به حدّ نصاب برسد، زکات آن «یک بیستم» میباشد.
ج۲، مسئله ۸۸۶. اگر برای آبیاری گندم، جو، خرما و انگور هم از آب باران استفاده گردد و هم از آب چاه و مانند آن استفاده شود، چنانچه طوری باشد که عرفاً بگویند: «آبیاری آن به وسیله آب چاه و مانند آن شده»، زکات آن، «یک بیستم» است و اگر عرفاً بگویند: «آبیاری با آب نهر و باران شده»، زکاتش «یک دهم» میباشد؛
امّا اگر طوری است که عرفاً میگویند: «به هر دو طریق آبیاری شده» – هرچند آبیاری به یکی از دو روش بیشتر از روش دیگر باشد – زکات آن «سه چهلم» (۵/۷ درصد) است.
ج۲، مسئله ۸۸۷. ملاک در آبیاری درختان نخل یا انگور، شیوۀ آبیاری ثمرۀ آنها میباشد، نه خود درختان و نهالها؛ یعنی معیار، کیفیّت آبیاری درختان مذکور در زمانی است که آن درختان دارای ثمره میباشند نه قبل از آن.
بنابراین، اگر فرد نهال خرما یا انگور را بکارد و آنها را با آب چاه و مانند آن آبیاری کند تا به سنّ ثمره دهی برسند و پس از ظاهر شدن ثمره برای رشد ثمرۀ درختان، آن را آبیاری ننماید، بلکه درختان مذکور از رطوبت زمین استفاده کنند، زکات محصول به دست آمده «یک دهم» میباشد.
ج۲، مسئله ۸۸۸. اگر فرد شک کند و نداند که در عرف میگویند: «محصول زکوی به هر دو طریق آبیاری شده»، یا اینکه میگویند: «آبیاری آن با آب باران و مانند آن بوده است»، در این صورت، پرداخت «سه چهلم» (۵/۷ درصد) به عنوان زکات کافی است.
ج۲، مسئله ۸۸۹. اگر فرد شک کند و نداند که در عرف میگویند: «محصول زکوی به هر دو طریق آبیاری شده»، یا اینکه میگویند: «با آب چاه و دلو و مانند آن، آبیاری شده است»، در این صورت، پرداخت «یک بیستم» به عنوان زکات کافی است.
ج۲، مسئله ۸۹۰. اگر فرد شک کند و نداند که در عرف میگویند: «محصول زکوی با آب چاه و مانند آن آبیاری شده یا با آب باران و مانند آن آبیاری گردیده یا به هر دو طریق آبیاری شده است»، در این صورت، پرداخت «یک بیستم» به عنوان زکات کافی است.
ج۲، مسئله ۸۹۱. اگر گندم، جو، خرما و انگور با آب باران و نهر آبیاری شود و با وجود آبیاری با آب باران و نهر، دیگر احتیاج به آبیاری با آب چاه و مانند آن نداشته باشد، ولی باز هم با آب چاه آبیاری شود، به گونهای که آب چاه به زیاد شدن محصول کمک نکند، در این فرض، زکات محصول مذکور، «یک دهم» است.
همین طور، اگر محصول زکوی با آب چاه و مانند آن آبیاری شود و با وجود آبیاری با آب چاه و مانند آن، دیگر احتیاج به آبیاری با آب نهر و باران و مانند آن نباشد، ولی باز هم با آب نهر و باران آبیاری شود و آنها به زیاد شدن محصول کمک نکنند، در این فرض زکات محصول مذکور «یک بیستم» است.
ج۲، مسئله ۸۹۲. اگر فردی زراعتی را با آب چاه و مانند آن آبیاری کند و همان فرد، در زمین مجاور آن نیز زراعتی داشته باشد که نیاز به آبیاری با آب چاه نداشتــه باشــد – به گونهای که تنها از رطوبت زمین مجاورش که با آب چاه آبیاری شده، استفاده مینماید و آن را با آب چاه آبیاری نمینماید – زکات زراعتی که با آب چاه آبیاری شده، «یک بیستم» و زکات زراعتی که مجاور آن است، بنابر احتیاط واجب، «یک دهم» میباشد.
ج۲، مسئله ۸۹۳. اگر شخصی زراعتی مثل گندم را با آب چاه و مانند آن آبیاری کند و پس از درو کردن گندم در همان کشتزار جو بکارد که از رطوبت باقیمانده در زمین استفاده کند و به آبیاری با آب چاه نیازی نداشته باشد، در این فرض نیز زکات زراعت گندم که با آب چاه آبیاری شده، «یک بیستم» و زکات زراعت جو که تنها از رطوبت باقیمانده در زمین استفاده نموده است، بنابر احتیاط واجب، «یک دهم» میباشد.
زکات غلات چهارگانه که قبل از تعلّق زکات یا بعد از آن مصرف شده
ج۲، مسئله ۸۹۴. اگر فرد پیش از پرداخت زکات یا کنار گذاشتن آن از انگور، خرمای خشک، جو و گندمی که زکات آنها واجب شده، مقداری از این اموال را مصرف نماید – مثلاً به مصرف خود و خانوادهاش برساند، یا به فقیر به غیر عنوان زکات بدهد – باید زکات مقداری را که مصرف کرده بپردازد.
ج۲، مسئله ۸۹۵. اگر فرد خرمای نارس (خَلال) یا خرمای تازه (رطَب) را قبل از اینکه تبدیل به خرمای خشک (تَمْر) شود و به آن زکات تعلّق گیرد مصرف نماید – مثل اینکه آن را خود یا خانوادهاش یا مهمانانش بخورند یا به دیگری اهدا نماید و آن را تحویل وی دهد یا آن را بفروشد – به این مقدار، زکات تعلّق نمیگیرد، هرچند اگر در ملک او باقی میمانْد، تبدیل به خرمای خشک (تَمْر) میشد و به حدّ نصاب میرسید.
ج۲، مسئله ۸۹۶. اگر فرد انگور را در حالی که نام انگور (عِنَب) بر آن صادق است مصرف کند، مثل اینکه آن را خود یا خانواده یا مهمانانش بخورند یا به دیگری اهدا نماید و آن را تحویل وی دهد یا آن را بفروشد، در صورتی که اگر باقی میمانْد و تبدیل به کشمش یا مَویز میشد، به حدّ نصاب میرسید – هرچند به ضمیمۀ مقدار باقیمانده – باید زکات آن را بدهد؛
امّا اگر انگور را در حالی که نرسیده و غوره است بهطوری که به آن «عِنَب» نگویند، مصرف نماید، پرداخت زکات آن لازم نیست.
ج۲، مسئله ۸۹۷. اگر فرد گندم یا جو را پیش از وقت خشک شدن مصرف کند، چنانچه وزن خشک آنها به اندازۀ نصاب باشد – هرچند به ضمیمۀ مقدار باقیمانده- باید زکات آنها را بدهد.
مخارج و هزینههای محصول زکوی
ج۲، مسئله ۸۹۸. انسان نمیتواند هنگام محاسبۀ محصول زکوی – برای اینکه معلوم شود به حدّ نصاب رسیده یا نه – مخارج و هزینههایی را که برای گندم، جو، خرما و انگور قبل از تعلّق زکات به آن یا بعد از آن، انجام داده است، از حاصل کسر نموده و بعد ملاحظۀ نصاب نماید؛
بنابراین، چنانچه مال زکوی پیش از ملاحظۀ مخارج، به مقدار نصاب برسد، باید زکات آن را بدهد.
ج۲، مسئله ۸۹۹. بذری را که فرد به مصرف زراعت رسانده، چه از خودش باشد یا خریده باشد، نمیتواند از حاصل کسر کند، سپس ملاحظۀ نصاب بنماید، بلکه باید نصاب را نسبت به مجموع محصول حاصل شده ملاحظه نماید.
ج۲، مسئله ۹۰۰. آنچه را که دولت از خودِ مال (نه پول آن) تحت عنوان مالیات و مانند آن میگیرد، پرداخت زکات آن واجب نیست؛
مثلاً اگر حاصل زراعت «۲ هزار کیلوگرم» باشد و دولت «۱۰۰ کیلوگرم» را به عنوان مالیات بگیرد، فقط پرداخت زکات در «۱۹۰۰ کیلوگرم» آن واجب میباشد و اگر حاصل زراعت بعد از تعلّق زکات «۱۰۰۰ کیلوگرم» باشد و دولت «۴۰۰ کیلوگرم» را به عنوان مالیات بگیرد – به گونهای که مقدارباقیمانده از حدّ نصاب کمتر باشد – باز هم باید زکات باقیماندۀ محصول «۶۰۰ کیلوگرم» را بدهد و کمتر شدن از حدّ نصاب بعد از تعلّق زکات، موجب ساقط شدن زکات نمیگردد.
ج۲، مسئله ۹۰۱. مخارج و هزینههایی را که انسان قبل یا بعد از تعلّق زکات برای محصول صرف مینماید، بنابر احتیاط واجب نمیتواند از حاصل کسر نموده و فقط زکات بقیّه را بدهد؛
حتّی مخارجی را که بعد از تعلّق زکات، برای مقدار زکات خرج نموده، هرچند از حاکم شرع یا وکیل او در صرف آنها اجازه گرفته باشد، بنابر احتیاط واجب، نمیتواند کسر نماید.
البتّه بعد از تعلّق زکات میتواند آن مال زکوی را پیش از درو کردن یا چیدن، به مستحقّ یا حاکم شرع یا وکیل آنها بهطور مشاع تحویل دهد، که اگر چنین کند، پس از آن در مخارج شریک میباشند و در این صورت لازم نیست آنها را مجّانی نگه دارد؛ بلکه میتواند برای ماندن آنها در زمینش تا وقت درو یا خشک شدن، اجرت مطالبه نماید.
ج۲، مسئله ۹۰۲. اجرت وزن کردن و پیمانه نمودن گندم و جو و انگور (کشمش) و خرمایی را که فرد برای زکات میدهد، با خود اوست و نمیتواند اجرت مذکور را از زکات کسر نماید.
احکام دیگر مربوط به زکات غلّات چهارگانه
محصولات زکوی که در زمانهای مختلف پدید میآید
ج۲، مسئله ۹۰۳. اگر انسان در چند مکان که فصل یا زمان رسیدن محصولات آنها با یکدیگر فرق دارد، گندم یا جو یا خرما یا انگور داشته باشد و همۀ آنها عرفاً محصول یک سال محسوب شود، چنانچه محصولی که در ابتدا میرسد، به اندازۀ نصاب باشد، باید زکات آن را موقعی که میرسد بدهد و زکات بقیّه را هر وقت به دست میآید، ادا نماید؛
البتّه اگر آنچه در ابتدا میرسد به اندازۀ نصاب نباشد (هر چند اطمینان داشته باشد که با محصولی که بعد به دست میآید به اندازۀ نصاب خواهد شد) باید صبر کند تا بقیّۀ آن برسد، پس اگر روی هم به مقدار نصاب شود، زکات آن واجب است و اگر به مقدار نصاب نشود، زکات آن واجب نیست.
درختانی که در یک سال دو بار میوه میدهند
ج۲، مسئله ۹۰۴. اگر درخت خرما یا انگور در یک سال دو مرتبه ثمره و میوه بدهد، چنانچه روی هم به مقدار نصاب باشد، ولی به تنهایی هیچ کدام به مقدار نصاب نباشد، بنابر احتیاط، زکات آن واجب است.
زکات و دیون مربوط به اموال متوفّی و ورثۀ وی
ج۲، مسئله ۹۰۵. اگر بعد از آنکه زکات گندم، جو، خرما و انگور واجب شد، مالک آن بمیرد، باید زکات محصول زکوی پرداخت شود؛
ولی اگر فرد پیش از تعلّق زکات به اموال زکوی بمیرد و مال مذکور به ورثه ارث برسد و در ملکِ آنان متعلّق زکات شود، هر یک از ورثه که سهم او به اندازۀ نصاب است، باید زکات سهم خود را بدهد.
ج۲، مسئله ۹۰۶. اگر کسی که شرعاً بدهکار است و مالی هم دارد که زکات به خودِ آن مال تعلّق گرفته است، بمیرد در حالی که خود آن مال، موجود باشد، باید تمام زکات را از مالی که زکات آن واجب شده بدهند، سپس بدهی او را ادا نمایند و در این مورد چیزی از سهم زکات کم نمیشود، هرچند بدهی او به اندازه کلّ دارایی متوفّی باشد؛
ولی اگر زکات در ذمّۀ فرد واجب باشد، مانند سایر دیون است. بنابراین:
الف. چنانچه مجموع بدهی زکات و سایر بدهیها که در ذمّۀ مدیون بوده، مساوی یا کمتر از کلّ دارایی او باشد، باید کلّ بدهی زکات و سایر بدهیها پرداخته شود.
ب. چنانچه مجموع بدهی زکات و سایر بدهیها که در ذمّۀ مدیون بوده، بیشتر از کلّ دارایی او باشد، باید دارایی وی را بین مستحقّین زکات و سایر طلبکاران به نسبت تقسیم نمود. بنابراین، همچنان که سهم طلبکاران کم میشود، از سهم زکات نیز به نسبت، کم میشود.
ج۲، مسئله ۹۰۷. کسی که شرعاً بدهکار است و در حالی که به گندم یا جو یا خرما یا انگورهای وی هنوز زکات تعلّق نگرفته است، بمیرد، دو صورت دارد:
الف. پیش از آنکه به غلّات مذکور زکات تعلّق گیرد، ورثه، بدهی و دین او را از مال دیگر متوفّی بدهند و بعد از آن در ملکِ ورثه، زکات به غلّات مذکور تعلّق گیرد؛ در این صورت، هر کدام از ورثه که سهمشان به اندازۀ نصاب برسد، باید زکات بدهد.
ب. پیش از تعلّق زکات به غلّات مذکور، بدهی و دین او را ندهند؛ در این صورت، چنانچه مجموع مال میّت فقط به اندازۀ بدهی او باشد، واجب نیست زکات را بدهند و اگر مال میّت بیشتر از بدهی او باشد، در صورتی که بدهی او به قدری است که اگر بخواهند ادا نمایند باید مقداری از غلّات مذکور را هم به طلبکار بدهند، آنچه را به طلبکار میدهند زکات ندارد و در بقیّۀ مال، هر کدام از ورثه که سهمش به اندازۀ نصاب شود و سایر شرایط تعلّق زکات را هم دارا باشد، باید زکات سهم خود را بدهد.
زکات غلّاتی که دارای جنس مرغوب و نامرغوب هستند
ج۲، مسئله ۹۰۸. اگر گندم و جو و خرما و انگوری (کشمش) که زکات آنها واجب شده، خوب و بد دارد (دارای جنس مرغوب و نامرغوب میباشد)، احتیاط واجب آن است که فرد زکات جنس خوب را از جنس بد ندهد؛ ولی لازم نیست زکات همه را از جنس خوب بدهد؛ بلکه میتواند زکات هر قسم را از خود آن بپردازد.
پرداخت زکات غلّات از پول یا اجناس دیگر
ج۲، مسئله ۹۰۹. واجب نیست زکات غلّات از خود آن پرداخت شود؛ بلکه پرداخت قیمت آن از نقد رایج (مثل پول و اسکناس) نیز کافی است؛ ولی پرداخت قیمت آن از اجناس و کالاهای دیگر محلّ اشکال است و احتیاط واجب در ترک آن است.
ج۲، مسئله ۹۱۰. اگر پرداخت زکات خرمای خشک یا کشمش بر فرد واجب باشد، نمیتواند زکات آن را از خرمای تازه یا انگور بدهد، بلکه چنانچه مقدار زکات را قیمت گذاری نماید و بخواهد معادل قیمت آن، خرمای تازه یا انگور، بابت قیمت آن بدهد یا کشمش یا خرمای خشک دیگر، بابت قیمت بدهد نیز محل اشکال است و احتیاط واجب در ترک آن است.
همچنین، اگر زکات انگور بر او واجب باشد، نمیتواند زکات آن را کشمش بدهد؛ مگر آنکه کشمش مذکور از عین همان انگور متعلّق زکات پدید آمده باشد.
زکات نداشتن مجدّد غلّات چهارگانهای که زکات آنها پرداخت شده است
ج۲، مسئله ۹۱۱. اگر گندم، جو، خرما و انگوری (کشمش) که زکات آنها پرداخت شده، چند سال هم نزد فرد بماند، دوباره زکات ندارد.
مواردی که در تعلّق زکات به غلّات چهارگانه شرط نیست
ج۲، مسئله ۹۱۲. اگر مالک گندم، جو، خرما و انگور (کشمش) بچّۀ نابالغ یا فرد مجنون یا سفیه باشد، در صورت جمع بودن سایر شرایط ثبوت زکات، به اموال مذکور زکات تعلّق میگیرد و بر ولیّ شرعی بچۀ نابالغ یا فرد مجنون یا سفیه، واجب است زکات مذکور را از مال او پرداخت نماید.
همچنین، اگر صاحب غلّات مذکور در تمام سال یا مقداری از آن، مست یا بیهوش باشد، زکات از او ساقط نمیشود.
ج۲، مسئله ۹۱۳. برای ثبوت زکات در گندم، جو، خرما و انگور (کشمش)، لازم نیست مالک، قدرت بر تصرّف در غلّات مذکور را داشته باشد.
بنابراین، اگر در هنگام تعلّق زکات به غلّات، مالک به سبب مانعی نتواند خودش یا وکیلش در آن تصرّف نماید، زکات به غلّات وی تعلّق میگیرد و چنانچه در آینده به آنها دسترسی پیدا کند، باید زکات آن را بپردازد؛ مانند مالی که غصب شده یا توسط ظالم توقیف شده یا به سرقت رفته یا گم شده و مالک آن، مکان آن را نمیداند و دسترسی به آن ندارد.
ج۲، مسئله ۹۱۴. همان طور که در مسائل قبل ذکر شد، برای تعلّق زکات به گندم یا جو یا خرما یا انگور (کشمش)، شرط نیست غلّۀ مذکور در یک مکان باشد.
بنابراین، اگر شخصی زراعت یا درختان خرما یا انگور در شهر یا روستایی دارد که محصول آن به مقدار نصاب نیست و آن شخص مثل همان زراعت یا درختان را در شهر یا روستای دیگری دارد که محصول آن نیز به مقدار نصاب نیست، ولی مجموع محصول هر دو مکان به حدّ نصاب میرسد، در صورتی که هر دو محصول عرفاً محصول یک سال به حساب آید، واجب است زکات مجموع پرداخت شود.
[۲] . در عرف عربزبانان، به آن «حِنْطَه» گفته شود.
[۳] . در عرف عربزبانان، به آن «شَعیر» گفته شود.
[۴] . در عرف عربزبانان، به آن «عِنَب» گفته شود.
[۵] . منظور از علاج، ابزار و وسایل کمکی مانند پمپ آب، تلمبه و سطل میباشد.