[۱۳۳۰] [۱۳۳۱] [۱۳۳۲] [۱۳۳۳] [۱۳۳۴] [۱۳۳۵] [۱۳۳۶] [۱۳۳۷] [۱۳۳۸] [۱۳۳۹] [۱۳۴۰] [۱۳۴۱] [۱۳۴۲] [۱۳۴۳] [۱۳۴۴] [۱۳۴۵] [۱۳۴۶] [۱۳۴۷] [۱۳۴۸] [۱۳۴۹] [۱۳۵۰] [۱۳۵۱] [۱۳۵۲] [۱۳۵۳] [۱۳۵۴] [۱۳۵۵] [۱۳۵۶] [۱۳۵۷] [۱۳۵۸] [۱۳۵۹] [۱۳۶۰] [۱۳۶۱] [۱۳۶۲] [۱۳۶۳] [۱۳۶۴] [۱۳۶۵] [۱۳۶۶] [۱۳۶۷] [۱۳۶۸] [۱۳۶۹] [۱۳۷۰] [۱۳۷۱] [۱۳۷۲] [۱۳۷۳] [۱۳۷۴] [۱۳۷۵] [۱۳۷۶] [۱۳۷۷] [۱۳۷۸] [۱۳۷۹] [۱۳۸۰] [۱۳۸۱] [۱۳۸۲] [۱۳۸۳] [۱۳۸۴]
خوردن و آشامیدن
خوردنیها به لحاظ جنس به دو نوع تقسیم مىشوند: «حیوانات» و «غیر حیوانات»؛ خوردن بعضی از آنها حلال و بعضی دیگر حرام است و احکام هر یک به صورت جداگانه مطرح میگردد.
الف. خوراکیها (حیوانات)
حیوانات، به چهار دستۀ «آبزیان»، «حیوانات خشکزی»، «پرندگان»، «حشرات و کرمها» تقسیم میشوند و احکام آنها در ادامه بیان میشود.
۱. آبزیان
آبزیان حلال و حرام
ج۲، مسئله ۱۳۳۰. تمام دوزیستان و حیوانات دریازی به جز «ماهیهای پولکدار»[۱] و «میگو»،[۲] حرام گوشت میباشند.
بنابراین، اقسام مختلف خرچنگ، شاه میگو (لابِستر)،[۳] تمساح، لاکپشت، قورباغه، وَزَغ، اسفنج دریایی، صدف، حلزون دریایی، ستارۀ دریایی، عروس دریایی، شقایق دریایی، توتیای دریایی، هیدر، هشتپا و سایر نرمتنان دریایی حرام گوشت هستند.
ماهیهای بدون پولک یا ماهیهایی که دارای شبه پولک (پولکهای میکروسکپى که با چشم معمولى و غیر مسلّح قابل مشاهده نیست)[۴] هستند، حرام گوشت میباشند.
بنابراین، خوردن مارماهی،[۵] بادکنک ماهی،[۶] گربه ماهی،[۷] ماهی یال اسبی، لب لوله ماهی، نی ماهی، ماهی مرکّب، شیشه ماهی، میگو ماهی، خار پشت ماهی لب منقاری، خورشید ماهی اقیانوسی و مانند آنها که بدون پولک هستند، حرام است.
همچنین، خوردن پُو ماهی (سفره ماهی)،[۸] رامک ماهی،[۹] کوسه ماهی،[۱۰] گربه کوسه ماهی،[۱۱] سپر ماهی،[۱۲] سوس ماهی، شبه سوس خالدار که دارای شبه پولک هستند،[۱۳] حرام میباشد.
کلّیّه پستانداران دریایی مانند نهنگ، وال، دلفین، خوک دریایی، گراز دریایی، شیر دریایی حرام گوشت هستند، حتّی حیواناتی که همنام حیوانات خشکزی حلال گوشت میباشند مثل اسب آبی و گاو آبی، حرام گوشت محسوب میشوند.[۱۴]
ج۲، مسئله ۱۳۳۱. ماهیها، چنانچه تمام بدن یا قسمتی از بدن آنها دارای پولکهایی باشد که با چشم معمولی قابل مشاهده است – هرچند به جهت عارضهای مثل سست بودن پولکها یا برخورد آنها با تور ماهیگیری و مانند آن تمام پولکهایش ریخته باشد – حلال گوشت هستند و چنانچه زنده از آب گرفته شوند، خوردن آنها حلال است.[۱۵]
بنابراین، خوردن ماهیان ذیل[۱۶] که دارای پولک[۱۷] میباشند، حلال است:
(هَوور، طلال)،[۱۸] (هوور مسقطی، شیر ماهی،[۱۹] گیدَر،[۲۰] زرده، بچّه زرده، قُبــاد)[۲۱] (حــلوا ســفید)[۲۲] از خانــوادۀ تون ماهــیان؛ سرخو ماهیــان؛[۲۳] سنگــسر ماهیان؛[۲۴] کپور ماهیان؛[۲۵] کفال ماهیان؛[۲۶] شوریده ماهیان؛[۲۷] هامور ماهیان؛[۲۸] گیش ماهیان؛[۲۹] شانک ماهیان؛[۳۰] شِهری ماهیان؛[۳۱] اردک ماهیان؛[۳۲] شُگ ماهیان دریای خزر؛[۳۳]
شُگ ماهیان خلیج فارس و دریای عمّان؛[۳۴] پنج زاری ماهیان؛[۳۵] آزاد ماهیان.[۳۶]
همین طور، ماهی «تیلاپیا» دارای پولک بوده و حلال محسوب میشود.[۳۷]
شک در پولکدار بودن ماهی یا تذکیۀ آن
ج۲، مسئله ۱۳۳۲. اگر ماهی معلوم نباشد که پولک دارد یا نه، حکم ماهی بدون پولک را دارد و خوردن آن حرام است. بنابراین، صیّادی که ماهی را از دریا صید کرده و در پولک داشتن آن شک دارد، باید بنا بر پولکدار نبودن ماهی بگذارد؛
البتّه، اگر دو مرد عادل شهادت دهند ماهی دارای پولکهایی است که با چشم معمولی قابل دیدن میباشد و شهادت آنها مستند به حسّ باشد، مثلاً بگویند: «با چشم معمولی پولکها را دیدهایم»، پولک داشتن ماهی ثابت میشود.
شایان ذکر است، حکم ماهی صید شده که پولکدار بودن آن مشکوک است ولی دارای نشانههای تذکیه است در مسألۀ «۱۳۳۴» ذکر میشود.
ج۲، مسئله ۱۳۳۳. اگر ماهی مردهای که دارای پولک است، در اختیار انسان قرار گیرد و شک نماید به صورت شرعی تذکیه شده یا نه – مثلاً زنده از آب گرفته شده یا نه، یا ماهی داخل تور ماهیگیری در آب مرده یا قبل از آن مرده بوده – حکم به تذکیه و حلال بودن آن نمیشود؛ مگر با وجود یکی از امارات و نشانههای شرعی تذکیه که در مسألۀ«۱۲۴۳» و مسائل بعد از آن ذکر شد، که با وجود آن میتوان حکم به تذکیۀ شرعی ماهی نمود.
ج۲، مسئله ۱۳۳۴. اگر تذکیۀ شرعی ماهی با یکی از راههایی که در مسألۀ «۱۲۴۳» و مسائل بعد از آن بیان شد ثابت شود، در صورتی که فرد نسبت به نوع ماهی از جهت حلال یا حرام گوشت بودن آن (پولکدار بودن و نبودن) شک کند و شبهه موضوعی باشد، حکم ماهی حلال گوشت را دارد؛
به عنوان مثال، اگر میزبانی که مسلمان است و خوردن ماهی بدون پولک را حرام میداند، ماهی طبخ شده را برای خوردن در اختیار مهمان قراردهد و مهمان نداند آن ماهی پولک دارد یا نه، بنا میگذارد که ماهی مذکور پولک دارد.[۳۸]
امّا در موردی که ثابت شدن تذکیه «محلّ اشکال» است، حکم به حلال بودن ماهی و پولکدار بودن آن محلّ اشکال میباشد که توضیح آن در مسألۀ بعد ذکر میشود.
ج۲، مسئله ۱۳۳۵. اگر فردی که ماهی صید شدهای – که معلوم نیست پولک دارد یا نه – را در اختیار انسان قرار میدهد،[۳۹] مسلمانی باشد که ماهی بدون پولک را حلال میداند (مانند بعضی از فرقههای غیر شیعه) یا به عقیدۀ وی[۴۰] ماهیای که شبه پولک داشته (پولکهایش میکروسکپی است و با چشم معمولی دیده نمیشود) حلال میباشد، حکم به تذکیۀ شرعی و حلال بودن آن ماهی محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط ترک نشود.[۴۱]
امّا چنانچه عرضه کنندۀ ماهی مسلمانی باشد که ماهی بدون پولک یا ماهی دارای شبه پولک (پولکهای میکروسکپی که با چشم معمولی دیده نمیشود) را حرام میداند یا عقیدۀ وی در این مورد برای انسان نامعلوم باشد، در این صورت حکم به تذکیه و حلال بودن آن ماهی میشود؛ مگر استثنایی که در مسألۀ بعد ذکر میشود.[۴۲]
ج۲، مسئله ۱۳۳۶. اگر عرضه کنندۀ ماهی که ماهی بدون پولک یا دارای شبه پولک را حرام میداند یا عقیدۀ وی در این مورد نامعلوم است، ماهیای که پولکدار بودن آن مشکوک است را از مسلمان دیگری تهیّه کرده[۴۳] که او چنین ماهیانی را حلال میداند، چنانچه انسان احتمال عقلایی دهد که وی در این مورد فحص و تحقیق کرده، حکم به تذکیه و حلال بودن آن ماهی میشود؛
امّا اگر محرز باشد که عرضه کنندۀ مذکور در زمینۀ پولکدار بودن آن ماهی فحص و تحقیق نکرده، حکم به تذکیۀ شرعی و حلال بودن آن ماهی محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط ترک نشود.
ج۲، مسئله ۱۳۳۷. اگر فرد ماهی پولکدار مردهای را در اختیار شخص کافر ببیند و بداند که ماهی مذکور زنده از آب گرفته شده یا درون تور ماهیگیری مرده، هرچند داخل آب بوده، حلال محسوب میشود و در صورت شک، اگر کافر ادّعا نماید آن را خودش یا دیگران زنده از آب گرفتهاند یا داخل تور ماهیگیری مرده، کافی نیست؛ مگر آنکه گفتۀ وی موجب اطمینان شود یا معلوم باشد که آن را از مسلمانان تهیّه کرده و ماهی مذکور – با توضیحی که در مسائل قبل بیان شد – دارای نشانههای تذکیه باشد.
ج۲، مسئله ۱۳۳۸. اگر فرد ماهی صید شدهای را در اختیار شخص کافر ببیند و نداند ماهی مذکور پولکدار است یا بدون پولک و فرد کافر ادّعا نماید که ماهی مذکور پولکدار است کافی نیست؛ مگر آنکۀ گفته وی موجب اطمینان شود یا معلوم باشد که آن را از مسلمانان تهیّه کرده و ماهی مذکور – با توضیحی که در مسائل قبل بیان شد – دارای نشانههای تذکیه باشد.
اجزای حرام ماهی حلال گوشت
ج۲، مسئله ۱۳۳۹. خوردن تمام اجزای ماهی حلال گوشت جایز است؛ امّا بنابر احتیاط واجب از خوردن خون و فضلۀ آن اجتناب شود؛ مگر آنکه خون و فضله داخل بدن به همراه ماهی خورده شود، که در این صورت اجتناب از آن لازم نیست.
خوردن ماهی یافت شده در شکم ماهی دیگر
ج۲، مسئله ۱۳۴۰. اگر در شکم ماهی پولکداری که صید شرعی شده است، ماهی پولکدار مردهای باشد، احتیاط واجب آن است که از خوردن ماهی داخل شکم اجتناب شود.
خوردن ماهی زنده
ج۲، مسئله ۱۳۴۱. خوردن ماهى زندۀ پولکدار جایز است. همین طور، اگر ماهى زنده را بریان کنند یا در بیرون آب پیش از جان دادن بکُشند، خوردنش حلال است، هرچند بهتر ترک این کار است و اگر ماهى را بیرون آب، دو قسمت کنند و یک قسمت آن در حالى که زنده است در آب بیفتد، خوردن قسمتى که بیرون آب مانده جایز است، هرچند احتیاط مستحب اجتناب از آن است.
خاویار و تخم ماهی
ج۲، مسئله ۱۳۴۲. «خاویار» و «تخم ماهی»، در حکم خود ماهی میباشد. بنابراین، خاویار و تخم ماهی حلال گوشت، حلال و خاویار و تخم ماهی حرام گوشت، حرام میباشد و فرقی بین خَشِن و زِبر بودن و یا نرم و سست بودن آنها نیست.
ج۲، مسئله ۱۳۴۳. اگر معلوم نباشد خاویار و تخم ماهی مربوط به کدامیک از انواع ماهیها است، خوردن آن حرام میباشد؛ مگر آنکه حلال بودن آن از راههایی که در مسائل «۱۳۳۴ تا ۱۳۳۶» بیان شد، ثابت گردد.[۴۴]
روغن ماهی
ج۲، مسئله ۱۳۴۴. روغن ماهی در صورتی که مربوط به ماهی بدون پولک باشد، خوردن آن حرام است و روغن مربوط به سایر حیوانات دریایی حرام گوشت نیز همین حکم را دارد.
۲. حیوانات خشکزی
حیوانات اهلی
ج۲، مسئله ۱۳۴۵. از جمله حیوانات خشکزی «چهارپایان» هستند که به دو دستۀ «اهلی» و «وحشی» تقسیم میشوند؛
از بین چهار پایان اهلى، «گوسفند»، «بز»، «گاو»، «شتر» – همۀ اقسام آنها – حلال گوشت است و «اسب» و «الاغ» و «قاطر» مکروه، و «سگ» و «خوک» و «گربه»[۴۵] و مانند آن حرام گوشت می باشد.
حیوانات وحشی
ج۲، مسئله ۱۳۴۶. از بین چهارپایان وحشی «آهو»، «گوزن»، «گاو وحشی»، «قوچ»، «بز کوهی» و «گورخر»حلال گوشت میباشد.
ج۲، مسئله ۱۳۴۷. «درندگان»[۴۶] حرام گوشت هستند و منظور از آن حیواناتی است که شکار میکنند و گوشتخوارند و دارای ناخن و دندانهای تیزی هستند که توانایی پاره کردن دارند، خواه قوی و نیرومند باشند مانند شیر، پلنگ، یوزپلنگ و گرگ، یا ضعیف باشند مانند روباه، کفتار و شغال.[۴۷]
حیوانات مسخ شده
ج۲، مسئله ۱۳۴۸. «حیوانات مَسخ شده»[۴۸] مثل میمون، خوک، فیل و خرس حرام گوشت میباشند.
خرگوش
ج۲، مسئله ۱۳۴۹. تمام اقسام «خرگوش»، حرام گوشت است و ادرار و فضلۀ آن نجس میباشد.
حیواناتی که داخل زمین زندگی میکنند
ج۲، مسئله ۱۳۵۰. «حیواناتی که غالباً داخل زمین زندگی میکنند»؛ مثل مار، موش، سوسمار، مارمولک، سَقَنْقُور (سَمَنْقُور)،[۴۹] بُزمجه، جوجهتیغى (خارپشت)،[۵۰] خوکچۀ هندی و مانند آن حرام گوشت میباشند.
۳. پرندگان
پرندگان حرام گوشت
ج۲، مسئله ۱۳۵۱. هر پرندهای که مانند عقاب و شاهین و باز و قرقی و کرکس (لاشخور) «درنده» (دارای چنگال)[۵۱] باشد، حرام گوشت است، خواه قوی و نیرومند باشد که بتواند با آن پرندگان دیگر را شکار کند یا ضعیف باشد و توانایی شکار پرندگان دیگر را نداشته باشد.
ج۲، مسئله ۱۳۵۲. همۀ انواع «کلاغ» و حتّی بنابر احتیاط واجب «زاغ»، حرام گوشت هستند.
ج۲، مسئله ۱۳۵۳. «هر پرندهای که پرواز میکند، ولی پر ندارد» – مانند خفّاش – حرام گوشت میباشد.
پرندگان حلال گوشت
ج۲، مسئله ۱۳۵۴. اسامی برخی از پرندگان حلال[۵۲] به شرح ذیل است:
کبوترسانان: (خانوادۀ کبوترها)؛[۵۳] کوکوسانانان (خانواده کوکوها) ؛[۵۴] باقرقرهسانان؛[۵۵] غازسانان: (خانواده مرغابیها)؛[۵۶] شتر مرغ سانان؛[۵۷] دُرناسانان: (خانواده دُرناها،[۵۸] خانواده هوبرهها،[۵۹] خانواده یِلوهها[۶۰] ؛ سبز قبا سانان: (خانواده سبز قباها،[۶۱] خانواده هُدهُدها،[۶۲] خانواده زنبورخوارها،[۶۳] خانواده ماهی خورکها[۶۴] ؛ طوطیساناسان: (خانواده طوطیها) ؛[۶۵] گنجشکسانان: متشکلّ از خانوادههای (چلچله،[۶۶] سِهره،[۶۷] بلبل،[۶۸] خانواده دم جنبانکها،[۶۹] شهدخوار، دیوارخزک، دارخزک، بال لاکی، پریشاهرخ، الیکایی،[۷۰] صعوهها،[۷۱] زرد پرهها،[۷۲] توکاها،[۷۳] کمر کولی ها،[۷۴] سارها،[۷۵] چرخ ریسکها،[۷۶] گنجشکها،[۷۷] لیکوها،[۷۸] مگسگیرها،[۷۹] سِسکها،[۸۰] چکاوکها،[۸۱] سنگچشمها،[۸۲] ماکیانسانان.[۸۳]
بنابراین، پرندگانی مانند مرغ، مرغابی، قو، غاز، تیهو، قطا، کبوتر، قمری، گنجشک، بلبل، مرغ عشق، سار، چکاوک، کبک، بوقلمون، بلدرچین، شتر مرغ، حتّی طاووس[۸۴] و هُدهُد و پرستو همه حلال گوشت میباشند، هرچند کشتن هُدهُد (شانه به سر)، پرستو (خُطاف)، شَقِرّاق (سبز قبا)، صُرَد (سنگ چشم)، صُوام (پرندهای خاکی رنگ، دراز گردن که بیشتر روی درخت خرما آشیانه میسازد) مکروه است.
راههای تشخیص پرندگان حلال گوشت از حرام گوشت
ج۲، مسئله ۱۳۵۵. پرندهای که انسان نمیداند جزء پرندگان حرام گوشت است یا حلال گوشت دو صورت دارد:
الف. کیفیّت پرواز پرنده برای انسان معلوم باشد؛ در این صورت، چنانچه آن پرنده هنگام پرواز، بال زدنش کمتر از صاف نگهداشتن آن باشد، حرام گوشت میباشد[۸۵] و اگر بال زدنش بیش از صاف نگهداشتن آن باشد، حلال گوشت است.[۸۶]
ب. کیفیّت پرواز پرنده برای انسان معلوم نباشد؛ در این صورت، چنانچه آن پرنده «چینهدان» یا «سنگدان» یا «خارِپشت پا»، داشته باشد حلال و اگر هیچ کدام از اینها را نداشته باشد حرام است.[۸۷]
شایان ذکر است، در مورد پرندهای که بال زدن و صاف نگهداشتن آن مساوی است، چنانچه یکی از سه نشانۀ مذکور[۸۸] را داشته باشد، حلال گوشت است و اگر هیچ یک از سه نشانه را نداشته باشد، بنابر احتیاط واجب، حرام گوشت محسوب میشود.
تخم پرنده
ج۲، مسئله ۱۳۵۶. تخم پرنده تابع خود پرنده است. بنابراین، تخم پرندۀ حلال گوشت، حلال و تخم پرندۀ حرام گوشت، حرام مىباشد.
ج۲، مسئله ۱۳۵۷. تخمى که معلوم نیست از پرندۀ حلال گوشت است یا از پرندۀ حرام گوشت، چنانچه یک طرف آن باریکتر از طرف دیگرش باشد مانند تخم مرغ، خوردن آن حلال است و در صورتى که هر دو طرفش مساوى و برابر باشد، خوردن آن حرام میباشد.
پرندگان دریایی
ج۲، مسئله ۱۳۵۸. کلّیّه احکامی که در مسائل قبل در مورد پرندگان ذکر شد، اختصاص به «پرندگان خشکزی» نداشته و شامل «پرندگان دریایی» نیز میشود.
۴. حشرات (غیر ملخ) و کِرْمها
ج۲، مسئله ۱۳۵۹. خوردن مورچه، موریانه، سوسک، شپش(قُمّل)، کیک (کک)، بید، عقرب، عنکبوت و مانند آنها حرام است.
ج۲، مسئله ۱۳۶۰. خوردن حشراتی که پرواز میکنند، مثل زنبور، پشه، پروانه و سنجاقک (به جز ملخ)، بنابر احتیاط واجب حرام میباشد.
ج۲، مسئله ۱۳۶۱. خوردن انواع کِرْمها حرام است؛[۸۹] البتّه کرمهای کوچک داخل میوهها و مانند آنها در صورتی که به همراه میوه خورده میشود، اشکالی ندارد؛
مگر آنکه برطرف کردن آن آسان باشد که در این صورت بنابر احتیاط واجب، از خوردنش اجتناب شود.
ج۲، مسئله ۱۳۶۲. خوردن فضلۀ کِرْمها جایز نیست؛ مگر فضلهای که داخل میوههایی مثل سیب و خربزه و مانند آن چسبیده باشد، که خوردنش به همراه میوه اشکال ندارد.
برخی از احکام حیوانات
اجزایی از حیوان حلال گوشت که خوردن آن حرام است
ج۲، مسئله ۱۳۶۳. خوردن «چهارده مورد» از حیوانات حلال گوشت، حرام است، هرچند حیوان تذکیه شده باشد:
- ۱. خون؛
- ۲. فضله؛[۹۰]
- ۳. غدّهها و عقدههای کوچک در بدن حیوان که آن را «گرۀ گوشت» یا «دُشْوِل» مینامند؛[۹۱]
- ۴. غدّهای در مغز سر که به اندازۀ نخود یا کوچکتر میباشد؛[۹۲]
- ۵. نُخاع (حرام مغز) که در میان ستون فقرات است؛
- ۶. زرد پى (بنابر احتیاط واجب)؛[۹۳]
- ۷. کیسۀ صَفراء (زهرهدان)؛
- ۸. طحال (سپرز)؛
- ۹. مردمک و سیاهى چشم که در وسط عِنَبیّه قرار دارد،[۹۴] شکل آن در گونههای مختلف حیوانات متفاوت است، دایرهای، هلالی، مستطیلی و… ؛[۹۵]
- ۱۰. مَشیمه (موضعی که جنین یا بچّۀ حیوان در آن قرار دارد)؛[۹۶]
- ۱۱. مثانه؛[۹۷]
- ۱۲. نرى (اندام تناسلی مذکّر)؛
- ۱۳. فَرْج (اندام تناسلی مؤنّث)؛
- ۱۴. بیضه که آن را «دُنْبلان» میگویند.
شایان ذکر است، در مورد «پرندگان»[۹۸] از چهارده موردی که ذکر شد، خوردن خون و فضلۀ آنها حرام است و نسبت به سایر موارد نیز چنانچه در پرندگان یافت شود بنابر احتیاط لازم، باید اجتناب گردد.
ج۲، مسئله ۱۳۶۴. خوردن غذایی که مشتمل بر اجزاى حرام مثل نخاع، دُشول از حیوان حلال گوشت تذکیه شده است جایز نیست؛ مگر آنکه در هنگام طبخ غذا مثل آب گوشت، ذرّات آن در آبگوشت حلّ شود طوری که به جهت کمی مقدار آن در غذا عرفاً از بین رفته و مستهلک محسوب شود.
ج۲، مسئله ۱۳۶۵. خوردن ادرار حیوانات حرام گوشت جایز نیست و نیز خوردن ادرار حیوانات حلال گوشت – حتّی ادرار «شتر» بنابر احتیاط واجب – حرام است، ولی آشامیدن ادرار «شتر»، «گاو»، «گوسفند» و «بز» برای معالجه اشکالی ندارد، هرچند معالجه منحصر در خوردن آنها نباشد.[۹۹]
اجزایی از حیوان حلال گوشت که خوردن آن مکروه یا خلاف احتیاط مستحب است
ج۲، مسئله ۱۳۶۶. خوردن غیر از اجزای حرام از حیوان حلال گوشت – که در مسألۀ قبل ذکر شد – مانند گوشت، قلب، کبد (جگر یا جگر سیاه)، شش یا ریه (جگر سفید)، سیرابی (شکمبه)، روده، عضلات، غضروفها و پوست و استخوان[۱۰۰] حلال است، هرچند خوردن کلیه (قُلوه)، دریچههای قلب[۱۰۱] و رگها[۱۰۲] خصوصاً شاهرگها[۱۰۳] مکروه است.
همین طور، احتیاط مستحب آن است که از خوردن پوست و استخوان حیوانات حلال گوشت اجتناب شود، به استثنای پوست سر و پوست مرغ و سایر پرندگان و استخوانهای پرندگان کوچک مانند گنجشک.
خوردن اجزاء یا فرآوردههای حیوان حرام گوشت یا مردار
ج۲، مسئله ۱۳۶۷. خوردن تمام اجزاء و فرآوردههای حیوانات حرام گوشت مثل گوشت، جگر، پیه، تخم و شیر و لبنیات آنها حرام است.
مسأله ۱۳۶۸. آشامیدن شیر انسان – هرچند شیر همسر یا مادر – برای فرد مکلّف بنابر احتیاط واجب جایز نیست.
ج۲، مسئله ۱۳۶۹. خوردن تمام اجزاء و فرآوردههای حیوانات حلال گوشت که به خودی خود مردهاند یا به غیر دستور شرعی کشته شدهاند حرام است،[۱۰۴] حتّی بنابر احتیاط واجب باید از اجزای بیروح آنها[۱۰۵] نیز اجتناب گردد؛
البتّه شیر داخل پستان و پنیر مایهای که در بدن برّه و بزغاله و مانند آن قبل از غذاخور شدن ایجاد شده حلال است؛
همچنین، تخم داخل بدن پرندگان حلال گوشت در صورتی که پوستۀ رویین آن شکل گرفته، هرچند سفت نشده باشد، حلال است[۱۰۶] .
فروش یا عرضه گوشت خوک بر کسانی که آن را حلال میدانند
ج۲، مسئله ۱۳۷۰. فروش گوشت خوک مطلقاً جایز نیست. بنابراین، مسلمان نمیتواند گوشت خوک را به کسانی که آن را حلال میدانند – مانند کفّار مسیحی یا غیر آنان – بفروشد؛ بلکه بنابر احتیاط واجب چنین گوشتی را هرچند از طریق غیر فروش در اختیار کسانی که آن را حلال میدانند قرار ندهد.[۱۰۷]
شک در حلال یا حرام گوشت بودن حیوان تذکیه شده
ج۲، مسئله ۱۳۷۱. اگر تذکیۀ شرعی حیوانی با یکی از راههایی که در مسألۀ «۱۲۴۳» و مسائل بعد از آن بیان شد ثابت شود، در صورتی که فرد نسبت به حلال یا حرام گوشت بودن آن شک کند و شبهۀ موضوعی باشد، حکم حیوان حلال گوشت را دارد؛ مثل اینکه میزبان مسلمان غذای گوشتی را در اختیار مهمان قراردهد و مهمان نداند گوشت طبخ شده متعلّق به چه حیوانی است.[۱۰۸]
شایان ذکر است، در موردی که ثابت شدن تذکیه «محلّ اشکال» است، حکم به حلال بودن گوشت حیوان نیز محلّ اشکال میباشد.[۱۰۹]
ژلاتین
ج۲، مسئله ۱۳۷۲. اگر «ژلاتین»[۱۱۰] از بافتهای گیاهی تهیّه شده باشد یا معلوم نباشد که از حیوان تهیّه شده یا گیاه، پاک و خوردن آن مطلقاً جایز میباشد و تحقیق در این مورد لازم نیست.
ج۲، مسئله ۱۳۷۳. اگر ژلاتین از بافتهای حیوانی مانند استخوان، پوست و غضروف به دست آمده باشد، چنانچه احتمال عقلایی داده شود که از حیوان تذکیه شده فراهم شده، ژلاتین مذکور پاک محسوب میشود و امّا استفاده از آن در خوراکیها و آشامیدنیها در چند مورد اشکال ندارد:
۱. انسان بداند آن ژلاتین از حیوان حلال گوشتی که تذکیۀ شرعی شده به دست آمده است؛ مثل ژلاتینی که از اجزای گاو تذکیه شده تهیه شده است.
۲. یکی از نشانههای تذکیه را که در مسألۀ «۱۲۴۳» و مسائل بعد از آن بیان شد، داشته باشد.[۱۱۱]
در فرض مذکور، اگر حلال یا حرام گوشت بودن نوع حیوانی که ژلاتین از اجزای آن تهیه شده معلوم نباشد، حکم آن در مسألۀ «۱۳۷۱» بیان شد.
۳. به اندازهای کم و اندک در خوردنی یا آشامیدنی اضافه شود که عرفاً از بین رفته (مستهلک) محسوب شود.
۴. معلوم باشد «استحاله» شده است.[۱۱۲]
در غیر موارد فوق، استفاده از ژلاتین مذکور به جز موارد ضرورت و اضطرار[۱۱۳] (که توضیح آن در مسألۀ «۱۴۲۰» خواهد آمد) جایز نیست؛
ج۲، مسئله ۱۳۷۴. اگر ژلاتین از اجزای حیوان مثل استخوان، پوست و غضروف به دست آمده باشد، در هر یک از موارد ذیل نجس محسوب میشود:
۱. اطمینان حاصل شود که آن ژلاتین از اجزای حیوان نجس العین مثل خوک تهیّه شده است؛
۲. اطمینان حاصل شود آن ژلاتین از اجزای روحدار مثل پوست و غضروف حیوان تذکیه نشده (غیر نجس العین) تهیه شده است؛
۳. اطمینان حاصل شود آن ژلاتین از استخوان حیوان تذکیه نشده (غیر نجس العین) قبل از تطهیر به دست آمده است.
در این موارد که ژلاتین فراهم شده نجس است، استفاده از آن – هرچند به مقدار کم – در خوراکیها و آشامیدنیها که موجب نجاست آنها میشود، در صورتی جایز است که «استحاله» آن ثابت شود و در صورت شک در استحاله شدن، نجس محسوب میشود.[۱۱۴]
ج۲، مسئله ۱۳۷۵. اگر ژلاتین از اعضای بدون روح مردار – غیر نجس العین – مثل استخوان تهیه شده، بنابر احتیاط واجب خوردن آن جایز نیست؛
البتّه، چنانچه آن عضو در اثر تماس با گوشت میته نجس شده و قبل از فناوری تطهیر نشده، خوردن آن حرام میباشد.
ج۲، مسئله ۱۳۷۶. تحقیق از اینکه چه فرآوردههای خوراکی دارای ژلاتین حیوانی میباشد، لازم نیست، هرچند این امر آسان باشد.
مواردی که حیوان حلال گوشت به سبب آنها حرام گوشت میشود
حیوان حلال گوشت به واسطۀ اموری حرام میشود که بعضی از موارد آن، در مسائل ذیل بیان میشود.
۱. عادت به خوردن مدفوع انسان
ج۲، مسئله ۱۳۷۷. حیوان حلال گوشت – خواه پرنده باشد یا چهارپا یا آبزی – چنانچه به خوردن مدفوع انسان[۱۱۵] عادت کند به گونهای که بگویند: «مدفوع انسان، غذای او شده است»[۱۱۶] حرام گوشت می شود و خوردن گوشت و تخم و شیر و تمام اجزای آن حرام میشود.[۱۱۷]
برای تحقّق یافتن امر مذکور، لازم است حیوان مدّت زمان قابل توجّهی مانند دو روز یا بیشتر تنها غذایش مدفوع انسان باشد.[۱۱۸] بنابراین، اگرحیوان هم مدفوع انسان و هم غذای دیگر بخورد، حرام گوشت نمیشود؛ مگر آنکه تغذیهاش به غیر مدفوع انسان به اندازهای اندک و کم باشد که در نظر عرف چیزی محسوب نشود.
شایان ذکر است، حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده است، چنانچه استبراء شود، حلال میشود و کیفیّت استبراء آن در جلد اول فصل «مطهّرات»، مسائل «۲۴۴ و ۲۴۵» بیان شد.
۲. شیر خوردن از خوک توسط بزغاله (و بنابر احتیاط واجب بچّۀ سایر حیوانات)
ج۲، مسئله ۱۳۷۸. اگر بزغاله به مقدارى که گوشت بر بدنش بروید و استخوانش محکم شود، از خوک شیر بخورد، خود بزغاله و نسلش و همین طور شیرش[۱۱۹] حرام میشود؛[۱۲۰]
امّا اگر شیر خوردن، کمتر از آن مقدار باشد بنابر احتیاط واجب باید «استبراء» شود و پس از آن حلال میگردد.
کیفیّــت «استبــراء» در این مورد آن اســـت که حیوان هفــت روز شیر پاک بخــــورد و چنانچه نیاز به شیر نداشته باشد، هفت روز علف یا جو و مانند آن بخورد؛
حکم مذکور در این مسأله، بنابر احتیاط واجب نسبت به برّه و گوسالۀ شیرخوار و بچّههاى دیگر حیوانات حلال گوشت نیز جاری میشود.
۳. وطی انسان با چهارپایان
ج۲، مسئله ۱۳۷۹. اگر انسان – پناه به خدا – با یکی از چهارپایان مثل شتر، گاو، گوسفند، بز، اسب، قاطر یا الاغ نزدیکى کند، هرچند منی خارج نشود، گوشت آن حیوان و سایر اجزای داخلی آن، مانند جگر، قلوه و سیرابی حرام میشود و بنابر احتیاط واجب، باید از شیر و نسل پدید آمده بعد از نزدیکی با حیوان اجتناب شود و نیز، ادرار و مدفوع آن نجس میباشد.
ج۲، مسئله ۱۳۸۰. حکم مذکور در مسألۀ قبل اختصاص به چهارپایان (بهائم) داشته و شامل سایر حیوانات نمیشود و نیز شامل چهارپایی که مرده و بعد از مرگ با آن نزدیکی شده نمیشود و چنانچه چهارپایی که با آن نزدیکی شده دارای حمل باشد، این حکم شامل حملی که قبل از نزدیکی پدید آمده نمیشود.
فرق ندارد نزدیکی کننده عاقل باشد یا مجنون، عالم به موضوع و حکم باشد یا جاهل، از روی اختیار اقدام به این عمل نماید یا او را مجبور نمایند. همین طور، بنابر احتیاط واجب فرقی نیست که فرد نزدیکی کننده مرد بالغ باشد یا بچّۀ نابالغ،[۱۲۱]
و نیز فرقی نیست حیوانی که با او نزدیکی شده مؤنّث باشد یا مذکّر.
ج۲، مسئله ۱۳۸۱. اگر حیوانی که با او نزدیکی شده، از حیواناتی باشد که معمولاً جهت «سواری و حمل بار» استفاده میشود مثل اسب، قاطر و الاغ، باید حیوان را از آن شهر یا روستا بیرون ببرند و در جاى دیگر بفروشند و اگر شخصی که این عمل را انجام داده صاحب حیوان نباشد، لازم است قیمت حیوان را به صاحبش غرامت بپردازد و در این صورت، پول حاصل از فروش حیوان براى خودش میشود؛
امّا اگر حیوانی که با او نزدیکی شده از حیواناتی باشد که معمولاً «گوشت آنها» مورد استفاده است مانند گوسفند، بز و گاو یا علاوه بر استفاده برای تغذیه، جهت سواری و حمل بار نیز مورد استفاده قرار میگیرد، مانند شتر، باید حیوان را ذبح کنند،[۱۲۲] (و اگر شتر است نَحْر شود) سپس لاشۀ آن را بسوزانند و کسى که با آن نزدیکی کرده، اگر صاحبش نیست، باید قیمت آن را[۱۲۳] به صاحبش غرامت بپردازد.[۱۲۴]
ج۲، مسئله ۱۳۸۲. اگر دستیابی به حیوانی که با او نزدیکی صورت گرفته، برای اجرای احکام مذکور، متوقّف بر خرید صوری آن از مالک باشد، این کار لازم است.
شایان ذکر است، چنانچه حیوان مذکور به هر علّتی تلف شده و از حیواناتی باشد که معمولاً جهت سواری و حمل بار استفاده میشود، نسبت به خارج کردن آن از شهر یا روستا و فروش آن در مکان دیگر تکلیفی نیست؛ ولی در مواردی که سوزاندن آن لازم است، در صورتی که جسد حیوان موجود است، باید سوزانده شود.
در هر حال، فردی که با حیوان نزدیکی کرده، شرعاً ضامن قیمت آن برای مالکش میباشد،[۱۲۵] هرچند نتواند به وظایفی که ذکر شد عمل نماید.
ج۲، مسئله ۱۳۸۳. اگر انسان با حیوانی مثل گوسفند که معمولاً برای گوشتش مورد استفاده قرار میگیرد نزدیکی کند و آن حیوان در بین حیوانات دیگر مشتبه شود، طوری که معلوم نباشد با کدامیک از آنها نزدیکی شده؛ در این مورد باید به قید قرعه، یکی از آنها خارج شود و احکام مذکور در مورد آن جاری شود.[۱۲۶]
حکم خوردن صید حرم مکّه و آنچه ملحق به آن است
ج۲، مسئله ۱۳۸۴. خوردن از صیدی که در حرم مکّه – توسط «مُحرم» یا «غیر مُحرم» – صید شده، برای مُحرم و غیر مُحرم حرام است؛
همین طور، خورن از صید برای مُحرم جایز نیست، هرچند کسی که مُحرم نیست حیوان را در «حِلّ» (خارج از حرم مکّه) صید کرده باشد؛ بلکه خوردن از حیوانی که توسط مُحرم در «حِلّ» (خارج از حرم مکّه) صید شده، برای فرد غیر مُحرم، بنابر احتیاط واجب جایز نیست.
شایان ذکر است، منظور از «صید»، حیوانات وحشی[۱۲۷] خشکری و حیواناتی که هم در خشکی و هم در آب زندگی میکنند،[۱۲۸] میباشد و این حکم شامل حیواناتی که فقط آبزی هستند – مانند ماهی – نمیشود.
[۲] . «میگو» که در زبان عربی «إربیان» یا «روبیان» و به انگلیسی «Shrimp» نامیده میشود.
[۳] . «شاه میگو» که در زبان عربی «أمّ الروبیان» و به انگلیسی «Lobster» نامیده میشود، عرفاً از خانوادۀ خرچنگها است و خوردن آن حرام میباشد. بنابراین، خوردن انواع مختلف خرچنگِ پهن (گِرد)، خرچنگ دراز دریایی (شاه میگوی آب شور) و خرچنگ دراز آب شیرین (شاه میگوی آب شیرین) حرام میباشد.
[۴] . شبه پولکها یا پولکهای میکروسکپی (Placiod scales) که بدن بسیاری از ماهیان غضروفی مانند کوسه ماهیها، سفره ماهیهارا پوشانده، عرفاً پولک محسوب نمیشوند
[۵] . مارماهی زرد، مارماهی پوزه کند، مارماهی تیز دندان.
[۶] . بادکنک ماهی صاف، بادکنک ماهی زیتونی، بادکنک ماهی قهوهای.
[۷] . اسبله، گربه ماهی خاکی، گربه ماهی بزرگ.
[۸] . پوی دُم پَری، پوی پلنگی، پوی گزنده، پوی دوخار، پوی چهار گوش.
[۹] . رامک خالدار، رامک خط کمانی، رامک مخطّط.
[۱۰] . کوسه ماهی درنده، کوسه چاک لب، کوسه باله سیاه، کوسه چانه سفید، کوسه ببری، کوسه نوک تیز، کوسه دراز دم، کوسه سر چکشی، کوسه گورخری، کوسه قلاّب دندان، کوسه ارّهای
[۱۱] . گربه کوسه لکّهدار، گربه کوسه عربی.
[۱۲] . سپر ماهی برقی ایرانی، سپر ماهی دو پوزه.
[۱۳] . همان طور که بیان شد شبه پولکها یا پلاکوئیدها، عرفاً «پولک و فلس» محسوب نمیشوند.
[۱۴] . شایان ذکر است، پرندگان دریایی، حکم سایر پرندگان را دارند که احکام آن در بخش «پرندگان» ذکر میگردد.
[۱۵] . شایان ذکر است، احکام کامل صید ماهی و میگو در مسائل «۱۳۲۲ تا ۱۳۲۸» ذکر شد.
[۱۶] . اسامی مذکور از الفقه للمغتربین و استفتائات معظّم له و اطلس فقهی ماهیان ایران، مؤسّسۀ موضوعشناسی قم و مشورت با جمعی از اهل خبره و فنّ انتخاب شده است. به جهت رعایت اختصار، در اکثر موارد (غیر از خانواده تون ماهیان) اسامی ماهیان حلال در پاورقی ذکر شده و در متن، بسنده به نام خانوادۀ ماهیان شده است.
[۱۷] . به پولک، «فَلْس» نیز گفته میشود.
[۱۸] . دارای فلسهای شانهای.
[۱۹] . پولکهای این ماهی ظریف و سست هستند و در زمان صید با تماس با دست، تور و مانند آن میریزند.
[۲۰] . زرد باله نیز نامیده میشود.
[۲۱] . دارای فلسهای دایرهای در ناحیۀ سینه.
[۲۲] . معروف به زُبیدی، دارای فلسهای دایرهای.
[۲۳] . (سرخو معمولی، سرخو کج پولک، سرخو چشم درشت، سرخو خونی، سرخو پنج خط، سرخو هشت خط، سرخو مخطّط زرد، سرخو زرد خال سیاه، سرخو بنگالی، سرخو قهوای، سرخو حرّا، سرخو مالاباری) دارای فلس شانهای.
[۲۴] . (سنگسر معمولی، سنگسر مُخطّط، سنگسر شش خط، سنگسر چهار لکه، خنّو زرد باله، خنّو گوش قرمز، خنّو لیمویی، خنّو خال سیاه، خنّو خاکستری) دارای فلسهای شانهای.
[۲۵] . (کپور معمولی، کپور سر گنده، کپور نقرهای {فیتو فاگ}، کپور علفخوار {آمور}، ماهی سفید دریای خزر، ماهی سفید رودخانهای {عروس ماهی}، ماش ماهی) دارای فلسهای دایرهای.
[۲۶] . (کفال خاکستری، کفال طلایی، کفال پوزه باریک، بیاح) دارای فلسهای دایرهای.
[۲۷] . (شوریده، شبه شوریده چشم درشت، میش ماهی، میش ماهی منقوط، مُشکو سیاه، مُشکو لکّهدار) دارای فلسهای دایرهای.
[۲۸] . (هامور معمولی، هامور سیاه، هامور لکّه زیتونی منقوط، هامور منقوط قهوهای، هامور پنج نواری، هامور مالاباری، هامور خاکی، هامور خط شکسته، هامور خال نارنجی) دارای فلسهای شانهای.
[۲۹] . (گیش دهان سفید، گیش بال افشان، گیش طلایی، گیش زرد خط، گیش خال سفید، گیش درخشان، گیش دراز باله، گیش باله سیاه، گیش گوش سیاه، گیش چشم درشت، گیش شکم شیاری، گیش بزرگ، گیش پهن، گیش ریز، گیش میگویی، حلوا سیاه) دارای فلسهای دایرهای.
[۳۰] . (شانک دو نواری، شانک زرد باله، سیم دندان نما، کوپَر، صُبیتی) دارای فلسهای شانهای.
[۳۱] . (شِهری معمولی، شهری گوش قرمز، شهری دراز صورت قهوه ای، شهری دم زرد) دارای فلسهای شانهای.
[۳۲] . اردک ماهی، دارای فلسهای دایرهای.
[۳۳] . (شگ ماهی دریای خزر، شگ ماهی چشم درشت، شگ ماهی مهاجر، کیلکای معمولی، کیلکای چشم درشت) دارای فلسهای دایرهای
[۳۴] . (صُبور، ساردین پهلو طلایی، ساردین دم سیاه، ساردین رنگین کمان، ساردین روغنی، شمسک بزرگ، شمسک کوچک، گواف رشته دار، گواف کوچک) دارای فلسهای دایرهای.
[۳۵] . (پنج زاری کج پوزه، پنج زاری بزرگ، پنج زاری باله نارنجی، پنج زاری مزیّن، پنج زاری خال پشت) دارای فلسهای دایرهای.
[۳۶] . (ماهی آزاد، ماهی آزاد دریای خزر، قزل آلا یا قزل خال قرمز، قزل رنگین کمان و… ) دارای فلسهای دایرهای
[۳۷] . ماهی تیلاپیا (Tila pia) از گروه سوف ماهیان خانوادۀ سیکلیدها بوده و دارای فلسهای شانهای میباشد.
[۳۸] . البتّه، اگر میزبان مذکور معلوم باشد ماهی را از مسلمان دیگری تهیّه کرده که ماهی بدون پولک را حلال میداند، حکم آن در مسألۀ «۱۳۳۶» ذکر میشود
[۳۹] . مانند اینکه کنسرو ماهی، استیک ماهی یا ماهی طبخ شده را برای خوردن بفروشد یا آن را برای خوردن مقابل انسان قرار د
[۴۰] . فرق ندارد مسلمان مذکور مجتهد باشد یا از کسی تقلید کند که این گونه ماهیها را حلال میداند
[۴۱] . اگر انسان ماهی را از بازار مسلمانان سایر مذاهب (غیر شیعه) که قائل به حلّیّت ماهی بدون پولک هستند تهیّه نماید، حکم مذکور جاری است. بنابراین، حکم به تذکیه و حلال بودن ماهیای که پولکدار بودن آن مشکوک است، محلّ اشکال خواهد بود
[۴۲] . شایان ذکر است، حکم مذکور در این مسأله به مناسبت نشانههای تذکیه در مسألۀ «۱۲۴۵» نیز اشاره شد
[۴۳] . با خریدن یا غیر آن.
[۴۴] . مواردی نیز که حکم به تذکیه و حلال بودن ماهی و بالتبع، تخم و خاویار آن محلّ اشکال است، در ضمن مسائل «۱۳۳۵ و ۱۳۳۶» ذکر شد
[۴۵] . همۀ اقسام سگ، خوک، گربه.
[۴۶] . به زبان عربی «سِباع» نامیده میشود.
[۴۷] . همچنین، گراز یا خوک وحشی حرام گوشت است.
[۴۸] . در قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) مواردی ذکر شده که خداوند متعال افراد و گروههایی از مردم را که نافرمانی و سرپیچی از دستورات الهی نمودند به جهت عقوبت، مسخ نموده و شکل ظاهری آنان را به اشکال حیوانات در آورد. معروفترین موارد مسخ داستان «اصحاب سبت» آیات ۱۶۳ تا ۱۶۶ سورۀ مبارکۀ اعراف و آیات ۶۵ و ۶۶ سورۀ مبارکۀ بقره است. آنان گروهی از بنی اسرائیل بودند که به خاطر نافرمانی خداوند متعال و صید ممنوع ماهی در روز شنبه، به عذاب الهی گرفتار شده و به امر پرودگار به صورت بوزینه در آمدند. همین طور، نقل شده افرادی که مسخ گردیدند هلاک شدند و از آنان نسلی باقی نماند و حیواناتی که اکنون به شکل انسانهای مسخ شده مشاهده میشود، فقط شبیه آنان هستند نه آنکه از نسل آنان باشند. حکمت حرمت گوشت حیوانات مذکور که هم شکل انسانهای مسخ شدهاند و آنها را «حیوانات مسوخ» یا «حیوانات مسخ شده» مینامند، ممکن است به سبب مضرّات گوشت آنها و نیز به جهت یادآوری، تعظیم و بزرگداشت عقوبت الهی باشد تا مردم عذاب الهی را در ارتکاب گناهان سبک نشمارند و فراموش نکنند. در این مورد به علل الشرایع، ج۲، باب۲۳۷، ص۴۸۳ تا ۴۸۵ مراجعه شود
[۴۹] .نوعی مارمولک است؛برخی آن را ماهی شنزار ( سَمَکة الرمال ) ، ماهی سمنقور یا سقنقور می نامند، ولی این حیوان ماهی نیست و خزنده محسوب می شود.
[۵۰] .همچنین ،بُزون قره، تشی یا سیخور حرام است.
[۵۱] . منظور، چنگالهایی است که در این نوع پرندگان مشاهده میشود، چه مانند عقاب دارای پنجههای قوی و نیرومند برای گرفتن شکار و طعمه و کشتن آن باشد و چه مانند لاشخور پنجههای آن ضعیف بوده و نتواند شکار و طعمه را از زمین گرفته و بلند نماید
[۵۲] . اسامی مذکور از منهاج الصالحین و استفتائات معظّم له و نیز اطلس فقهی پرندگان ایران، مؤسّسۀ موضوع شناسی قم و مشورت با جمعی از اهل خبره و فنّ انتخاب شده است. به جهت رعایت اختصار، «اسامی پرندگان حلال» در پاورقی ذکر شده و در متن بسنده به نام راسته و خانوادۀ پرندگان شده است.
[۵۳] . الف. کبوتر معمولی، کبوتر چاهی (کبوتر کوهی)؛ ب. قمری معمولی، قمری خانگی، قمری خاوری، قمری ناماکوا؛ ج. یا کریم، یا کریم پشت سرخ؛ د. فاخته، فاخته خاوری، فاخته جنگلی.
[۵۴] . کوکوی معمولی، کوکوی خالدار، کوکوی تاجدار، کوکوی آسیایی، کوکوی شرقی.
[۵۵] . باقرقره دم دراز، باقرقره خالدار، باقرقره راه راه، باقرقره گندمی، باقرقره شکم سفید، باقرقره شکم بلوطی، کوکر شکم سیاه.
[۵۶] . الف. مرغابی سر سبز، اردک سیاه کاکل، اردک سر سفید، اردک سرحنایی، اردک نوک پهن، اردک مرمری، اردک تاجدار، اردک چشم طلایی، اردک دم دراز، اردک سیاه، اردک سیاه مخملی، اردک سر سیاه، اردک بلوطی، اردک اردهای، اردک پیسه (تَنجه)، اردک ماهیخوار معمولی، اردک ماهیخوار کاکلی، اردک ماهیخوار سفید، اردک فیلوش، آنقوت، گیلار؛
ب. خوتکای هندی، خوتکای کاکلی، خوتکای ابرو سفید؛
ج. غاز، غاز سفید چهره، غاز پیشانی سفید، غاز پا زرد، غاز گردن سیاه، غاز خاکستری، عروس غاز؛
د. قو، قوی فریادکش، قوی گنگ، قوی تندرا.
[۵۷] . شتر مرغ گردن قرمز، شتر مرغ گردن آبی، شتر مرغ گردن سیاه و…
[۵۸] . درنای معمولی، درنای سفید.
[۵۹] . هوبره (حُباریٰ)، میش مرغ، زنگوله بال.
[۶۰] . یِلوه حنایی، یلوه خالدار، یلوه نوک سبز، یلوه آبی، یلوه کوچک.
[۶۱] . سبز قبا (شَقِرّاق)، سبز قبای هندی.
[۶۲] . هدهد (شانه به سر).
[۶۳] . زنبورخوار معمولی، زنبورخوار کوچک، زنبورخوار گلو خرمایی.
[۶۴] . ماهی خورک کوچک، ماهی خورک سینه سفید، ماهی خورک ابلق.
[۶۵] . طوطی طوق صورتی، شاه طوطی، کاسکو (این پرنده، درنده محسوب نشده و چنگال پرندگان شکاری با توضیحی که در مسألۀ «۱۳۵۱» بیان شد را ندارد و به هنگام پرواز، بال زدن آن بیشتر از صاف نگه داشتن بالها است و دارای چینهدان نیز میباشد). «مرغ عشق» نیز، از خانوادۀ طوطیها محسوب میشود.
[۶۶] . چلچله، چلچله دمگاه سفید، چلچله دمگاه حنایی، چلچله گلو قهوهای و…
[۶۷] . الف. سهره معمولی، سهره زرد، سهره دمگاه زرد، سهره دمگاه سفید، سهره سبز، سهره صورتی، سهره بال سرخ، سهره پیشانی سرخ، سهره سینه سرخ، سهره گُلی، سهره خاکی، سهره سیاه، سهره سر سیاه، سهره نوک بزرگ، سهره نوک قیچی.
ب. قناری(انواع قناری زرد، قرمز، سبز، خاکستری، قهوهای و…)؛
ج. فنچ (فنچ راه راه، نواری، بلوطی، بنگالی، چاشنی، جاوه، مونیای سر سفید، مونیای ملوکان، مونیای سه رنگ و…).
[۶۸] . بلبل هزار دستان، بلبل زیر دم سرخ، بلبل خرما (بلبل گوش سفید)، بلبل خالدار و…
[۶۹] . الف. دم جنبانک ابلق، دم جنبانک خاکستری، دم جنبانک زرد، دم جنبانک سر زرد؛ ب. پیپت گلو سرخ، پیپت شکم نخودی، پیپت پشت زیتونی، پیپت پا دراز، پیپت نوک دراز، پیپت خاکی و…
[۷۰] . البکایی معروف به نَمْنَمه.
[۷۱] . صعوه کوهی، صعوه ابرو سفید، صعوه گلو سیاه، صعوه جنگلی.
[۷۲] . زرد پره (معمولی)، زرد پره گلو سیاه، زرد پره سر سیاه، زرد پره سر خاکستری، زرد پره سر سفید، زرد پره سر سرخ، زرد پره سر زیتونی، زرد پره سر آبی، زرد پره زرد، زرد پره سینه زرد، زرد پره لیمویی، پره گونه سفید، زرد پره رخ زرد، زرد پره راه راه، زرد پره حنایی و…
[۷۳] . الف. توکای بال سرخ، توکای سیاه، توکای گلو سیاه، توکای پشت بلوطی، توکای طوقی، توکای بزرگ.
ب. چک معمولی، چک ابلق، چک بوتهای؛
ج. چکچک سیاه سر سفید، چکچک سیاه شکم سفید، چکچک دم سفید، چکچک پشت سفید، چکچک دم سرخ، چکچک ابلق، چکچک گوش سیاه، چکچک پشت بلوطی و…؛
د. دم سرخ معمولی، دم سرخ سیاه، دم سرخ پشت بلوطی، دم سرخ کوهی، سینه سرخ، دم چتری، گلو آبی.
ه. طرقه بنفش، طرقه آبی آواز خوان، طرقه کوهی.
[۷۴] . کمر کولی بزرگ، کمر کولی کوچک، کمر کولی جنگلی.
[۷۵] . سار، سار صورتی، مینا (مرغ مینا).
[۷۶] . چرخ ریسک فیروزهای، چرخ ریسک سر آبی، چرخ ریسک سر سیاه، چرخ ریسک پس سر سفید، چرخ رسیک پشت بلوطی، جرخ ریسک دم دراز، چرخ ریسک تورانی و…
[۷۷] . گنجشک خانگی، گنجشک گلو زرد، گنجشک سینه سیاه، گنجشک خاکی، گنجشک برفی و…
[۷۸] . لیکو (معمولی)، لیکو تالابی (لیکو خوزی).
[۷۹] . مگسگیر سینه سرخ، مگسگیر طوق سفید، مگسگیر راه راه، مگسگیر ابلق باختری.
[۸۰] . سسک سینه خالدار، سسک ابرو سفید، سسک ابرو زرد، سسک سر سیاه، سسک چشم سفید، سسک گلو سفید، سسک سبز، سسک درختی زیتونی، سسک راه راه، سسک شکیل (دم دراز)، سسک دم پهن، سسک دم چتری، سسک جنبان، سسک ساوی (خوش صدا)، سسک تالابی پر سر و صدا.
[۸۱] . چکاوک بال سفید، چکاوک سیاه، چکاوک شکم سیاه، چکاوک سر دم سیاه، چکاوک پنجه کوتاه، چکاوک شاخدار، چکاوک کاکلی، چکاوک آسمانی، چکاوک طوقی، چکاوک هدهدی و…
[۸۲] . سنگ چشم پشت سرخ، سنگ چشم دم سرخ، سنگ چشم پیشانی سفید، سنگ چشم خاکستری، سنگ چشم سر حنایی، سنگ چشم دم دراز، سنگ چشم پشت بلوطی، سنگ چشم تورانی و…
[۸۳] . بلدرچین، بوقلمون، مرغ و خروس، کبک، دُرّاج، تیهو، قرقاول، طاووس.
[۸۴] . طاووس پرندهای است که چنگال پرندگان شکاری را ندارد و هنگام پرواز بیشتر بال میزند و کمتر بال خود را صاف نگه میدارد و دارای چینهدان و سنگدان و خار پشت پا است.
[۸۵] . چنین پرندگانی، درنده و دارای چنگال میباشند.
[۸۶] . بنابراین، پرندهای که بالهای خود را هنگام پرواز بیشتر صاف نگه میدارد حرام گوشت است، هرچند دارای چینهدان یا سنگدان یا خار پشت پا باشد.
[۸۷] . به عنوان مثال، اگر فرد نمیداند «شاه طوطی» یا «طوطی طوق صورتی» یا «مرغ عشق» حلال گوشت است یا حرام گوشت، چنانچه مشاهده میکند این پرنده هنگام پرواز بیشتر بال میزند و کمتر بال خود را صاف نگه میدارد، حکم به حلال گوشت بودن آن میشود و اگر اطلاعی از کیفیّت پرواز این پرنده ندارد، چنانچه میبیند چینهدان – مثلاً – دارد، حلال گوشت محسوب میشود.
[۸۸] . منظور از سه نشانه، چینهدان، سنگدان، خار پشت پا است.
[۸۹] . خوردن زالو و کرم ابریشم حرام است.
[۹۰] . سرگین، پشکل، تَپاله، پِهِن، غائط، مدفوع؛ در زبان عربی «رَوْث» نامیده میشود. حکم خوردن ادرار (بول)، در مسألۀ «۱۳۶۵» ذکر میشود.
[۹۱] . از آنها تعبیر به غدد یا عقدهها یا گرههای لنفاوی (Lymph nodes) نیز شده است. عقدههای لنفاوی، معمولاً ساختاری گرد تا بیضی شکل دارند که در مناطق مختلف حیوان قرار دارند و اندازۀ آنها با هم متفاوت است. فعالیّت اصلی این عقدهها، تصفیۀ لنف و حذف باکتریهاست، این عقدهها نقش صافی را در بدن ایفا میکنند. به عنوان نمونه، مهمترین عقدههای لنفاوی در گاو عبارت هستند از «عقدههای لنفاوی فکّی، بنا گوشی، پشت حلقی، پیش کتفی یا گردنی سطحی، خاصرهای، پیش رانی یا زیر خاصرهای، پس زانویی یا رُکبی».
[۹۲] . از آن تعبیر به «نخود مغز»، «خرزة الدماغ»، «غدّه هیپوفیز» (Hypophysis) شده است.
[۹۳] . دو رباط (دو بافت رشتهای متراکم) و زرد رنگ که از گردن آغاز شده و در دو طرف ستون فقرات ادامه دارد، آن را «پی گردن» یا «عِلْباوان»نیز مینامند.
[۹۴] . عنبیّه یا تیتک بخش رنگ دانهدار چشم است که در میانۀ آن مردمک (Pupil) قرار دارد، مردمک ورودی مسیر نور به داخل چشم است، در بسیاری از حیوانات اندازۀ مردمک توسط ماهیچههای موجود در عنبیه با توجّه به شدّت و ضعف نور تنگ و گشاد میشود؛ عنبیّه و نیز صلبیّه (سفیدی چشم که بخش اعظم کره چشم را در بر گرفته است و همانند یک دیواره از اجزای درونی چشم محافظت میکند) از اجزای حرام حیوان محسوب نمیشوند.
[۹۵] . مثلاً مردمک چشم بز به شکل مستطیل افقی با گوشههای محدّب است.
[۹۶] . «مشیمه» یا «بچّهدان»، کیسهای نازک امّا سفت و غشایی است در رحم حیوان که بچّۀ حیوان (جنین) در داخل آن در «مایع آمنیوتیک» قرار داشته و رشد میکند، این کیسه را «کیسۀ آب» یا «کیسه آمنیوتیک» (Amniotic sac) مینامنــد، که در هنگــام ولادت با بچّــه از شکــم خارج مىشــود؛ کیســۀ مذکور از دو غشاء و پرده به نام «آمنیون» (Amnion) و «کریون» (Chorion) تشکیل میشود، غشای درونی آمنیون با مایع آمنیوتیک پر شده و جنین در آن شناور است و کریون، بیرونیترین غشای دور جنین در رحم محسوب میشود
[۹۷] . محلّ اجتماع بول، پیشابدان.
[۹۸] . چه پرندگان خشکزی و چه آبزی.
[۹۹] . خوردن فضلۀ حیوانات چه حرام گوشت و چه حلال گوشت جایز نیست (این حکم در مورد ماهیان حلال گوشت و ملخ بنابر احتیاط واجب است)؛ مگر موارد استثنایی که در مسائل «۱۳۲۹ و ۱۳۳۹ و ۱۳۶۲» ذکر شد
[۱۰۰] . شایان ذکر است، در صورتی که خوردن این موارد ضرر شدید (ضرر فوقالعاده و مهمّ) برای شخص داشته باشد، از این جهت خوردن آنها حرام میشود
[۱۰۱] . که از آن، تعبیر به «آذان الفؤاد» یا «آذان القلب» شده است.
[۱۰۲] . که از آن، تعبیر به «عروق» شده است.
[۱۰۳] . که از آن، تعبیر به «اوداج» شده است.
[۱۰۴] . هرچند مردار آنها پاک باشد.
[۱۰۵] . مانند استخوان، شاخ، ناخن.
[۱۰۶] . البتّه چنانچه ظاهر تخم پرنده با رطوبت سرایت کننده با بدن حیوان مرده برخورد کرده، نجس است و با آب کشیدن پاک میشود و نیز نسبت به پنیرمایه، چنانچه ثابت نشود که مایع است، باید ظاهر آن را که با بدن حیوان مرده برخورد کرده بشویند. این حکم در جلد اول، مسائل «۱۰۸ و ۱۰۹» نیز ذکر شد
[۱۰۷] . مانند اینکه فرد، غذایی را که از گوشت خوک تهیه شده مقابل مهمان مسیحی برای خوردن قرار دهد یا کارگری که در رستوران یک کشور غربی مشغول کار است آن را در اختیار کفّاری که به برای صرف غذا به رستوران مراجعه میکنند، قرار دهد.
[۱۰۸] . امّا اگر فرد بداند که گوشت مذکور، مربوط به حیوان معیّنی مانند خرگوش یا زرّافه یا پنگوئن یا کانگرو است، ولی از حکم شرعی آن حیوان اطلاع نداشته باشد (شبهۀ حکمی)، نمیتواند بنابر حلال بودن آن بگذارد و برای اطلاع از حکم آن باید از مجتهد جامع الشرایط تقلید نماید. فقیه اعلم، ادلّۀ مربوط به حرمت یا حلّیّت آن حیوان را بررسی مینماید و چنانچه دلیل عام یا خاصّی بر حرمت وجود داشته باشد، حکم به حرام بودن آن حیوان مینماید و در موردی که هیچ دلیل عام یا خاصّی بر حرمت حیوان مذکور یافت نشود، أصالة الحلّ جاری کرده و حکم به حلال بودن آن حیوان مینماید.
[۱۰۹] . توضیح این مطلب، در مسائل «۱۲۴۵» و «۱۲۴۹» ذکر شد.
[۱۱۰] . ژلاتین مادّهای جامد، نیمه شفاف، غالباً بیرنگ، تُرد و بیمزه (به صورت ورق، پودر و مانند آن) است که معمولاً از «کُلاژن» درون پوست و غضروف و استخوان جانوران مانند گاو، خوک، ماهی به دست میآید و گاهی نیز این فرآورده، از برخی جلبکها و اجزای گیاهان تهیه میشود.
این ماده، معمولاً به عنوان عامل ژله کننده در صنایع غذایی (مانند انواع مختلف ژلهها، مارمالادها، پاستیلها، بستنیها، خامهها و برخی آبنباتها و شیرینیها)، صنعتی (مانند داروسازی، عکّاسی، ساخت مُهر، گلولههای پینتبال و لوازم آرایشی و بهداشتی) و غیر آن به کار میرود. بنابراین، ژلاتین را (در مصارف خوراکی) میتوان از منابع حلال یا حرام تهیّه کرد و حلال بودن ژلاتین بستگی به ماهیّت مواد خام مورد استفاده برای تولید آن دارد.
[۱۱۱] . شایان ذکر است، در موردی که ثابت شدن تذکیه «محلّ اشکال» است، حکم به حلال بودن ژلاتین مذکور نیز محلّ اشکال میباشد، مانند آنچه در مسائل «۱۲۴۵ و ۱۲۴۹» ذکر شد.
[۱۱۲] . معنای استحاله در جلد اول، مسألۀ «۲۰۹» ذکر شد.
[۱۱۳] . شایان ذکر است، در موارد «اضطرار و انحصار درمان»، خوردن فرآوردۀ ژلاتینی که از اجزای مردار غیر نجس العین تهیه شده، بر فرآوردهای که از اجزای مردار نجس العین – مثل خوک – تهیه شده، مقدّم است.
[۱۱۴] . معنای استحاله در جلد اول، مسألۀ «۲۰۹»ذکر شد.
[۱۱۵] . این حکم اختصاص به مدفوع انسان دارد و شامل مدفوع حیوانات نمیشود. همچنین، ادرار و خون و سایر نجاسات، این حکم را ندارد. بنابراین، حیوان حلال گوشت با خوردن سایر نجاسات – غیر مدفوع انسان – حرام گوشت نمیشود.
[۱۱۶] . حیوان مذکور، «جلّال» نامیده میشود.
[۱۱۷] . حکم عرق بدن چنین حیوانی در جلد اوّل، مسألۀ «۱۳۵» ذکر شد.
[۱۱۸] . امّا اگر حیوان برای مدّت کوتاهی مثلاً یک شبانهروز، از مدفوع انسان بخورد حرام گوشت نمیشود.
[۱۱۹] . حکم ادار و مدفوع آن نیز در جلد اوّل، مسألۀ «۱۰۲» بیان شد.
[۱۲۰] . شایان ذکر است اگر آشامیدن شیر توسط حیوان به گونهای باشد که عنوان «رضاع» محقّق نشود، حکم مذکور شاملش نمیشود و نیز شیر خوردن از سگ و حیوانات این حکم را ندارد. همین طور، این حکم شامل حیوانات بعد از علفخوار شدن و پایان دورۀ شیرخوارگی آنها نمیگردد.
[۱۲۱] . این حکم، شامل موردی که زن با حیوان نر – العیاذ باللّه – نزدیکی کرده نمیشود.
[۱۲۲] . ذبح حیوان در صورت امکان بر سایر شیوههای از بین بردن آن مثل سمّ دادن و غیر آن مقدّم است؛ ولی لازم نیست شرایط تذکیۀ شرعی رعایت شود.
[۱۲۳] . معمولاً حیوان از «اشیای قیمی» محسوب میشود که توضیح آن در صفحۀ «۳۵۷»، پاورقی «۱» بیان شد و حکم مذکور در این مسأله و مسائل بعد بر این اساس مرقوم شده است و امّا فرد در «اشیای مثلی» که توضیح آن در مسألۀ «۳۵۷»، پاورقی «۲» بیان شد، «مثل» را ضامن است.
[۱۲۴] . این حکم، بنابر احتیاط واجب در مورد نسل او که نطفۀ آن بعد از نزدیکی منعقد شده نیز جاری است و برای رعایت احتیاط، لازم است از بین بردن نسل حیوان مذکور با اذن مالک آن باشد؛ البتّه، مکلّف میتواند در این مورد به مجتهد دیگر با رعایت الأعلم فالأعلم مراجعه نماید.
[۱۲۵] . منظور، قیمت زمان نزدیکی با حیوان است و چنانچه ارزش پول و نقد رایج تا هنگام پرداخت مبلغ مذکور به صاحب حیوان کاهش یافته باشد، لازم است مقدار کاهش یافته نیز پرداخته شود، مشابه آنچه در مورد اشیای قیمی در جلد سوّم، فصل «غصب»، مسألۀ «۱۵۱۸» ذکر میشود.
[۱۲۶] . مثلاً اگر گلهای مشتمل بر ۲۰ گوسفند باشد و با یکی از آنها نزدیکی شده و قابل تشخیص نبوده و نسبت احتمال نیز در مورد آنان مساوی باشد، گله را نصف میکنند، قرعه به اسم هر نصفی که در آمد، آن نصف را دوباره نصف میکنند و قرعه میزنند، قرعه به اسم هر نصف درآمد باز همان را نصف کرده و قرعه میزنند و همچنین تا حیوان نزدیکی شده با قرعه معیّن شود و این حکم، در مورد سایر چهارپایانی که در مسألۀ «۱۳۷۹» ذکر شد نیز میشود.
[۱۲۷] . تعریف حیوان وحشی، در مسألۀ «۱۲۹۳» ذکر شد.
[۱۲۸] . حیوانات وحشی دوزیست.