[۱۲۴۷] [۱۲۴۸] [۱۲۴۹] [۱۲۵۰] [۱۲۵۱] [۱۲۵۲] [۱۲۵۳] [۱۲۵۴] [۱۲۵۵] [۱۲۵۶] [۱۲۵۷] [۱۲۵۸] [۱۲۵۹] [۱۲۶۰] [۱۲۶۱] [۱۲۶۲] [۱۲۶۳] [۱۲۶۴] [۱۲۶۵] [۱۲۶۶] [۱۲۶۷] [۱۲۶۸]
ارث زن و شوهر
مقدار سهم الارث زن و شوهر
ج۴، مسئله ۱۲۴۷ . اگر زنى – که عقد دائم شوهرش بوده – بمیرد و فرزند نداشته باشد، یک دوم از اصل اموالش[۱] سهم الارث شوهرش بوده و باقیماندۀ اموالش به سایر ورثه ارث میرسد؛[۲]
امّا چنانچه زن از آن شوهر یا غیر او فرزند داشته باشد،[۳] یک چهارم از اصل اموالش سهم الارث شوهرش بوده و باقیماندۀ اموالش ارث سایر ورثه خواهد بود.
ج۴، مسئله ۱۲۴۸ . اگر مردى بمیرد و فرزند نداشته باشد،یک چهارم از اصل اموالش سهم الارث زوجهاش – که عقد دائم وی بوده – میباشد[۴] و باقیماندۀ اموالش به سایر ورثۀ میرسد؛[۵]
امّا چنانچه مرد از آن زوجهاش یا از زن دیگر فرزند داشته باشد،[۶] یک هشتم از اصل اموالش سهم الارث زوجهاش بوده[۷] و باقیماندۀ اموالش، سهم سایر ورثه خواهد بود.
ج۴، مسئله ۱۲۴۹ . اگر میّت بیش از یک زوجه – که عقد دائم وی بوده – داشته باشد، سهم الارث زوجه که در مسألۀ قبل بیان گردید، بهطور مساوى بین همسران او تقسیم میشود، هرچند شوهر با همه یا بعضی از آنان، نزدیکى نکرده باشد و هر کدام از آنان سهم اختصاصی جداگانهای ندارد.
ارث در ازدواج موقّت
ج۴، مسئله ۱۲۵۰ . زن و شوهر در ازدواج موقّت، از یکدیگر ارث نمىبرند؛ البتّه اگر ضمن عقد ازدواج موقّت، ارث بردن هر دو یا یکی از آنان را شرط نمایند، صحّت این شرط محلّ اشکال است و مراعات مقتضاى احتیاط در این مورد ترک نشود. بنابراین، بنابر احتیاط واجب بین هر یک از آن دو و سایر ورثۀ متوفّی، مصالحه صورت گیرد.
نوع اموالی که زن و شوهر از یکدیگر ارث میبرند و کیفیّت آن
ج۴، مسئله ۱۲۵۱ . شوهر از همۀ اموال همسرش – اموال منقول و غیر منقول، زمین و غیر زمین – ارث میبرد.
ج۴، مسئله ۱۲۵۲ . ارث بردن زوجه از اموال شوهرش به شرح ذیل است:
الف. زوجه از زمین ملکی ارث نمیبرد، نه از خود زمین و نه از قیمت آن و فرقی بین زمین خانه، زمین باغ، زمین زراعت و غیر آن نیست؛ همین طور زوجه از زمین مَوات، چه قبل از احیای آن و چه بعد از احیاء، ارث نمیبرد.
ب. زوجه از خودِ بناء و ساختمان و نیز درختان کاشته شده[۸] و اشیایی از این قبیل که معمولاً نقل و انتقال داده نمیشوند، ارث نمیبرد؛ ولی از قیمت آنها ارث مىبرد.
بنابراین، وی در عین موارد مذکور سهمی ندارد و فقط از مالیّت آنها سهم میبرد و با ورثه شریک است[۹] و اگر ورثه، سهم الارث زوجه را از قیمت آن اشیاء به صورت نقدی به وی بپردازند، باید قبول کند؛
البتّه، سایر ورثه میتوانند در صورت تمایل، سهم الارث زوجه را از عین آن اموال بدهند و در این صورت، زوجه مانند سایر ورثه در آن اموال شریک میشود و حقّ مطالبۀ قیمت ندارد و اگر پس از آن، ورثه پشیمان شده و بخواهند قیمت آن اموال را به زوجه بدهند، بر وی واجب نیست قبول کند.
ج. زوجه نسبت به پول و وجوه نقدی،[۱۰] سکّۀ طلا، اثاث منزل، کتاب، ماشین، موبایل، تبلت، رایانه و سایر اموال غیر از موارد فوق در قسمت «الف» و «ب»، مانند ورثۀ دیگر محسوب شده و به مقدار سهم الارث خویش، با آنان شریک میباشد[۱۱] و ورثه نمىتوانند او را مجبور به قبول قیمت آنها نمایند و تفصیل حکم در مسائل آینده بیان میشود.[۱۲]
ج۴، مسئله ۱۲۵۳ . زوجه از حقّى که مربوط به زمین است – نه از خود زمین – ارث مىبرد. بنابراین، زوجه از «حقّ تحجیر» نسبت به زمین مَواتی که قبل از آباد شدن، اطراف آن سنگچینی یا علامتگذاری شده ارث میبرد.[۱۳]
همین طور، زوجه از «سرقفلى مغازه و اماکن تجاری»[۱۴] و «حقّ تقدیمی» یا «حقّ پذیره»[۱۵] زمینهاى وقفی و سایر حقوق قابل نقل و انتقال مانند «حقّ آب» مربوط به چاه و قنات و «حقّ انشعاب آب»، ارث مىبرد.
ج۴، مسئله ۱۲۵۴ . ملاک در تشخیص «اشیای غیر منقول» که زوجه فقط از قیمت آنها ارث میبرد[۱۶] و نیز «اشیای منقول» که زوجه از عین آنها ارث میبرد،[۱۷] عرف میباشد.
بنابراین، زوجه نسبت به اشیایی که عرفاً جزء بناء و ساختمان محسوب میگردد و معمولاً در خرید و فروش همراه خانه معامله مىشود – مانند کنتور آب، برق و گاز، لولهکشی ساختمان – از قیمت آنها ارث میبرد و نسبــت به اثاث منزل – مانند فرش، ظروف، مبل، یخچال و بخاری – در عین آنها با سایر ورثه شریک میباشد.
همین طور، حیوانات – مانند گوسفند، گاو، شتر، اسب – و وسائل نقلیه – مانند دوچرخه، موتور، ماشین – و نیز برخی از وسایل و تجهیزاتی که در زراعت و کشاورزی استفاده میشود – مانند تراکتور، تیلر، کمباین، گاو آهن، داس، بیل و کلنگ – یا برخی از ابزار آلات سایر حرفهها، از اشیای منقول محسوب میشوند.
ج۴، مسئله ۱۲۵۵ . میوهها و محصولاتی که هنگام وفات فرد هنوز چیده نشده، چنانچه چیدن و خوردن آنها با همان حال متعارف باشد، مثل غوره یا خِلال (خارک)،[۱۸] جزء منقولات محسوب میشود؛
در غیر این صورت، در حکم غیر منقولات است مانند میوۀ نارس که چیدن و خوردنش در آن حال، متعارف نیست.
همچنین، زراعتهایى که اصل و ریشۀ ثابت در زمین دارند، اصل و ریشههایشان جزء غیر منقولات محسوب شده و ثمرۀ آنها در صورتى که چیدن و خوردنشان در همان حال متعارف باشد، جزء منقولات به حساب مىآید، مانند گُل زعفران که پیازچۀ آن در زمین باقى مىماند و گُل آن جهت استفاده از زعفران موجود در آن، چیده مىشود.
ج۴، مسئله ۱۲۵۶ . چاه آب، قنات، چشمه و مانند آن حکم زمین را دارد و آجر و اشیایی که در ساخت آن به کار رفته، در حکم ساختمان و بناء است؛ ولی آبهایی که در هنگام وفات فرد در چاه، قنات و استخر و مانند آن موجود است از اشیای منقول محسوب میشود.[۱۹]
شایان ذکر است، چنانچه فرد سردابی را حفر نماید یا چاهى را حفر کرده، ولی قبل از آنکه به حدّ جوشش و جارى شدن آب برسد فوت نماید، حکم بناء را دارد.
ج۴، مسئله ۱۲۵۷ . اگر بخواهند ساختمان و بناء و درخت و مانند آن را قیمت نمایند، باید همان طور که نزد کارشناسان قیمتگذارى معمول و متعارف است، حساب کنند به این صورت که آنها را با همان شکل عادی و طبیعی در زمین و با حفظ هیأت اجتماعى فعلیشان و لحاظ خصوصیّات عرصه و اعیان، قیمتگذارى نمایند.[۲۰]
ج۴، مسئله ۱۲۵۸ . اموالی که زوجه، فقط از قیمتِ آن ارث میبرد،[۲۱] باید قیمت آنها در هنگامی که سهم الارث زوجه از آن اموال پرداخت میشود محاسبه گردد، نه قیمت هنگام وفات متوفّى.[۲۲]
ج۴، مسئله ۱۲۵۹ . هر گونه تصرّف زوجه در اموالی که وی فقط از قیمت آنها ارث میبرد،[۲۳] باید با رضایت سایر ورثه باشد.
از طرفی، سایر ورثه نمیتوانند بدون رضایت وی در اموال مذکور تصرّفی که موجب انتقال ملکیّت آنها میشود – مانند فروش یا بخشش یا صلح – یا تصرّفی که موجب کاهش قیمت آنها میشود – مانند تخریب یا آسیب رساندن به آن – انجام دهند، مگر بعد از اینکه سهم الارث وی را بپردازند. بنابراین، سایر تصرّفات مثل رفت و آمد و سکونت در منزل، نماز خواندن اشکال ندارد.
ج۴، مسئله ۱۲۶۰ . اگر ورثه به جهت عذرى یا بدون عذر، پرداخت سهم الارث زوجه را از اموالی که وی فقط از قیمت آنها[۲۴] ارث میبرد، تأخیر اندازند، زوجه حقّ مطالبۀ اجرت المثل آن اموال[۲۵] را تا زمان دریافت حقّش ندارد؛
همین طور، چنانچه ورثه اموال مذکور را اجاره دهند، زوجه سهمی از اجاره بها ندارد؛[۲۶] نیز اگر مثلاً نهالی که به ارث رسیده، پس از فوت مورّث، رشد نموده و تبدیل به درختى شود یا در آن مدّت میوه دهد، زوجه سهمی در میوه یا نمای مذکور نــدارد؛ البتّه، تأخیر عمدی و بدون عذر در پرداخت ارث زوجه، معصیت محسوب میشود و ورثه نباید در این امر کوتاهی نمایند.
حکم ارث نسبت به ازدواجی که در مرض موت واقع شده
ج۴، مسئله ۱۲۶۱ . اگر فردی در مرض متّصل به موت[۲۷] با زنی ازدواج کند و قبل از نزدیکی با او به سبب همان مرض بمیرد، عقد ازدواج باطل میشود.
بنابراین، زن از آن مرد ارث نمیبرد، مهریه برایش ثابت نمیباشد و لازم نیست عدّۀ وفات نگهدارد؛
امّا اگر به سبب دیگری مانند قتل یا تصادف یا بیماری دیگری بمیرد، مسأله محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در این مورد ترک نشود.
شایان ذکر است، در هر دو صورت اگر نزدیکی با زن[۲۸] انجام شده، عقد ازدواج صحیح است و تمام احکام مربوط به آن جاری میشود.
ج۴، مسئله ۱۲۶۲ . اگر فردی در مرض متّصل به موت با زنی ازدواج کند و قبل از نزدیکی، زوجهاش زودتر از وی بمیرد، سپس خودش به سبب همان مرض بمیرد، عقد ازدواج باطل میشود و برای زن مهریهای ثابت نیست و لازم نیست عدّۀ وفات نگه دارد و نیز فرد مذکور که بعد از وفات زن فوت شده، از وی (زن) ارث نمیبرد؛
امّا اگر فرد به سبب دیگری مثل قتل یا تصادف یا بیماری دیگری بمیرد، مسأله محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در این مورد ترک نشود.
شایان ذکر است، در هر دو صورت اگر نزدیکی با زن[۲۹] انجام شده، عقد ازدواج صحیح است و تمام احکام مربوط به آن جاری میشود.
ج۴، مسئله ۱۲۶۳ . منظور از «مرض متّصل به موت»، بیماری است که شخص همراه آن در معرض خطر و مرگ باشد؛ امّا شامل مواردی مانند تب خفیف که اتّفاقاً و برخلاف معمول موجب مرگ شخص گردد، نمیشود.
ج۴، مسئله ۱۲۶۴ . اگر «مرض متّصل به موت» طولانی مدّت باشد، چنانچه ازدواج مذکور در اواخر آن، که نزدیک به وفات اوست انجام شده، حکم ذکر شده در فرض عدم نزدیکی – که در مسائل «۱۲۶۱ و ۱۲۶۲» بیان شد – در مورد آن جاری میشود؛
امّا اگر ازدواج در مرض موت قبل از زمان مذکور انجام شود، مسأله محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در مورد آن ترک نشود.
ج۴، مسئله ۱۲۶۵ . اگر زن در مرض متّصل به موت، به عقد دائم مردی در آید و زن به همان مرض یا سبب دیگر ی بمیرد، ازدواج صحیح است و شوهرش هرچند با او نزدیکى نکرده باشد، از او ارث میبرد.
ارث زن و شوهری که بین آنان طلاق واقع شده
ج۴، مسئله ۱۲۶۶ . زنی که طلاق رجعی داده شده، در ایام عدّه حکم زوجه را دارد و تمام احکام زوجیّت – مانند ارث بردن متقابل بین زوجین – در صورت وفات هر یک، ثابت میباشد، ولى اگر بعد از سپری شدن ایّام عدّۀ رجعی یا در ایّام عدّۀ طلاق بائن، یکى از زوجین بمیرد، دیگرى از او ارث نمیبرد.
ج۴، مسئله ۱۲۶۷ . اگر شوهر در حال مرض، همسرش را طلاق دهد و پیش از گذشتن «دوازده ماه قمرى» از زمان طلاق بمیرد، زن با سه شرط از او ارث میبرد، چه طلاق رجعى باشد و چه بائن:
اوّل: در آن مدّت زن ازدواج نکرده باشد. بنابراین، اگر ازدواج کرده باشد، ارث نمیبرد، هرچند احتیاط مستحب است که سایر ورثه با وی مصالحه نمایند.
دوّم: طلاق به درخواست و رضایت زن انجام نگرفته باشد، وگرنه ارث نمیبرد،[۳۰] خواه مالی به شوهر داده باشد که او را طلاق دهد[۳۱] یا نه.
سوّم: شوهر در مرضى که در آن زن را طلاق داده، به سبب همان مرض یا به جهت دیگرى بمیرد؛ پس اگر شوهر از آن مرض خوب شود و به جهت دیگرى از دنیا برود، زن از او ارث نمیبرد، مگر اینکه فوت او در ایّام عدّۀ طلاق رجعى باشد.
حکم ارث لباس و وسایلی که شوهر در اختیار زن قرار داده
ج۴، مسئله ۱۲۶۸ . لباسی که فرد براى پوشیدن زوجهاش تهیّه کرده، چنانچه آن را به وی تملیک کرده و در اختیارش قرار داده، از اموال زوجه محسوب میشود. بنابراین، در صورت فوت شوهر، سایر ورثه از آن ارث نمیبرند؛
امّا اگر آن را به زوجهاش تملیک نکرده، مثلاً آن را عاریه داده یا اجازۀ استفاده از آن را به وی داده است، جزء دارایی شوهر و ارث محسوب میشود.
در صورتی که معلوم نباشد لباسی که شوهر برای زوجه تهیّه نموده و در اختیارش گذاشته، به وی تملیک کرده یا نه، چنانچه عرفاً ظاهر حال بر این باشد که به وی تملیک شده و عاریه نبوده، از اموال زوجه محسوب میشود و در غیر این صورت، جزء دارایی شوهر به حساب میآید.
شایان ذکر است، این حکم اختصاص به لباس ندارد و شامل زیورآلات طلای بانوان، کفش، ساعت، لوازم آرایش و وسایل دیگر که توسّط شوهر برای همسرش تهیّه شده نیز میشود.
[۱] . منظور از «اصل اموال» در این مسأله و مسائل بعد، در مسألۀ «۱۱۵۷» ذکر شد.
[۲] . اگر زوجه هیچ وارثی غیر از شوهرش نداشته باشد، حکم آن در مسألۀ «۱۲۸۸» ذکر میشود.
[۳] . فرزند شامل نوه، نبیره و نتیجه و… میشود.
[۴] . با توضیحی که در مسائل آینده ذکر میشود.
[۵] . اگر زوج هیچ وارثی غیر از همسرش نداشته باشد، حکم آن در مسألۀ «۱۲۸۸» ذکر میشود.
[۶] . فرزند شامل نوه، نبیره و نتیجه و… میشود.
[۷] . با توضیحی که در مسائل آینده ذکر میشود.
[۸] . فرقی بین درختان بزرگ و کوچک (درختچه)، درختانی که میوه میدهند و درختان بدون میوه نیست.
[۹] . به عبارتی، سهم الارث زوجه به صورت «شرکت در مالیّت» اموال مذکور است؛ نه «شرکت در عینیّت» آنها.
[۱۰] . این حکم شامل پول و وجوه نقدی که متوفّی از دیگران طلبکار است نیز میشود.
[۱۱] . به صورت شرکت در عینیّت اموال.
[۱۲] . شایان ذکر است اگر زوج پسر داشته باشد، در صورت فوت «حَبْوه» اختصاص به پسر بزرگتر وی دارد که توضیح آن در مسائل «۱۲۶۹ و بعد از آن» ذکر میشود و زوجه و سایر ورثه، در «حَبْوه» سهمی ندارند.
[۱۳] . توضیح کامل معنای «حقّ تحجیر» در جلد سوّم، مسألۀ «۱۳۵۶» ذکر شد.
[۱۴] . منظور از «حقّ سرقفلی»، حقّ انتفاع و استفاده از مکان تجاری است که شخص با پرداخت عوض، مالک آن شده است؛ توضیح آن در جلد سوّم، مسائل «۶۰۹ و ۶۱۰» ذکر شد.
[۱۵] . گاه متولّى وقف با رعایت موازین شرعی، در ازای دریافت مبلغی زمینهای وقفی را در اختیار اشخاص قرار داده و آنان نسبت به ساخت و ساز و اجاره نمودن ملک از متولّی و سایر تصرّفات متعارف حسب توافق با وی اولویّت پیدا میکنند؛ در عرف رایج از این حقّ، تعبیر به «حقّ تقدیمی» یا «حقّ پذیره» میشود.
[۱۶] . مورد (ب) از مسألۀ «۱۲۵۲».
[۱۷] . مورد (ج) از مسألۀ «۱۲۵۲».
[۱۸] . خرماى نارسى که خوردن آن متعارف است.
[۱۹] . حکم حقّ آب در مسألۀ «۱۲۵۳» ذکر شد.
[۲۰] . بنابراین، شیوههای دیگر قیمتگذاری – مثل اینکه آنها را کَنده شده از زمین فرض نمایند، یا اینکه قیمت آنها را در حالى که بدون اجرت یا با اجرت در همان زمین باقى بمانند حساب نمایند – صحیح نمیباشد.
[۲۱] . توضیح آن در قسمت (ب)، از مسألۀ «۱۲۵۲» ذکر شد.
[۲۲] . بنابراین، اگر به سبب نوسان قیمتها در بازار، قیمت آن اموال از زمان فوت تا هنگام پرداخت سهم الارث زوجه بیشتر یا کمتر شده باشد، باید ارزش فعلی آنها لحاظ شود، هرچند احتیاط مستحب آن است که در صورت تفاوت قیمت، زوجۀ متوفّی و سایر ورثه با هم مصالحه نمایند.
[۲۳] . توضیح آن در قسمت (ب)، از مسألۀ «۱۲۵۲» ذکر شد.
[۲۴] . همان.
[۲۵] . اجارهبهای معمول بازاری آن.
[۲۶] . شایان ذکر است، اگر ورثه، زوجه را در عین این اموال شریک نمایند، احکام شرکت (شرکت در عینیّت) بین زوجه و سایر ورثه جاری میشود؛ توضیح بیشتر مطلب در قسمت (ب)، از مسألۀ «۱۲۵۲» ذکر شد.
بنابراین، در این فرض در صورت تأخیر عمدی در پرداخت سهم الارث زوجه نسبت به اموالی که عرفاً قابل اجاره دادن است مثل ساختمان و بناء، ضامن اجرت المثل سهم الارث زوجه میباشند (توضیح بیشتر در این مورد در جلد سوّم، مسألۀ «۱۴۹۷» ذکر شد).
همچنین، در این فرض اگر بنای مذکور را بدون اذن زوجۀ متوفّی اجاره دهند، اجاره نسبت به سهم الارث زوجه، فضولی محسوب میشود.
[۲۷] . با توضیحی که در مسائل بعد ذکر میشود.
[۲۸] . هرچند نزدیکی از پشت باشد.
[۲۹] . همان
[۳۰] . مگر آنکه وفات در عدّۀ طلاق رجعی واقع شده باشد.
[۳۱] . مانند عوض طلاق خلع یا مبارات.