[۶۲۷] [۶۲۸] [۶۲۹] [۶۳۰] [۶۳۱] [۶۳۲] [۶۳۳] [۶۳۴] [۶۳۵] [۶۳۶] [۶۳۷] [۶۳۸] [۶۳۹] [۶۴۰] [۶۴۱] [۶۴۲] [۶۴۳] [۶۴۴] [۶۴۵]
۴. عدّه فسخ و انفساخ
ج۴، مسئله ۶۲۷ . اگر زن یا شوهر به جهت وجودخیار عیب یا تدلیس – با توضیحی که در فصل «ازدواج» گذشت – عقد ازدواج را فسخ نماید یا به سبب شیر دادن یا ارتداد یا موارد دیگر عقد ازدواج باطل شود (انفساخ صورت گیرد)، چنانچه زن از بانوانی است که احتیاج به عدّه دارند، باید عدّه نگه دارد که آن را «عدّۀ فسخ یا انفساخ» مینامند؛
عدّۀ مذکور، مانند عدّه طلاق است که در مسائل «۵۸۱ و بعد از آن» ذکر شد و آغاز و مبدأ عدّه از هنگام فسخ یا انفساخ عقد میباشد و در این حکم، فرقی بین عقد دائم و عقد موقّت نیست.
شایان ذکر است، اگر عقد ازدواج به سبب ارتداد فطری شوهر باطل شود،[۱] بر زن واجب است عدّۀ وفات نگه دارد – که توضیح آن خواهد آمد – و بنابر احتیاط واجب این حکم نسبت به زن یائسه و دختر نابالغ و زنی که با وی نزدیکی صورت نگرفته نیز جاری میباشد.[۲]
۵. عدّه وفات (عدّه زنى که شوهرش فوت شده است)
لزوم عدّۀ وفات
ج۴، مسئله ۶۲۸ . زنی که شوهرش[۳] فوت شده باید عدّه نگه دارد؛ چه اینکه با وی نزدیکی شده باشد یا نه؛ یائسه باشد یا غیر یائسه؛ دختر بالغ باشد یا نابالغ؛ مسلمان باشد یا از زنان کافر اهل کتاب و فرقی ندارد ازدواج آنان دائم بوده یا موقّت؛ این عدّه، «عدّۀ وفات» نام دارد؛
البتّه، اگر فردی در مرض متّصل به موت با زنی ازدواج کند و قبل از نزدیکی با او به سبب همان مرض بمیرد، چه اینکه زن مذکور پس از فوت مرد زنده باشد یا او نیز قبل از فوت مرد بمیرد، عقد ازدواجشان باطل میشود و لازم نیست زن عدّۀ وفات نگهدارد؛ توضیح مطلب در فصل «ارث»، مسائل«۱۲۶۱ و ۱۲۶۲» ذکر میشود.
ج۴، مسئله ۶۲۹ . زنی که در ایّام عدّۀ طلاق رجعی شوهرش فوت شده، عدّۀ مذکور باطل و بیاثر میشود و باید «عدّۀ وفات» نگه دارد؛ امّا اگر طلاق بائن بوده و شوهر در ایّام عدّه فوت نموده، زن باید همان عدّۀ طلاق را تمام نماید و لازم نیست عدّۀ وفات نگه دارد.
همین طور، زنی که در ایّام عدّۀ عقد موقّت شوهرش فوت شده، کافی است عدّۀ عقد موقّت را تمام نماید و لازم نیست عدّۀ وفات نگه دارد.
مدّت عدّۀ وفات و کیفیّت محاسبۀ آن
ج۴، مسئله ۶۳۰ . زنى که شوهرش فوت شده، اگر حامله نباشد باید «چهار ماه قمرى و ده روز» عدّه نگه دارد.
امّا اگر زن حامله باشد، باید تا هنگام وضع حمل عدّه نگه دارد؛ البتّه، چنانچه قبل از سپری شدن چهار ماه و ده روز وضع حمل نماید، باید چهار ماه و ده روز عدّه نگه دارد.
ج۴، مسئله ۶۳۱ . برای محاسبۀ عدّۀ وفات، زن ابتدا باید چهار ماه قمری (مشابه آنچه در عدّه طلاق مسائل «۵۸۹ و ۵۹۰» ذکر شد) عدّه نگه دارد و با گذشت ده روز بعد از این مدّت، ایّام عدّه به پایان میرسد.
ج۴، مسئله ۶۳۲ . ابتداى عدّۀ وفات زمان فوت شوهر است؛ البتّه در صورتى که شوهر غایب باشد، مثل آنکه به مسافرت رفته است یا آنکه خبر وفات شوهر به علّتی مانند مریضی یا حبس یا غیر آن بعد از مدّتی به زن برسد، آغاز عدّۀ وفات از زمانی است که زن از فوت شوهر مطّلع شود،[۴] طوری که نسبت به فوت وی یقین یا اطمینان نماید یا دو مرد عادل (بیّنه) شهادت به وفات شوهرش دهند.
بنابراین، اگر شوهر زنی غایب باشد و شخصی خبر وفات شوهرش را به وی بدهد، ولی زن اطمینان به صحیح بودن خبر او نداشته باشد و بیّنهای هم بر آن شهادت ندهد، لازم نیست عدّۀ وفات نگه دارد و چنانچه بر اساس آن عدّۀ وفات نگه دارد کافی نیست، هرچند بعد از مدّتی صحّت خبر مذکور معلوم شود.
شایان ذکر است، این حکم (غایب یا در حکم غایب بودن شوهر) در مورد زنى که به سنّ بلوغ نرسیده و یا دیوانه میباشد، محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در مورد آن ترک نشود.
ج۴، مسئله ۶۳۳ . اگر زنی که خبر فوت شوهرش را به او دادهاند، از زمانی که خبر وفات به او رسیده، عدّۀ وفات نگه دارد و بعد از تمام شدن عدّه با فرد دیگری ازدواج کند و نزدیکی نماید و بعد معلوم شود خبر فوت شوهرش مطابق با واقع نبوده و شوهر وی بعداً فوت شده، چه اینکه عقد دوّم در زمان حیات شوهر اوّل باشد یا پس از آن، در این صورت ازدواج دوّم باطل است؛
مانند اینکه در فروردینماه به او خبر برسد که شوهرش فوت کرده و عدّۀ وفات نگه داشته و در شهریورماه ازدواج کند، امّا بعداً در اوّل آبانماه بفهمد خبر نخست اشتباه بوده و در آن زمان شوهرش زنده بوده و در اوّل تیرماه قبل از عقد ازدواج فوت کرده است،[۵] از آنجا که عدّۀ وفات از زمان خبر صحیح فوت (اوّل آبان) آغاز میشود، ازدواج وی باطل است.
در این صورت، اگر زن قصد دارد با شخص دیگری (غیر از مرد اول و دوّم) ازدواج کند، بنابر احتیاط واجب باید دو عدّه نگه دارد (عدّۀ وفات و عدّۀ وطی به شبهه).
کیفیّت نگه داشتن عدّه بدین صورت است که اگر زن حامله نباشد، هر کدام از عدّۀ وفات و عدّۀ وطى به شبهه که زودتر آغاز شده، مقدّم است و پس از پایان عدّۀ اوّل، براى دیگرى عدّه نگه مىدارد و اگر زن از شوهر دوّم حامله باشد، عدّۀ حمل مقدّم است. بنابراین، تا موقع وضع حمل، عدّۀ وطی به شبهه و بعد از آن، عدّۀ وفات نگه میدارد.[۶]
امّا اگر زن بخواهد با مرد دوّم (وطی کننده) ازدواج نماید، چنانچه از موارد حرمت ابدی نبوده[۷] و مانع شرعی دیگری نباشد، کافی است عدّۀ وفات نگه دارد و لازم نیست برای وطی به شبهه نیز عدّه نگه دارد.
ج۴، مسئله ۶۳۴ . اگر زن به اعتقاد وفات شوهرش عدّۀ وفات نگه دارد و بعد از تمام شدن عدّه با فرد دیگری ازدواج کند و بعداً معلوم شود شوهرش زنده است، ازدواج دوّم باطل است و باید از شوهر دوّم جدا شود و زوجیّت بین وی و شوهر اوّلش همچنان باقی میباشد.
شایان ذکر است، چنانچه شوهر دوّم با او نزدیکی کرده،[۸] حکم وطی به شبهه در مورد آن جاری میشود که در مسألۀ «۶۱۵» بیان گردید.
لزوم ترک زینت در زمان عدّۀ وفات (حداد)
ج۴، مسئله ۶۳۵ . زنى که در عدّۀ وفات میباشد، واجب است از انجام هر عملی که عرفاً زینت محسوب میشود اجتناب نماید. این اجتناب از زینت در ایّام عدّۀ وفات، «حِداد» نامیده میشود.
بنابراین پوشیدن لباس زینتی،[۹] استفاده از زیور آلات طلا، سرمه کشیدن، خضاب نمودن، استفاده از لوازم آرایش و اموری از این قبیل برای او جایز نیست.
شایان ذکر است، «ترک زینت یا حِداد» تکلیف مستقل محسوب شده و شرط صحیح بودن عدّۀ وفات نیست. بنابراین، اگر عمداً یا به خاطر فراموشی یا ندانستن حکم در تمام مدّت یا بعضی از آن رعایت نشود، نیاز به از سر گرفتن عدّه یا جبران و تدارک مقداری که حداد رعایت نشده نیست.
ج۴، مسئله ۶۳۶ . حمام رفتن، رعایت بهداشت بدن و لباس و گرفتن ناخنها و شانه کردن موها و نشستن بر فرش فاخر و سکونت در منزلى که داراى اشیای زینتى است و تزیین فرزندان برای زنی که در عدّۀ وفات است، اشکال ندارد.
ج۴، مسئله ۶۳۷ . حکم لزوم ترک زینت برای کسی که در عدّۀ وفات است (حکم مسألۀ «۶۳۵»)، شامل زوجه در ازدواج دائم و موقّت و نیز زن یائسه و غیر یائسه میشود؛ همین طور فرقى ندارد شوهر بالغ بوده یا نابالغ، عاقل بوده یا مجنون.
امّا ترک زینت بر زن نابالغ یا دیوانه واجب نیست؛ به این معنا که بر ولىّ شرعی آنان لازم نیست از زینت کردن آنها در ایّام عدّۀ وفات جلوگیرى نماید.
بیرون رفتن از خانه و نفقه نسبت به زنی که در عدّۀ وفات است
ج۴، مسئله ۶۳۸ . زنى که در عدّۀ وفات است واجب نیست در خانه اى که هنگام وفات شوهرش در آن ساکن بوده باقی بماند و مى تواند در ایّام عدّه در محلّ دیگرى سکونت نماید، همین طور بیرون رفتن از خانه بر وی حرام نیست؛
البتّه، خارج شدن از منزل در غیر موارد ضرورى یا ادای حق یا انجام طاعت یا قضای حاجت مؤمن، مکروه است.
ج۴، مسئله ۶۳۹ . زنى که در عدّۀ وفات است، نفقه ندارد.
بنابراین، حتّی اگر حامله باشد، بعد از وفات شوهر تا هنگام وضع حمل نیز نفقهاى – نه از اموال شوهرش و نه از سهم الارث حملش – برای وی نیست.
مسائل متفرّقۀ عدّه
جلو انداختن ایّام حیض با استفاده از دارو
ج۴، مسئله ۶۴۰ . سپری شدن ایّام عدّه لازم نیست بهطور طبیعی و بدون استفاده از دارو باشد. بنابراین، اگر ایّام عدّۀ زن به جهت استفاده از داروهایی که عادت شرعی وی را جلو میاندازد، زودتر به پایان برسد، چنانچه تعداد دفعات حیض یا پاکی که برای اتمام عدّه در مسائل قبل ذکر شد، محقّق شود، کافی است؛
البتّه، خون مذکور باید دارای شرایطی که برای حیض در جلد اوّل فصل مربوط به آن ذکر شد، باشد.
شایان ذکر است، در صورتی که این امر برای زن ضرر مهمّ و فوقالعاده داشته باشد، تکلیفاً[۱۰] نباید به این امر اقدام نماید.
ازدواج با زنی که ادّعا میکند در عدّه نیست
ج۴، مسئله ۶۴۱ . اگر زنی ادّعا کند شوهر ندارد و در عدّۀ کسی نیز نیست یا قبلاً در عدّۀ فردی بوده (هر یک از اقسام عدّه) و ادّعا نماید که عدّهاش تمام شده، از او قبول میشود؛
مگر آنکه مورد اتّهام باشد، یعنی نشانه هایی وجود داشته باشد که موجب گمان به نادرستی ادّعای وی گردد که در این صورت، بنابر احتیاط واجب نمیتوان به گفتۀ وی اعتماد نمود؛ مثل اینکه زن ادّعا کند در یک ماه سه مرتبه حیض دیده است؛ البتّه اگر زنانی که جزء نزدیکان وی هستند، شهادت دهند که عادت زنانۀ او چنین بوده، میتوان ادّعایش را پذیرفت.
ازدواج با زنی که ادّعا میکند یائسه است
ج۴، مسئله ۶۴۲ . اگر زنی بگوید: «یائسهام»، ادّعایش پذیرفته نمیشود؛ مگر آنکه از گفتۀ او یقین یا اطمینان حاصل شود یا بیّنۀ شرعی بر این امر شهادت دهند.
ادّعای شوهردار بودن زن بعد از ازدواج وی
ج۴، مسئله ۶۴۳ . اگر مردی با زنی که ادّعا نموده شوهر ندارد ازدواج کند و بعداً زوجه ادّعا نماید در هنگام ازدواج شوهر داشته، ادّعایش پذیرفته نمیشود مگر آنکه شوهردار بودن خود را شرعاً ثابت کند (مثلاً با شهادت دو مرد عادل).[۱۱]
ج۴، مسئله ۶۴۴ . اگر زن با مردی ازدواج کند و بعد از ازدواج، مرد دیگری ادّعای زوجیّت نسبت به آن زن نماید، ادّعای وی بدون اینکه شرعاً آن را ثابت کند (مثلاً با شهادت دو مرد عادل)، پذیرفته نمیشود و نمیتواند در مرافعۀ شرعیه نزد حاکم شرع از آنان بخواهد که قسم یاد کنند.
ازدواج یا وکالت درعقد نسبت به زنی که ادّعا دارد شوهرش فوت شده
ج۴، مسئله ۶۴۵ . اگر زنی که شوهر داشته، شوهرش برای مدّتی غایب یا مفقود الاثر گردد و زنده بودن یا فوت او معلوم نباشد و زن ادّعا نماید برای وی یقین یا اطمینان به وفات شوهرش حاصل شده، مردی که از شوهردار بودن وی اطلاع دارد و نمیداند ادّعای زن صحیح است یا نه، بنابر احتیاط واجب نمیتواند به گفتۀ زن اکتفا نماید و اقدام به ازدواج با او کند.
همین طور، وکیل شدن چنین شخصی از طرف زن برای اجرای صیغۀ عقد ازدواج – هرچند برای شخص دیگر – محلّ اشکال است و بنابر احتیاط واجب نمیتواند وکیل وی شود؛[۱۲]
ازدواج یا وکالت درعقد نسبت به زنی که ادّعا دارد شوهرش فوت شده
ج۴، مسئله ۶۴۶ . اگر زنی که شوهر داشته، شوهرش برای مدّتی غایب یا مفقود الاثر گردد و زنده بودن یا فوت او معلوم نباشد و زن ادّعا نماید برای وی یقین یا اطمینان به وفات شوهرش حاصل شده، مردی که از شوهردار بودن وی اطلاع دارد و نمیداند ادّعای زن صحیح است یا نه، بنابر احتیاط واجب نمیتواند به گفتۀ زن اکتفا نماید و اقدام به ازدواج با او کند.
همین طور، وکیل شدن چنین شخصی از طرف زن برای اجرای صیغۀ عقد ازدواج – هرچند برای شخص دیگر – محلّ اشکال است و بنابر احتیاط واجب نمیتواند وکیل وی شود؛[۱۳]
[۲] . در مواردی که به جهت فسخ یا انفساخ، عقد باطل میشود، زن در ایّام عدّه نفقه ندارد.
[۳] . در این حکم، فرقی بین بالغ یا نابالغ، عاقل یا دیوانه، سفیه یا رشید بودن شوهر فوت شده نیست.
[۴] . نه از زمان وفات حقیقی شوهر.
[۵] . یا اوّل مهرماه بعد از عقد ازدواج فوت کرده است.
[۶] . به مسألۀ «۶۱۷» رجوع شود.
[۷] . اگر مرد دوّم از روی جهل، با زن ازدواج و نزدیکی کرده است، چنانچه عقد و نزدیکی مذکور قبل از وفات حقیقی شوهر زن بوده، بنابر احتیاط واجب آن زن بر وی حرام ابدی میشود، همان طور که در مسألۀ «۱۱۸» ذکر شد، امّا اگر عقد و نزدیکی بعد از وفات حقیقی شوهر زن و قبل از رسیدن خبر وفات به زوجه بوده، موجب حرمت ابدی نمیشود.
[۸] . در مورد حکم حرمت ابدی زن بر شوهر دوم، به مسألۀ «۱۱۸» رجوع شود.
[۹] . شایان ذکر است، گاه ممکن است لباس سیاه نیز به جهت کیفیّت برش یا داشتن نقش و نگار و بعضى از خصوصیّات دیگر، در عرف لباس زینتى محسوب گردد.
[۱۰] . به این معنا که در این صورت، اقدام وی به استفاده از دارو با چنین ضرر مهمّ و فوقالعادهای حرام است، هرچند برای سپری شدن ایّام عدّه کافی میباشد.
[۱۱] . در گواهی دو مرد عادل (بیّنه)، کافی است شهادت دهند که زن مذکور در هنگام ازدواج با مرد دیگر، شوهر داشته است، هرچند شوهر وی را معیّن نکنند.
[۱۲] . البتّه در هر دو صورت، اگر از طریق شرعی برایش ثابت شود که شوهر آن زن فوت کرده، ازدواج با او و قبول وکالت از طرف وی برای اجرای صیغۀ عقد اشکال ندارد.
[۱۳] . البتّه در هر دو صورت، اگر از طریق شرعی برایش ثابت شود که شوهر آن زن فوت کرده، ازدواج با او و قبول وکالت از طرف وی برای اجرای صیغۀ عقد اشکال ندارد.