وجوب حج

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین

بر هر مکلفی که دارای شرایط ذیل باشد حج واجب است، و وجوبش از کتاب و سنّت قطعی ثابت شده . و حج یکی از ارکان دین و وجوبش از ضروریات است، و ترک آن با اعتراف به ثبوتش از گناهان بزرگ است، همچنان که انکار اصل فریضه در صورتی که مستند به شبهه نباشد کفر است .

خداوند متعال در قرآن مجید فرموده : «وَلِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ» یعنی خداوند متعال حج خانه خود را بر کسانی که مستطیع و متمکن از رفتن به سوی آن هستند واجب فرموده، و هر کس از این واجب رو گردانده و منکر آن شود، ( به خود ضرر زده است ) و خداوند از جهانیان بی نیاز است .

و شیخ کلینی ـ علیه الرحمه ـ به طریق معتبر از حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت نموده که حضرت فرمود : هر کس از دنیا برود و حَجةالاسلام را به جا نیاورده باشد ـ بدون اینکه به علت احتیاج مبرم یا بیماری از آن بازمانده باشد، یا آنکه حکومت از رفتنش جلوگیری کرده باشد، چنین کسی در حال مردن، یهودی یا نصرانی خواهد بود .

این آیه کریمه و این حدیث شریف در اهمیت حج و وجوبش کافی است، و روایات بسیاری در این دو موضوع وارد شده که این مختصر گنجایش آنها را ندارد، و از جهت اختصار به همین قدر اکتفا شد .

و حج واجب بر هر مکلفی ـ در اصل شریعت اسلام ـ یک مرتبه در تمام عمر است، و آن را حَجةالاسلام می نامند .

بلی گاهی برای بار دوّم و یا بیشتر ممکن است واجب شود، به علت اجیر شدن برای رفتن به حج و مانند آن، که تفصیلش در این رساله در جای خود خواهد آمد .

مسئله ۱ : وجوب حج پس از تحقق شرایطش فوری است، پس باید در سال اوّل استطاعت انجام شود، و اگر کسی آن را در سال اول انجام نداد باید در سال دوم انجام دهد، و همچنین سالهای بعد .

ولی در این فوریت دو وجه است :

اوّل : اینکه شرعی باشد، و گویا مشهور هم همین باشد .

دوّم : اینکه عقلی باشد، از باب احتیاط تا مبادا تأخیر آن منجر به ترک واجب بدون عذر شود که در این صورت مستحق عقوبت خواهد بود .

و وجه اوّل احوط است و دوّم اقوی، پس اگر آن را از سال اول استطاعت تأخیر انداخت بدون اینکه اطمینان داشته باشد که بعداً می‌تواند آن را انجام دهد، ولی بعداً موفق به انجام آن شود متجرّی می‌باشد، و اگر اصلاً موفق نشود مرتکب گناه بزرگی می‌باشد .

مسئله ۲ : اگر حج بر کسی واجب شد، واجب است مقدمات و وسایل آن را طوری تهیه نماید که بتواند آن را در وقتش درک نماید، و در صورتی که کاروانهای متعددی باشد و اطمینان داشته باشد با هر کاروانی سفر نماید حج را در وقتش درک می‌نماید، مخیّر است با هرکدام سفر نماید، اگرچه اولی آن است که با کاروانی سفر نماید که اطمینان به درک حج، در صورت سفر با آن بیشتر باشد .

و اگر کاروانی پیدا شود که اطمینان حاصل نماید به درک حج در صورت سفر با آن کاروان، در این حال، جایز نیست تأخیر اندازد، مگر آنکه اطمینان حاصل نماید کاروان دیگری پیدا خواهد شد که بتواند با آن سفر نماید به طوری که حج را در وقتش درک نماید .

و همچنین است سایر خصوصیات سفر، از قبیل اینکه زمینی یا هوائی یا دریایی باشد، و مانند آن .

مسئله ۳ : اگر شخصی مستطیع شد و رفتن به حج در سال حصول استطاعت بر او واجب شد، و به علت اطمینان به درک آن در همین سال حتی در صورت دیر حرکت کردن، سفر خود را به تأخیر انداخت، و اتفاقاً حج را ـ به علت تأخیر ـ درک ننمود، در تأخیر حج معذور خواهد بود، و بنا بر اظهر، حج بر او مستقر نخواهد شد .

و همچنین است در سایر موارد حصول عجز از درک حج به علت پیش آمدن اتفاقاتی که مانع از درک آن شود، بدون اینکه تفریط و تقصیری از او سرزده باشد .